شمارهٔ ۳۵
یا قمرا مقامرا ملکت قلب القمر
قم اسقنی الخمر فقد قام خطیب السحر
صبح رخ از پرده نمود ای بدو رخ رشگ پری
خیز و مکن وقت سحر همچو سحر پرده دری
واسق ثلثا صافیا مسلما عن کدر
من زر جون مزجت بما فیک العطر
بی خبرم کن به سه می تا مگر از بی خبری
هم من ازین غم برهم، هم تو ازین عشوه گری
وزد علیه قبلة وخذ بهذا القدر
فالعمر ظل زایل فلا تبق بالعمر
داد مجیر از لب خود بده که تا در نگری
عمر وی آید به فنا حسن تو گردد سپری
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یا قمرا مقامرا ملکت قلب القمر
قم اسقنی الخمر فقد قام خطیب السحر
هوش مصنوعی: ای ماه، ای آنکه مقام تو در دل ماه است، بیا و مرا شراب بنوشان، زیرا خطیب سحر در حال سخنرانی است.
صبح رخ از پرده نمود ای بدو رخ رشگ پری
خیز و مکن وقت سحر همچو سحر پرده دری
هوش مصنوعی: صبح روشنی خود را نمایان کرد، ای دلبر زیبای من! حسادت میکنم به پریان، بیدار شو و در وقت سحر همچون سحر، پرده را در نزن.
واسق ثلثا صافیا مسلما عن کدر
من زر جون مزجت بما فیک العطر
هوش مصنوعی: نوشیدنی را که به وضوح و خالصی سه برابر شده است، به دور از هر گونه ناخالصی، در نظر بگیر؛ همانند مادری که عطر را با افکار و احساساتش در هم میآمیزد.
بی خبرم کن به سه می تا مگر از بی خبری
هم من ازین غم برهم، هم تو ازین عشوه گری
هوش مصنوعی: مرا به خواب غفلت ببر با سه جام شراب، تا شاید از این بیخبری، هم من از این درد رهایی یابم و هم تو از این ناز و دلربایی.
وزد علیه قبلة وخذ بهذا القدر
فالعمر ظل زایل فلا تبق بالعمر
هوش مصنوعی: به سوی نقطه که شما را به خیر هدایت میکند رو کن و این مقدار را در نظر بگیر، زیرا عمر همچون سایهای زودگذر است، پس بیهوده در زندگی نمان.
داد مجیر از لب خود بده که تا در نگری
عمر وی آید به فنا حسن تو گردد سپری
هوش مصنوعی: صدا بزن از روی لب خود که اگر به آن گوش دهی، عمر او به پایان میرسد و زیبایی تو تبدیل به سپری خواهد شد.