گنجور

شمارهٔ ۲۳

چون دید بتم که کار من بر خطرست
وز درد دلم بر رخ زردم اثرست
گل بر لب خود نهاد و پس داد به من
یعنی که دوای درد دل گلشکر است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون دید بتم که کار من بر خطرست
وز درد دلم بر رخ زردم اثرست
هوش مصنوعی: وقتی معشوقم متوجه شد که کار من در خطر است و بی‌تابی دل من بر چهره‌ام تأثیر گذاشته، ناراحت شد.
گل بر لب خود نهاد و پس داد به من
یعنی که دوای درد دل گلشکر است
هوش مصنوعی: او گل را بر لب خود گذاشت و سپس به من داد، یعنی که داروی درد دلش همان گل زیبا و معطر است.