شمارهٔ ۲۱
ز عشقت دل مسلم برنگردد
ز کویت باد بی غم برنگردد
ز من پرسی باشد عاشق آنکس
که با زخمت ز مرهم برنگردد
سر شاخ امید آن مرغ دارد
که از دام تو یکدم برنگردد
به یک زخم از تو چون گردد آن دل؟
که گر خونش خوری هم برنگردد
ترا پرسم که برگشتی ز بیداد
بگوی آری که عالم برنگردد
ز عشقت بر نگردم من تو دانی
که تشنه ز آب زمزم برنگردد
تو محرم باش و خوش بنشین که هرگز
مجیر از هیچ محرم برنگردد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز عشقت دل مسلم برنگردد
ز کویت باد بی غم برنگردد
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، دل مؤمن هرگز از کوی تو دور نمیشود و بادی بدون غم به سوی تو نخواهد آمد.
ز من پرسی باشد عاشق آنکس
که با زخمت ز مرهم برنگردد
هوش مصنوعی: اگر از من بپرسی، عاشق واقعی کسی است که حتی با زخمهای تو، حاضر به ترک تو و مراقبت از تو نمیشود.
سر شاخ امید آن مرغ دارد
که از دام تو یکدم برنگردد
هوش مصنوعی: آن پرندهای که در بالای شاخ امید قرار دارد، تنها برای کسی است که بعد از گرفتار شدن در دام تو، هرگز برنگردد.
به یک زخم از تو چون گردد آن دل؟
که گر خونش خوری هم برنگردد
هوش مصنوعی: اگر دل به یک زخم تو دچار شود، چگونه میتواند دوباره به حالت اول برگردد؟ حتی اگر تمام خونش را هم بدوشی، باز هم به حالت قبلش برنمیگردد.
ترا پرسم که برگشتی ز بیداد
بگوی آری که عالم برنگردد
هوش مصنوعی: میخواهم بپرسم آیا از ظلم و ستم دست کشیدی؟ اگر جواب مثبت است، بگو بله؛ زیرا دیگر دنیا به حالت قبلیاش برنمیگردد.
ز عشقت بر نگردم من تو دانی
که تشنه ز آب زمزم برنگردد
هوش مصنوعی: از عشق تو هرگز از راه برنمیگردم. تو میدانی که کسی که به آب زمزم نیاز دارد، هرگز از آن دست نمیکشد.
تو محرم باش و خوش بنشین که هرگز
مجیر از هیچ محرم برنگردد
هوش مصنوعی: با هم صمیمی و راحت بنشین که هیچگاه ناامیدی از کسی که در محفل ماست، برنمیگردد.