گنجور

شمارهٔ ۶۴

گر ز چشم من خیالت یک زمان برخاستی
طمع دل زان طره عنبر فشان برخاستی
ور به شب گردون شنیدی ناله و افغان من
از فغان من ز گردون صد فغان برخاستی
گر نبودی بر زمین بار غمم شک نیستی
کز سبکساری زمین چون آسمان برخاستی
بی وفا یاری و گر من بودمی خصم وفا
زود رسم بی وفایی از جهان برخاستی
دل ز بیم جان اسیر عشوه های گرم تست
گر دل من دل بدی از بند جان برخاستی
لاشه دل بس گرانبارست از آن در ره فتاد
آه اگر از زیر این بار گران برخاستی
در میان غم مجیر از جان خجل شد کاشکی
یا مجیر خسته یا غم زین میان برخاستی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ز چشم من خیالت یک زمان برخاستی
طمع دل زان طره عنبر فشان برخاستی
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه از یاد من بروی، دل من به زیبایی موی خوشبو و عطر آن دچار حسرت خواهد شد.
ور به شب گردون شنیدی ناله و افغان من
از فغان من ز گردون صد فغان برخاستی
هوش مصنوعی: اگر در آسمان شب صدای ناله و آه من را شنیدی، بدانی که از درد و رنج من، صدای فغان بسیاری از گردون به گوش رسیده است.
گر نبودی بر زمین بار غمم شک نیستی
کز سبکساری زمین چون آسمان برخاستی
هوش مصنوعی: اگر بار غمم بر دوش من نبود، به یقین زمین خیلی سبک‌تر از آسمان می‌نمود و به راحتی به اوج می‌رفت.
بی وفا یاری و گر من بودمی خصم وفا
زود رسم بی وفایی از جهان برخاستی
هوش مصنوعی: اگر یار من بی وفا است و من دشمن وفا باشم، به زودی بی وفایی از این جهان رخت برخواهد بست.
دل ز بیم جان اسیر عشوه های گرم تست
گر دل من دل بدی از بند جان برخاستی
هوش مصنوعی: دل من از ترس جان به دام فریبندگی‌های تو گرفتار است. اگر تو دل من را بهم بزنی، توانسته‌ام از بند جان رهایی یابم.
لاشه دل بس گرانبارست از آن در ره فتاد
آه اگر از زیر این بار گران برخاستی
هوش مصنوعی: دل مثل یک بار سنگین شده از غم و اندوه، وقتی که در مسیر زندگی می‌افتد. اگر بتوانی از زیر این بار سنگین بلند شوی، وای به حالت!
در میان غم مجیر از جان خجل شد کاشکی
یا مجیر خسته یا غم زین میان برخاستی
هوش مصنوعی: در میان غم، مجیر از شدت ناراحتی شرمنده شد. ای کاش یا مجیر احساس خستگی می‌کرد، یا اینکه از این غم و اندوه خارج می‌شد.