شمارهٔ ۳۹
به جان آفرینی که ابر بهاری
به تسبیح و تهلیل او می خروشد
به وقت سحر بلبل از جام لاله
می روشن الا به یادش ننوشد
کسی را که دل چون کمان نیست داند
که با تیر تقدیر او کس نکوشد
که هر لحظه بی خدمت بارگاهت
مجیر از تف دل بر آتش بجوشد
ولیکن درین راه عذری است او را
که آن عذر بر رأی عالی نپوشد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به جان آفرینی که ابر بهاری
به تسبیح و تهلیل او می خروشد
هوش مصنوعی: به جان کسی که ابرهای بهاری به خاطر ستایش و بزرگداشت او به حرکت درآمده و جویبارها میجوشند.
به وقت سحر بلبل از جام لاله
می روشن الا به یادش ننوشد
هوش مصنوعی: در صبح زود، بلبل از گل لاله شهد مینوشد، اما فقط به یاد کسی خاص این کار را میکند.
کسی را که دل چون کمان نیست داند
که با تیر تقدیر او کس نکوشد
هوش مصنوعی: کسی که دلش مانند کمانی قوی و انعطافپذیر نیست، میداند که دیگران برای تغییر سرنوشت او تلاشی نخواهند کرد.
که هر لحظه بی خدمت بارگاهت
مجیر از تف دل بر آتش بجوشد
هوش مصنوعی: هر لحظه که از خدمت به درگاه تو دور باشم، دل من مانند آتش میجوشد و تفت میخورد.
ولیکن درین راه عذری است او را
که آن عذر بر رأی عالی نپوشد
هوش مصنوعی: اما در این مسیر بهانهای وجود دارد؛ بهانهای که نمیتواند نظر بلندمرتبه را پنهان کند.