گنجور

شمارهٔ ۳۵

جانا خبر وصل تو زی ما که رساند؟
یا قصه ما سوی تو تنها که رساند؟
توتوست چو دفتر غم ما از هوس آنک
زینجا به تو طومار غم ما که رساند؟
اینجا که منم طمع وصال تو محال است
وآنجا که تویی حال من آنجا که رساند؟
دورست بخارا نرسد پیش تو اما
سوزنده بخاری به بخارا که رساند؟
جان رفت و زبان را سخن اینست که یارب
زی مادم جان بخش مسیحا که رساند؟
هر مرغ که بد در ره عشق تو پرافگند
اکنون به تو نامه که دهد یا که رساند؟
امروز مجیر است ز غم با نفس سرد
تا خود نفس سرد به فردا که رساند؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا خبر وصل تو زی ما که رساند؟
یا قصه ما سوی تو تنها که رساند؟
هوش مصنوعی: عزیزم، کی به ما خبر از وصال تو خواهد داد؟ یا چه کسی داستان درد و دوری ما را جز تو منتقل می‌کند؟
توتوست چو دفتر غم ما از هوس آنک
زینجا به تو طومار غم ما که رساند؟
هوش مصنوعی: غم و اندوه ما به اندازه‌ای است که مانند دفتری پر از درد و دل می‌باشد. حالا از کجا باید یک داستان و نوشته از این غم‌ها را به تو برسانیم؟
اینجا که منم طمع وصال تو محال است
وآنجا که تویی حال من آنجا که رساند؟
هوش مصنوعی: در جایی که من حضور دارم، امید رسیدن به تو ناممکن است و در جایی که تو هستی، حال و روز من چگونه به آنجا خواهد رسید؟
دورست بخارا نرسد پیش تو اما
سوزنده بخاری به بخارا که رساند؟
هوش مصنوعی: بخارا بسیار دور است و به تو نمی‌رسد، اما آیا می‌شود که گرمای یک بخاری به بخارا برسد؟
جان رفت و زبان را سخن اینست که یارب
زی مادم جان بخش مسیحا که رساند؟
هوش مصنوعی: جان من رفته و در اینجا تنها زبان من باقی مانده است. سخن این است که ای پروردگار، جز تو کیست که مانند مسیحا جان من را دوباره زنده کند و مرا نجات دهد؟
هر مرغ که بد در ره عشق تو پرافگند
اکنون به تو نامه که دهد یا که رساند؟
هوش مصنوعی: هر پرنده‌ای که در مسیر عشق تو دچار مشکل شده، حالا چطور می‌تواند برای تو پیامی فرستد یا آن را به تو برساند؟
امروز مجیر است ز غم با نفس سرد
تا خود نفس سرد به فردا که رساند؟
هوش مصنوعی: امروز، درد و غم من با نفس سردی که دارم همراه است. اما آیا این نفس سرد تا فردا من را تحمل می‌کند؟