شمارهٔ ۵۲
فراقت نیش غم ما را چنان در جان شکست ای جان
که گفتی تیر جست از شست و در سندان شکست ای جان
ندید از کان عشق ای بت دل من گوهر وصلت
که دل را با تو هم زاول گهر در کان شکست ای جان
چو در زلفت نهادم دل برفتی زلف بشکستی
بدان تا با خم زلفت دلم یکسان شکست ای جان
چو تو زخمم زدی بر دل من افغان بر فلک بردم
فلک را پشت و ما را دل بدین سان زان شکست ای جان
لب و چشم ترا پیمان و ایمان بود لیک اکنون
هم این زنار بست ای دل هم آن پیمان شکست ای جان
به جان گر بوسه ای خواهم ز تو زنهار تا ندهی
که کالای ترا از بهر خود نتوان شکست ای جان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فراقت نیش غم ما را چنان در جان شکست ای جان
که گفتی تیر جست از شست و در سندان شکست ای جان
هوش مصنوعی: دوری تو چنان به دل ما درد میآورد که گویی تیر از کمان رها شده و در آهن جامد شکست.
ندید از کان عشق ای بت دل من گوهر وصلت
که دل را با تو هم زاول گهر در کان شکست ای جان
هوش مصنوعی: ای معشوق، دل من که به عشق تو دچار شده، هرگز گوهر وصالت را ندیده است. وقتی دل من با تو ارتباط پیدا کند، مانند این است که در پی یافتن گهربا در معدن، دل من شکست خورده است. ای جانم، به خاطر تو دلم به درد آمده است.
چو در زلفت نهادم دل برفتی زلف بشکستی
بدان تا با خم زلفت دلم یکسان شکست ای جان
هوش مصنوعی: من دل خود را در گیسوی تو سپردم و تو با آن زلف زیبا رفتی. زلفت را آنچنان شکستی که دلم هم با خم زلفت همانطور شکست، ای جانم.
چو تو زخمم زدی بر دل من افغان بر فلک بردم
فلک را پشت و ما را دل بدین سان زان شکست ای جان
هوش مصنوعی: زمانی که تو زخم قلبم را زدی، نالهام به آسمان رسید. آسمان را در این حال احساس بدی است و ما با این دلشکستگی چنین حالی داریم، ای جان!
لب و چشم ترا پیمان و ایمان بود لیک اکنون
هم این زنار بست ای دل هم آن پیمان شکست ای جان
هوش مصنوعی: لب و چشمان تو برای من نشانه وفاداری و ایمان بودند، اما اکنون این زنجیر را به خود بستهای، ای دل، و همزمان آن پیمان را هم شکستهای، ای جان.
به جان گر بوسه ای خواهم ز تو زنهار تا ندهی
که کالای ترا از بهر خود نتوان شکست ای جان
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از تو بوسهای بگیرم، باید مراقب باشی که این خواستهام را رد نکنی؛ زیرا نمیتوانم به سادگی از عشق و احساسات تو دست بکشم.