گنجور

شمارهٔ ۴۴

کام روان باد دل شهریار
بر همه کافی به جهان کامگار
عز فلک داور او رنگ بخش
حرز ملک خسرو دیهیم دار
بخت چو تختش شده خدمت پذیر
چرخ چو دهرش شده رفعت شمار
جامه جان را لطفش طول و عرض
دیبه دل را سخنش پود و تار
قرصه مشرق به عموم سخا
نقره مغرب به کمال عیار
بام فلک کرده به تعظیم ننگ
فجر هنر کرده به تأیید عار
دیده دولت که گل دولتش
برکشد از دیده خورشید خار
گر نبود نور کف پای او
زود شود دیده خورشید خوار
ای ابدت همچو ازل پیش رو
وی قدرت همچو قضا پیشکار
چتر ترا ولوله در آسمان
رخش ترا زلزله در کوهسار
جود یسار تو فلک را یمین
بذل یمین تو جهان را یسار
آب کفت داده سخا را نما
حلم زمین داده دلت را وقار
جز به قیاس تو به تقسیم عقل
نقطه وهمی نپذیرد شمار
گرچه دهد عقل به اغیار ملک
هست چو بر کتف یهودی غیار
عقل شناساد که در غار ملک
نیست به از دوست شه یار غار
گر نشدی قدر تو معمار ملک
بسته شدی در به رخ انتظار
ور نشدی رای تو محراب چرخ
رایت ایام شدی سنگسار
هشت بهشت آب وفای تو یافت
بی اثر هفت و شش و پنج و چار
لاجرم آب و گل و نار و هواش
نامیه عمر ابد داد بار
میخ که و بیخ قمر بشکند
گر ز دو چیز تو برند اعتبار
خاک به حزم تو به هنگام حلم
چرخ به عزم تو به هنگام کار
انجم هشتم تویی از فخر و فر
پنجم ارکان تویی از کار و بار

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کام روان باد دل شهریار
بر همه کافی به جهان کامگار
هوش مصنوعی: دل پادشاه در خوشی و آرامش باشد و بر همه کسانی که در دنیا خوشبخت‌اند، آرامش بارد.
عز فلک داور او رنگ بخش
حرز ملک خسرو دیهیم دار
هوش مصنوعی: جلال و شکوه آسمان، که او سرپرست و قضاوت‌گر است، بر آن است که رنگ و روح ملک را به پادشاهی، که تاج را دارد، ببخشد.
بخت چو تختش شده خدمت پذیر
چرخ چو دهرش شده رفعت شمار
هوش مصنوعی: وقتی بخت انسان مانند تختی است که آماده خدمت است، و زمان مانند دورانی است که او را به اوج می‌رساند، به معنای این است که فرد در موقعیت مناسبی قرار دارد و می‌توان به موفقیت و پیشرفت او امیدوار بود.
جامه جان را لطفش طول و عرض
دیبه دل را سخنش پود و تار
هوش مصنوعی: لباس جانم را لطف او وسعت و زیبایی بخشیده و دل را سخنانش مانند پود و تار می‌سازد.
قرصه مشرق به عموم سخا
نقره مغرب به کمال عیار
هوش مصنوعی: مشرق به مانند قرصی درخشان است که سخاوت و بخشش را به همگان می‌نماید، در حالی که مغرب با جواهراتی بی‌نظیر و با کیفیت عالی، کمال و زیبایی را به نمایش می‌گذارد.
بام فلک کرده به تعظیم ننگ
فجر هنر کرده به تأیید عار
هوش مصنوعی: سقف آسمان به خاطر قداست صبح و هنر، سر خم کرده و به آن احترام می‌گذارد.
دیده دولت که گل دولتش
برکشد از دیده خورشید خار
هوش مصنوعی: چشم خوشبختی وقتی که شکوفه‌های خوشبختی‌اش از زیر نور خورشید سر برآورد، دیگر خارهای دلسردکننده را نمی‌بیند.
گر نبود نور کف پای او
زود شود دیده خورشید خوار
هوش مصنوعی: اگر نور کف پای او نبود، چشم ها به زودی خورشید را ناچیز می‌شمردند.
ای ابدت همچو ازل پیش رو
وی قدرت همچو قضا پیشکار
هوش مصنوعی: ای جاودان تو همچون ازل همیشه جلو هستی و ای قدرت تو همانند قضا و تقدیر در کنار من هستی.
چتر ترا ولوله در آسمان
رخش ترا زلزله در کوهسار
هوش مصنوعی: چتر تو مانند یک طوفان در آسمان و آرامش تو مانند زلزله‌ای در کوه‌هاست.
جود یسار تو فلک را یمین
بذل یمین تو جهان را یسار
هوش مصنوعی: بخشندگی تو به سمت چپ، آسمان را به سمت راست می‌دهد و بخشش دست راست تو، جهان را به سمت چپ می‌سپارد.
آب کفت داده سخا را نما
حلم زمین داده دلت را وقار
هوش مصنوعی: آب سخاوت را به نمایش می‌گذارد و زمین حوصله و آرامش را به دل تو هدیه می‌دهد.
جز به قیاس تو به تقسیم عقل
نقطه وهمی نپذیرد شمار
هوش مصنوعی: جز با مقایسه تو، عقل هیچ عاقلی توانایی درک و تحلیل این موضوع را ندارد.
گرچه دهد عقل به اغیار ملک
هست چو بر کتف یهودی غیار
هوش مصنوعی: هرچند که عقل ممکن است به دیگران سلطنت دهد، اما این سلطنت مانند آن است که بر دوش یهودیانی بار می‌شود که ناپسندند.
عقل شناساد که در غار ملک
نیست به از دوست شه یار غار
هوش مصنوعی: عقل واقعی در جایی که در کنار دوست و یار باشد، ارزش بیشتری دارد تا اینکه در تنهایی و در جایی بدون محبت و دوستی قرار گیرد.
گر نشدی قدر تو معمار ملک
بسته شدی در به رخ انتظار
هوش مصنوعی: اگر ارزش تو را نشناسند، درب آینده‌ات به رویت بسته خواهد شد.
ور نشدی رای تو محراب چرخ
رایت ایام شدی سنگسار
هوش مصنوعی: اگر نظر و اندیشه‌ات در مسیر درست قرار نگیرد، درگیر سختی‌ها و مشکلات زمان می‌شوی.
هشت بهشت آب وفای تو یافت
بی اثر هفت و شش و پنج و چار
هوش مصنوعی: بهشت، با وفای تو، رنگ و بویی پیدا کرده است و حلاوتی یافته که دیگر هیچ چیزی از هفت و شش و پنج و چهار برایش مهم نیست.
لاجرم آب و گل و نار و هواش
نامیه عمر ابد داد بار
هوش مصنوعی: در نتیجه، وجود او آمیخته‌ای از آب، خاک، آتش و هواست که به زندگی جاودانه‌اش ارزش می‌بخشد.
میخ که و بیخ قمر بشکند
گر ز دو چیز تو برند اعتبار
هوش مصنوعی: اگر ماه، میخ و ریشه‌اش را بشکند، اعتبار تو بستگی به دو چیز دارد.
خاک به حزم تو به هنگام حلم
چرخ به عزم تو به هنگام کار
هوش مصنوعی: خاک به دلیل احتیاط و تدبیر تو در زمان آرامش و صبوری، و آسمان به خاطر اراده و تلاش تو در زمان کار و فعالیت، تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
انجم هشتم تویی از فخر و فر
پنجم ارکان تویی از کار و بار
هوش مصنوعی: تو، ستاره هشتمی که به خاطر افتخاراتت می‌درخشی و پنجمین پایه‌ای که در انجام کارها و مسئولیت‌هایت به چشم می‌خوری.