گنجور

شمارهٔ ۷۲

حسن او بار دگر می بینی
عکس رخسار قمر می بینی
من نبینم ز دهانش اثری
تو بگو هیچ اثر می بینی؟
از میانش به خدا بر تو دهم
هیچ جز بند کمر می بینی
شکرش عقل مرا کرد شکار
شکر عقل شکر می بینی
به دلی هم نظری نفروشد
این گرانی نظر می بینی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسن او بار دگر می بینی
عکس رخسار قمر می بینی
هوش مصنوعی: زیبایی او را دوباره می‌بینی و چهره‌اش مانند ماه درخشان است.
من نبینم ز دهانش اثری
تو بگو هیچ اثر می بینی؟
هوش مصنوعی: من از حرف‌های او هیچ نشانه‌ای نمی‌بینم، تو بگو آیا هیچ نشانه‌ای می‌بینی؟
از میانش به خدا بر تو دهم
هیچ جز بند کمر می بینی
هوش مصنوعی: از دل او به خدا فقط یک چیز به تو می‌دهم و آن چیزی جز کمربند او نیست که می‌بینی.
شکرش عقل مرا کرد شکار
شکر عقل شکر می بینی
هوش مصنوعی: شکر باعث شد که عقل من به زانو درآید و زیبایی‌های او را به‌خوبی ببینم.
به دلی هم نظری نفروشد
این گرانی نظر می بینی
هوش مصنوعی: هیچ دلی به کسی نگاه نمی‌فروشد، اگر چه نگاه کردن در دنیای پر از مشکلات و گرانی، چیزی نخواهد بود.