شمارهٔ ۷۵
می دان که باز راه ستم بر گرفته ای
کز پیش گوش زلف به خم بر گرفته ای
دریاب کار خود که ز ما دل ربوده ای
دزدیده مهر خاتم جم بر گرفته ای
هر جا که بند غم به دلی بر نهاده ای
صد سلسله ز پای ستم بر گرفته ای
گفتی جفا و جور بهم بر توان گرفت
رفتی وفا و مهر بهم بر گرفته ای
خاک توایم خون دل ما مریز از آنک
ما را ز خاک نز پی غم بر گرفته ای
راضی است دل به عشوه خشک و حدیث تر
وین قاعده به دور تو هم بر گرفته ای
بشکسته ای زیاده ز دلها دل مجیر
پس در بهای وصل به کم بر گرفته ای
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می دان که باز راه ستم بر گرفته ای
کز پیش گوش زلف به خم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: تو میدانی که دوباره راه ستم را در پیش گرفتهای، چرا که از کنار موهای پرپشت او، در خم و پیچ آن قرار گرفتهای.
دریاب کار خود که ز ما دل ربوده ای
دزدیده مهر خاتم جم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: به خودت برس و کاری کن که از ما فاصله نگرفتهای. تو همانی هستی که عشق و محبت را از من دزدیدهای و نشان عظمت و قدرت یک پادشاه را از چنگم بیرون آوردهای.
هر جا که بند غم به دلی بر نهاده ای
صد سلسله ز پای ستم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: هر جا که دل کسی به خاطر غم گرفتار شده، تو توانستهای که زنجیرهای ستم را از پای او برداری.
گفتی جفا و جور بهم بر توان گرفت
رفتی وفا و مهر بهم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: تو گفتی که میتوانی به من ظلم کنی و بیرحمی نشان دهی، اما وقتی که رفتی، وفا و محبت را از من گرفتی.
خاک توایم خون دل ما مریز از آنک
ما را ز خاک نز پی غم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: من از خاک تو هستم، پس خون دل ما را نریز. چرا که تو ما را از خاک خود بر انگیختهای و مشکلات را از ما دور کردهای.
راضی است دل به عشوه خشک و حدیث تر
وین قاعده به دور تو هم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: دل به لذتهای کمیاب و داستانهای جدید راضی است و تو این قاعده را در دور و بر خود هم به کار بستهای.
بشکسته ای زیاده ز دلها دل مجیر
پس در بهای وصل به کم بر گرفته ای
هوش مصنوعی: دلها بیش از حد شکسته و آسیبدیدهاند، بنابراین تو برای رسیدن به وصل، خواستهات را کمتر از آنچه باید، ارائه کردهای.

مجیرالدین بیلقانی