گنجور

شمارهٔ ۱۲

سپهر قدرا در قبضه کفایت تست
نظام هر چه برون از سراچه قدم است
چو چاه خصم تو سر در نشیب از آن دارد
که او به دامن تر همچو آب متهم است
نظیر تو خرد اندر وجود جست و نیافت
وجود چه که وجود اختلاف در عدم است؟
نگویمت که تو چون منصفی همین می دان
که با حضور تو در ملک برستم ستم است
به پیش رای تو صبح دوم سیه روی است
در ان مپیچ که نامش چرا سپیده دم است؟
بدان طمع که مگر چون تو گردنی زاید
سپهر پشت به خم کرده جمله تن شکم است
تو آن شهاب فلک صولتی که با قلمت
خطاب گنبد پیروزه اصغر الخدم است
خرد به سورت ن و القلم خورد سوگند
که پشت چرخ چون نون از نهیب آن قلم است
قسم به خاک قدمهای آسمان سایت
که ربع خاک بر همت تو یک قدم است
نشست راست ز رای تو جمله موجودات
مگر فلک که هم از بهر خدمتت بخم است
مرا جوار تو در امن، آشیان رجاست
مرا فنای تو در خوف، بیضه حرم است
چو چنگ اگر رگم از تن برون کشند رواست
از آنکه مدح تو بروی به جان زیر و بم است
کسی که زر مدیح تو بی عیار زند
مخر به یک درمش کو دو روی چون درم است
منم که با نکت من هر آنچه بیش بهاست
گه نثار سخن چون نثار کم ز کم است
و گر خسم هم از اعداد بندگان شمرم
که صفر در عدد هندویی هم از رقم است
سخن مراست ترا تحفه ساختم ز سخن
کرم تراست تو آن کن که موجب کرم است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپهر قدرا در قبضه کفایت تست
نظام هر چه برون از سراچه قدم است
هوش مصنوعی: آسمان بلند و قدرتمند در دست توست و نظم هر آنچه که از دایره وجود خارج می‌شود، به خاطر تو است.
چو چاه خصم تو سر در نشیب از آن دارد
که او به دامن تر همچو آب متهم است
هوش مصنوعی: اگر چاه دشمن تو در پایین‌ترین نقطه باشد، به این دلیل است که او به مانند آبی که در دامن یک رودخانه جمع می‌شود، در وضعیت نامناسبی قرار دارد.
نظیر تو خرد اندر وجود جست و نیافت
وجود چه که وجود اختلاف در عدم است؟
هوش مصنوعی: خرد هیچ مشابهی برای تو در وجود نیافت، چرا که وجود در اصل با عدم تفاوت دارد.
نگویمت که تو چون منصفی همین می دان
که با حضور تو در ملک برستم ستم است
هوش مصنوعی: به من نگو که تو قضاوتگری هستی، چرا که می‌دانم حضور تو در این سرزمین برای من ناعدالتی است.
به پیش رای تو صبح دوم سیه روی است
در ان مپیچ که نامش چرا سپیده دم است؟
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد در روز دوم، ادامه‌ی تاریکی و ناامیدی وجود دارد و نباید به این فکر بیفتی که چرا به صبح، سپیده‌دم گفته می‌شود.
بدان طمع که مگر چون تو گردنی زاید
سپهر پشت به خم کرده جمله تن شکم است
هوش مصنوعی: بدان که شاید روزی مانند تو، نشانه‌ای از بزرگی و قدرت در آسمان به وجود بیاید، در حالی که تمامی موجودات زیر آسمان به طور همزمان دارای ضعف و ناتوانی باشند.
تو آن شهاب فلک صولتی که با قلمت
خطاب گنبد پیروزه اصغر الخدم است
هوش مصنوعی: تو همچون یک شهاب در آسمان هستی که با نوشتن خود به گنبد آسمانی خطاب می‌کنی و به نوعی به عنوان خدمتکار ویژه آن جایگاه شناخته می‌شوی.
خرد به سورت ن و القلم خورد سوگند
که پشت چرخ چون نون از نهیب آن قلم است
هوش مصنوعی: انسان با عقل و خرد خود، بر قدرت و تأثیر قلم تأکید می‌کند و سوگند می‌خورد که در دنیای پر از تغییرات و ناپایداری، مانند نان که از فشار و تأثیر قلم به وجود می‌آید، پشت چرخ زندگی قرار دارد. در واقع، قلم و اندیشه قدرتی دارند که می‌توانند زندگی را شکل دهند و تغییری عمیق در آن ایجاد کنند.
قسم به خاک قدمهای آسمان سایت
که ربع خاک بر همت تو یک قدم است
هوش مصنوعی: به گرد و غبار قدم‌های آسمان سوگند می‌خوام که یک چهارم خاک به همت تو فقط یک قدم به حساب میاد.
نشست راست ز رای تو جمله موجودات
مگر فلک که هم از بهر خدمتت بخم است
هوش مصنوعی: تمام موجودات به خاطر فکری که تو داری، در صف ایستاده‌اند، جز آسمان که به خاطر خدمت به تو خم شده است.
مرا جوار تو در امن، آشیان رجاست
مرا فنای تو در خوف، بیضه حرم است
هوش مصنوعی: وجود تو برای من همچون نشانه‌ای از امنیت و آرامش است و من در پی تو، مانند جایی مقدس و حفاظت‌شده احساس می‌کنم. ناپدید شدن و فنا در عشق تو برایم مایهٔ ترس و نگرانی است، اما همین ترس نیز برایم ارزشمند و محترم است.
چو چنگ اگر رگم از تن برون کشند رواست
از آنکه مدح تو بروی به جان زیر و بم است
هوش مصنوعی: اگر چیزی از وجود من بگیرند، از آنجایی که ستایش تو در زندگی‌ام جاری است، این کار موجه است.
کسی که زر مدیح تو بی عیار زند
مخر به یک درمش کو دو روی چون درم است
هوش مصنوعی: اگر کسی با سکه بی‌کیفیت تو را ستایش کند، ارزش این ستایش را نداشته و به سکه‌ای که دو روی متفاوت دارد، مانند آن است.
منم که با نکت من هر آنچه بیش بهاست
گه نثار سخن چون نثار کم ز کم است
هوش مصنوعی: من فردی هستم که با سخنان ارزشمندم، هر چیزی که ارزشمندتر است را به دیگران می‌بخشم. زیرا وقتی که کلام به خوبی ادا شود، ارزش آن کمتر از چیزی نخواهد بود که در برابرش نثار می‌شود.
و گر خسم هم از اعداد بندگان شمرم
که صفر در عدد هندویی هم از رقم است
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دشمنان خود را هم از میان بندگان بشمارم، باید بدانم که صفر نیز در عدد هندی جزو ارقام به حساب می‌آید.
سخن مراست ترا تحفه ساختم ز سخن
کرم تراست تو آن کن که موجب کرم است
هوش مصنوعی: من برای تو سخنی زیبا و ارزشمند آماده کرده‌ام، این هدیه‌ای است از من به تو. حالا بر تو است که با رفتار خود، موجب گسترش این خوبی‌ها و بخشش‌ها شوی.