شمارهٔ ۵۰
گر ترا راحت جان می گویم
آشکارا نه نهان می گویم
من ترا جان و دل ای عهدشکن
از میان دل و جان می گویم
به غمم شاد شوی می دانم
غم دل با تو از آن می گویم
گرچه گویم که دلم زان تو نیست
می شنو کان به زبان می گویم
به یقین از تو به دل بر خطرم
سخن جان به گمان می گویم
من و وصلت ز کجا تا به کجا؟
خفته ام یا هذیان می گویم
دوش گفتی که مجیر آن من است
این به گستاخی آن می گویم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر ترا راحت جان می گویم
آشکارا نه نهان می گویم
هوش مصنوعی: اگر میخواهی راحتی و آرامش روحیات را بدست آوری، واضح و از روی صداقت صحبت میکنم، نه به صورت پنهانی.
من ترا جان و دل ای عهدشکن
از میان دل و جان می گویم
هوش مصنوعی: من به تو، ای کسی که وعدهات را شکستی، از صمیم قلب و جانم سخن میگویم.
به غمم شاد شوی می دانم
غم دل با تو از آن می گویم
هوش مصنوعی: میدانم که از غمم خوشحال میشوی، اما به خاطر تو از درد دلم صحبت میکنم.
گرچه گویم که دلم زان تو نیست
می شنو کان به زبان می گویم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه میگويم که دل به تو ندارم، باید بدانی که حقیقتاً از زبانم این سخن را میگویم.
به یقین از تو به دل بر خطرم
سخن جان به گمان می گویم
هوش مصنوعی: من به طور یقین نگران دل خود هستم و سخنانی که جانم را تحت تأثیر قرار میدهد، فقط به گمان مطرح میکنم.
من و وصلت ز کجا تا به کجا؟
خفته ام یا هذیان می گویم
هوش مصنوعی: من از کجا تا به کجا به تو رسیدم؟ آیا خوابم یا اینکه در حال هذیان گفتنم؟
دوش گفتی که مجیر آن من است
این به گستاخی آن می گویم
هوش مصنوعی: شب گذشته گفتی که او همه چیز من است و من به خاطر این بیپروا حرف میزنم.