شمارهٔ ۵۱
می درفگن به جام که مست شبانهایم
ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
زان جام آبگینه به رغم زمانه زود
آبی بده که تشنه به خون زمانهایم
از زلف و خال، دانه و دامی بساز از آنک
ما صید عالم از پی این دام و دانهایم
ار نقل و شمع نیست ز لب نقل ما بساز
ما خود چو شمع از آتش دل در میانهایم
از مدح شاه و جام می لعل چاره نیست
تا پای بست گردش این جام خانهایم
شهزاده پهلوان که همیگویدش جهان
مقصود کاینات تویی ما بهانهایم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می درفگن به جام که مست شبانهایم
ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
هوش مصنوعی: به ما بگویید که در این شب دلانگیز، جام را پر کنید و به ما نیکویی دهید، زیرا در این مسیر، ما تنها هستیم و به هم پیوستهایم.
زان جام آبگینه به رغم زمانه زود
آبی بده که تشنه به خون زمانهایم
هوش مصنوعی: از آن جام شفاف و زیبا، با وجود تمام مشکلات و سختیهای زمان، زودتر آب زود بیاور که ما در این زمانه به شدت تشنهایم و نیاز به شادی و آرامش داریم.
از زلف و خال، دانه و دامی بساز از آنک
ما صید عالم از پی این دام و دانهایم
هوش مصنوعی: با ایجاد زلف و خال، دانه و دام به وجود آور، زیرا ما به دنبال این دانه و دام هستیم و در واقع صید این دنیا به حساب میآییم.
ار نقل و شمع نیست ز لب نقل ما بساز
ما خود چو شمع از آتش دل در میانهایم
هوش مصنوعی: اگر نقل و شمعی در کار نیست، خودمان بساطی میسازیم. ما مانند شمع، از عشق و آتش درونمان روشن هستیم و دروسط جمع قرار داریم.
از مدح شاه و جام می لعل چاره نیست
تا پای بست گردش این جام خانهایم
هوش مصنوعی: حرف از ستایش پادشاه و شراب قرمز به جایی نمیرسد، زیرا ما تا آخرین لحظه در حال نوشیدن این شراب هستیم.
شهزاده پهلوان که همیگویدش جهان
مقصود کاینات تویی ما بهانهایم
هوش مصنوعی: شهزادهای که خود را اصل و محور عالم میداند، میگوید هدف اصلی وجود، خود تو هستی و ما فقط بهانهایم.