شمارهٔ ۸
بیا که باغ نکوتر ز روی دلخواهست
بهار خیمه برون زن چه جای خرگاهست
کنون که در چمن آگاه گشت لاله ز خواب
غرامتست بر آنکو ز عالم آگاهست
به فصل این گل کوتاه عمر عشرت کن
که قصه تو درازست و عمر کوتاهست
تو بر زمانه همی خند چون فنینه گریست
که خنده های گل از گریه سحرگاهست
مدار انده فردا چو راه عشق روی
که خود رسد ز بد و نیک هر چه در راهست
هزار جان مقدس فدای آن کس باد
که جای او به چنین وقت حضرت شاهست
خدایگان جهان ارسلان که توقیعش
ز بهر عصمت دین اعتصمت باللهست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیا که باغ نکوتر ز روی دلخواهست
بهار خیمه برون زن چه جای خرگاهست
هوش مصنوعی: بیا که بهار آمده و باغ زیباتر از همیشه شده است، برای برپایی خیمه و تفریح وقت مناسبی است، چراکه دیگر جایی برای غم و اندوه نیست.
کنون که در چمن آگاه گشت لاله ز خواب
غرامتست بر آنکو ز عالم آگاهست
هوش مصنوعی: حالا که لاله در باغ از خواب بیدار شده و به حقیقت پی برده، به کسی که از واقعیتها مطلع است، حسادت میورزد.
به فصل این گل کوتاه عمر عشرت کن
که قصه تو درازست و عمر کوتاهست
هوش مصنوعی: در این فصل کوتاه زندگی که شادمانی و لذت را تجربه میکنیم، برای استفاده از لحظات و خوشیها تلاش کنیم، زیرا داستان زندگی ما طولانی است اما عمر ما کوتاه و محدود.
تو بر زمانه همی خند چون فنینه گریست
که خنده های گل از گریه سحرگاهست
هوش مصنوعی: تو به دنیا میخندی مانند گلی که در صبحگاه از اشک و غم میخندد. این خنده، نشانهای از عبور از سختیها و دردهاست.
مدار انده فردا چو راه عشق روی
که خود رسد ز بد و نیک هر چه در راهست
هوش مصنوعی: به فردا اندیشه نکن و خود را به عشق بسپار، زیرا در این مسیر هر آنچه بر سر راهت بیفتد، به خودی خود به تو خواهد رسید.
هزار جان مقدس فدای آن کس باد
که جای او به چنین وقت حضرت شاهست
هوش مصنوعی: هزار جان پاک و عزیز فدای کسی باد که در چنین زمانی، مقام و منزلتش مانند پادشاهان است.
خدایگان جهان ارسلان که توقیعش
ز بهر عصمت دین اعتصمت باللهست
هوش مصنوعی: خداوند بزرگ و پادشاه جهان، ارسلان، که امضایش به خاطر حفظ پاکی و درستکاری دین، به الله وابسته است.