گنجور

شمارهٔ ۴۴

الدیک فی صیاح واللیل فی انهزام
والنور قد تبدی من لجة الظلام
ای همچو دیده در خوروی همچو جان گرامی
چون از غم تو شادم می ده به شادکامی
اسمع فداک روحی فالدیک قال حقا
یا معشر السکاری هبوا من المنام
صبح است و باده حاضر می ده که کم در افتد
وقتی بدین لطیفی کاری بدین تمامی
یا صاحب الاغانی اضرب علی المثانی
شعری کزهر روض فی سیدالکرام
یاد مظفرالدین می خور که نوش بادت
یعنی قزل که پیشش گردون کند غلامی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الدیک فی صیاح واللیل فی انهزام
والنور قد تبدی من لجة الظلام
هوش مصنوعی: در اینجا به صداهای خروس در صبح و ناامیدی شب اشاره شده است. ظلمت شب در حال فروپاشی است و نور به تدریج از دل تاریکی نمایان می‌شود.
ای همچو دیده در خوروی همچو جان گرامی
چون از غم تو شادم می ده به شادکامی
هوش مصنوعی: ای مانند چشمی در مقابل چهره‌ای زیبا و مانند جان عزیز، وقتی که از غم تو خوشحالم، شادی را به من می‌بخشد.
اسمع فداک روحی فالدیک قال حقا
یا معشر السکاری هبوا من المنام
هوش مصنوعی: بشنو که جانم فدای توست. او گفت: «راستی، ای گروه مست‌ها، از خواب بیدار شوید!»
صبح است و باده حاضر می ده که کم در افتد
وقتی بدین لطیفی کاری بدین تمامی
هوش مصنوعی: صبح شده و شراب آماده است، پس بنوش که به زودی غم و سختی به سراغت می‌آید. این فرصت‌های دلپذیر را از دست نده و از زیبایی‌ها و لذت‌های زندگی بهره ببر.
یا صاحب الاغانی اضرب علی المثانی
شعری کزهر روض فی سیدالکرام
هوش مصنوعی: ای صاحب ترانه‌ها، بر مضامین دوگانه توجه کن، شعری بگو که چون باغی درخشان در میان بزرگ‌ترین جوانمردان باشد.
یاد مظفرالدین می خور که نوش بادت
یعنی قزل که پیشش گردون کند غلامی
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که یاد مظفرالدین را گرامی بداری، چون که او در برابر قضا و قدر مثل یک بنده‌ای است که به خدمتگردان تبدیل شده است.