شمارهٔ ۳۴
شاهد ما گر سر زلف معنبر بشکند
قدر روز افزون کند بازار عنبر بشکند
زلف او سر راست از بهر شکست کار ماست
گر شکست ما بجوید زلف را سر بشکند
دانه خالش که باز اندیشه او چون کنم؟
گر نه دستی بر نهد سیمرغ جان پر بشکند
چنبر مسکین نمی ترسد که افتد در خمش
آه من کو چنبر چرخ ستمگر بشکند
هر که لعل شکرینش دید گو نامش مبر
زان سبب کز نام او ناموس شکر بشکند
عاشقان در پای او جان بیشتر خواهند ریخت
تا ببندد دل به غمزه طره کمتر بشکند
دور وصلش هر زمان گردان شود ما مانده ایم
چون رسد نوبت به ما در حال ساغر بشکند
گر کند لعل شکر ریزش دو صد پیمان به وصل
غمزه بادام او چون پسته یکسر بشکند
شمع شب یعنی که مه با اوست همچون شمع روز
زین سبب مه هر مهی زان شمع پیکر بشکند
ناوکی کز غمزه چشم یک اندازش بجست
گرچه از دل بگذرد پیکانش در بر بشکند
گر طلسم هجر او تا اوست نشکستست کس
آه سرد من به فر شاه صفدر بشکند
کسری جم مرتبت کیخسرو رستم رکاب
گر عنانش خود بجنبد چرخ و محور بشکند
داور عالم قزل کز شرم جودش هر زمان
کان چو دریا تر شود دریا چو گوهر بشکند
بیم آن هست این زمان کز صدمه صیت سخاش
طارم هفتم ازین شش طاق اخضر بشکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاهد ما گر سر زلف معنبر بشکند
قدر روز افزون کند بازار عنبر بشکند
هوش مصنوعی: اگر محبوب ما موهای زیبایش را به هم بریزد، ارزش عطر افزایش مییابد و بازار عطر رونق پیدا میکند.
زلف او سر راست از بهر شکست کار ماست
گر شکست ما بجوید زلف را سر بشکند
هوش مصنوعی: موهای او به طور خاص برای ایجاد مشکلاتی برای ما است. اگر او به دنبال شکست ما باشد، موهایش را به خاطر ما خواهد شکست.
دانه خالش که باز اندیشه او چون کنم؟
گر نه دستی بر نهد سیمرغ جان پر بشکند
هوش مصنوعی: چطور میتوانم دربارهی فکر او با دانهی خالصش صحبت کنم؟ اگر نه اینکه دستی بر او بگذارم، سیمرغ جانم را میشکند.
چنبر مسکین نمی ترسد که افتد در خمش
آه من کو چنبر چرخ ستمگر بشکند
هوش مصنوعی: مسکین چنبرهای که در آن است، از سقوط در دام نمیترسد، اما آه من کجاست که چنبرهای که این دوران ستمگر به دور من پیچیده، بشکند؟
هر که لعل شکرینش دید گو نامش مبر
زان سبب کز نام او ناموس شکر بشکند
هوش مصنوعی: هر کس که سنگ زیبای او را ببیند، نامش را فراموش کند؛ زیرا به خاطر او، نام شکر هم شکسته میشود.
عاشقان در پای او جان بیشتر خواهند ریخت
تا ببندد دل به غمزه طره کمتر بشکند
هوش مصنوعی: عاشقان برای جذب محبت او حاضرند جان خود را بیشتر فدای او کنند، تا اینکه او با یک نگاه پر از عشوه دلشان را به دست آورد و کمتر از پیش دلشان را بشکند.
دور وصلش هر زمان گردان شود ما مانده ایم
چون رسد نوبت به ما در حال ساغر بشکند
هوش مصنوعی: هر بار که زمان دوری از محبوب میگذرد، ما همچنان در انتظار هستیم و زمانی که نوبت ما برسد، به حالتی میافتیم که لیوانمان میشکند.
گر کند لعل شکر ریزش دو صد پیمان به وصل
غمزه بادام او چون پسته یکسر بشکند
هوش مصنوعی: اگر لبخند او مانند لعل و شکر شیرین باشد و قلبم را با صدها وعده وصل گرفتار کند، اما در عین حال، به راحتی همچون پسته خرد شود.
شمع شب یعنی که مه با اوست همچون شمع روز
زین سبب مه هر مهی زان شمع پیکر بشکند
هوش مصنوعی: شمع شب نشاندهندهی حضور ماه است، همانگونه که شمع روز نشاندهندهی روشنایی است. به همین دلیل، ماه هر موجود روشنایینابازی را از آن شمع الهام میگیرد و نمیتواند به تنهایی وجود داشته باشد.
ناوکی کز غمزه چشم یک اندازش بجست
گرچه از دل بگذرد پیکانش در بر بشکند
هوش مصنوعی: اگرچه تیر نگاهی که از چشمانش پرتاب میشود، میتواند از دل آدم عبور کند، اما همه چیز باید در آغوشش شکسته شود.
گر طلسم هجر او تا اوست نشکستست کس
آه سرد من به فر شاه صفدر بشکند
هوش مصنوعی: اگر طلسم دوری او تا وقتی که او هست، نشکند؛ هیچکس آه سرد من را به فر شاه صفدر نخواهد شکست.
کسری جم مرتبت کیخسرو رستم رکاب
گر عنانش خود بجنبد چرخ و محور بشکند
هوش مصنوعی: اگر کسری (پادشاهی بزرگ) با قدرت و مقامش حرکت کند، چنان تأثیری خواهد داشت که حتی اگر او بخواهد، میتواند نظم جهان را به هم بریزد و چرخش آسمان را متوقف کند.
داور عالم قزل کز شرم جودش هر زمان
کان چو دریا تر شود دریا چو گوهر بشکند
هوش مصنوعی: داور عالم، قزل، از شرم بخشندگیاش در هر زمانی مانند دریا تر میشود و وقتی به اوج میرسد، دریا مانند گوهر میشکند.
بیم آن هست این زمان کز صدمه صیت سخاش
طارم هفتم ازین شش طاق اخضر بشکند
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که ممکن است در این زمان، به دلیل آسیبهایی که از زبان او ناشی میشود، هفت آسمان از این شش طاق سبز بشکند.