گنجور

شمارهٔ ۱۴

صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را
در کام سالکان طریقت نشیمن است
گامی فراخ در ره حکمش همی رود
این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است
راتب ده وجد که بر خوان قدرتش
خورشید و نسر گرده و مرغ مسمن است
چون روز نست در ره امرش گشاد چشم
این سقف روز کور که خالی ز روزن است
کز شوق حضرت تو به پرگار چشم من
آفاق تنگ دایره چون چشم سوزن است
تو یوسف صفایی و بی لطف تو مرا
آب مراد تیره تر از چاه بیژن است
من گلبن و دم تو مرا نفحه صباست
من موسی و در تو مرا واد ایمن است
آراستم به شکر تو گوش زمانه را
کش منت تو هر نفسی طوق گردن است
نه ماهه حامله ست به مدح تو خاطرم
تدبیر مهد کن که مرا عهد زادن است
امروز کز برای جگر گوشگان فضل
در جوی خاک تیره نه بس آب روشن است
در باغ روزگار ز بس با شگونگی
آتش بنفشه پیکر و گل آتشین تن است
قحفی نمود لاله که این چیست نرگس است؟
تیغی کشیده خاک که این کیست سوسن است؟
بر لون چرخ نام شفق چون بهانه ایست
او خود به خون مرد و زن آلوده دامن است
ترتیب حرز با سر و کاری بدین صفت
از خاک پای صاین دین بس مبین است
صدرا! مرا خلاص ده و مردیی بکن
زن دور دون پرست که نه مرد و نی زن است
زین روزگار گرسنه سیر آمدم از آنک
من سخت بد پسندم و او نیک تن زن است
کار دلم تو ساز که ایام ماده طبع
از زادن فراغت دلها سترون است
مدحت چو شمع ده شبه کوتاه گشت از آنک
طبعم چو صورت لگن از معنی الکن است
بپذیر عذر کز قبل تهنیت به عید
بگذارم آن قصیده غرا که بر من است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صدرا! بدان خدای که مرغ ثناش را
در کام سالکان طریقت نشیمن است
هوش مصنوعی: ای صدرا! بدان که خدایی وجود دارد که پرنده‌ی ستایشش در دل سالکانی که در راه سیر و سلوک هستند، سکونت دارد.
گامی فراخ در ره حکمش همی رود
این چرخ تنگ بسته که چون کره توسن است
هوش مصنوعی: این چرخ زمان به طرز قابل توجهی در مسیر سرنوشت حرکت می‌کند، مانند اسبی تندرو که در قید و بند قرار دارد.
راتب ده وجد که بر خوان قدرتش
خورشید و نسر گرده و مرغ مسمن است
هوش مصنوعی: هر روزی که به سر سفره قدرت بنشینی، باید از نعمت‌های بزرگ و فراوانی بهره‌مند شوی که مانند خورشید درخشان و پر از انرژی است. همچنین، باید از تمام نعمت‌های خوب و باارزش دیگر نیز استفاده کنی.
چون روز نست در ره امرش گشاد چشم
این سقف روز کور که خالی ز روزن است
هوش مصنوعی: زمانی که روز آغاز می‌شود و فرمان او در راه باز می‌شود، این سقف روز که هیچ پنجره‌ای ندارد، کور و نابینا به نظر می‌رسد.
کز شوق حضرت تو به پرگار چشم من
آفاق تنگ دایره چون چشم سوزن است
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و شوقی که به شما دارم، دایره‌ی دید من بسیار محدود و کوچک شده است، مانند دایره‌ی تنگی که در ته یک سوزن وجود دارد.
تو یوسف صفایی و بی لطف تو مرا
آب مراد تیره تر از چاه بیژن است
هوش مصنوعی: تو مانند یوسف زیبایی، اما بدون محبت و لطف تو، زندگی من به اندازه چاه بیژن تیره و ناامیدکننده است.
من گلبن و دم تو مرا نفحه صباست
من موسی و در تو مرا واد ایمن است
هوش مصنوعی: من گلزار هستم و عطر تو، بویی از نسیم به من می‌دهد. من مانند موسی هستم و در وجود تو، احساس امنیت و آرامش می‌کنم.
آراستم به شکر تو گوش زمانه را
کش منت تو هر نفسی طوق گردن است
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و لطف تو، دنیای اطرافم را زینت بخشیدم. هر لحظه‌ای که به یاد تو می‌افتم، انگار بر گردن زمانه حلقه‌ای از شادی و زیبایی قرار داده‌ام.
نه ماهه حامله ست به مدح تو خاطرم
تدبیر مهد کن که مرا عهد زادن است
هوش مصنوعی: دل من مانند ماهی که حامله است، پر از احساسات و افکار خوب درباره توست. اکنون باید چاره‌ای بیندیشم که به این عشق و محبت عملی مستقیم بدهم، زیرا در من زایشی از عشق و وعده‌ای برای آغاز یک روابط عمیق وجود دارد.
امروز کز برای جگر گوشگان فضل
در جوی خاک تیره نه بس آب روشن است
هوش مصنوعی: امروز به خاطر عزیزان، در این خاک تیره فضلی دیده می‌شود که در آن آب زلالی وجود ندارد.
در باغ روزگار ز بس با شگونگی
آتش بنفشه پیکر و گل آتشین تن است
هوش مصنوعی: در باغ زندگی، به خاطر خوشبختی و زیبایی، آتش بنفشه و گل‌های سرخ در حال شکفتن هستند.
قحفی نمود لاله که این چیست نرگس است؟
تیغی کشیده خاک که این کیست سوسن است؟
هوش مصنوعی: خشکسالی باعث شده که لاله‌ها کم رنگ و فرتوت شوند، به طوری که الان هم نرگس نمی‌تواند خوشبو باشد. آیا این تیغی که در خاک است، همان سوسن است؟
بر لون چرخ نام شفق چون بهانه ایست
او خود به خون مرد و زن آلوده دامن است
هوش مصنوعی: در آسمان، رنگ سرخی که به شفق معروف است، مانند بهانه‌ای است؛ در حالی که خود این رنگ، دامنش به خون مردان و زنان آغشته است.
ترتیب حرز با سر و کاری بدین صفت
از خاک پای صاین دین بس مبین است
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد این بیت به موضوعی عمیق و معنوی اشاره دارد. به این معنا که ویژگی‌های خاص و سنن مذهبی به شکلی منظم و با دقت ایجاد شده‌اند. همچنین، نشان می‌دهد که پایبندی به اصول دینی و اهمیت آن تا چه اندازه در زندگی انسان مطرح است. در واقع، این بیانگر احترام به اعتقادات و عقاید دینی و تأثیر آنها بر زندگی انسانی است.
صدرا! مرا خلاص ده و مردیی بکن
زن دور دون پرست که نه مرد و نی زن است
هوش مصنوعی: ای صدرا! مرا رها کن و به من کمال مردانگی عطا کن، از این زن که نه مرد است و نه زن، دور شو.
زین روزگار گرسنه سیر آمدم از آنک
من سخت بد پسندم و او نیک تن زن است
هوش مصنوعی: از این دنیای پرمشکل، من به جایی رسیدم که سیر شدم، چرا که من خیلی سخت‌پسند هستم و او به طرز زیبایی از خود حراست می‌کند.
کار دلم تو ساز که ایام ماده طبع
از زادن فراغت دلها سترون است
هوش مصنوعی: دل مرا مشغول به کار خودت کن، زیرا روزگار به گونه‌ای است که از زاد و ولد احساسات و عشق، دل‌ها خالی و بی‌مهر شده‌اند.
مدحت چو شمع ده شبه کوتاه گشت از آنک
طبعم چو صورت لگن از معنی الکن است
هوش مصنوعی: مدح و ستایش من مانند شمعی است که تنها ده شب نور می‌دهد و این به خاطر این است که فکر و بیانی که دارم، از معنا و مفهوم خالی است.
بپذیر عذر کز قبل تهنیت به عید
بگذارم آن قصیده غرا که بر من است
هوش مصنوعی: لطفاً عذر مرا بپذیر که به مناسبت عید، شعر زیبایی را که درباره من گفته‌ام، برایت تقدیم می‌کنم.