گنجور

شمارهٔ ۲۹

زیوری از نو بدین چرخ کهن بر بسته‌اند
گوهری شاهد برین دریای اخضر بسته‌اند
شب‌روان گلشن نیلوفری را همچو صبح
روی‌ها بگشاده‌اند این بار و زیور بسته‌اند
از شفق صد جرعه بین در طاس گردون ریخته
تا ز ظلمت طره‌ای بر روی اختر بسته‌اند
در افق خونریز خورشید است و خون‌آلود از اوست
این تتق کز باختر تا حدّ خاور بسته‌اند
زاغ شب بر ره هزاران بیضهٔ زرّین نهاد
تا به مغرب طغرل خورشید را پر بسته‌اند!
نیم‌شب‌خیزان مشرق را ز زرّ مغربی
آفتاب‌آسا بعینه بر سر افسر بسته‌اند
بر عروس آسمان مشّاطگانِ صُنعِ حق
این هزاران عقد در یارب چه در خور بسته‌اند
شب محک رنگ است و اَنجُم زر علی الاطلاق از آنک
این محک را بر هوا از بهر آن زر بسته‌اند
جان خاصان خاک این شب باد چون یک دم در او
راه رحمت بر دل خاصان، سراسر بسته‌اند
کار آن رندان خاک‌انداز به کز آب خشک
پردهٔ آن لحظه گرد آتش تر بسته‌اند
عاقبت از پرده بیرون اوفتد آن پرده‌ها
کان حریفان صبحدم بر روی مزهر بسته‌اند
توشهٔ جان از لبِ لعلِ شکروَش برده‌اند
گوشهٔ دل در خمِ زُلفِ معنبر بسته‌اند
شاهدی دارند چون در جلوه‌گه خندد فراخ
عقل پندارد به مجلس تنگ شکّر بسته‌اند
روی آن دارد که گویند آن زمان بر روی او
پرتوی از فرّ شاه هفت کشور بسته‌اند
قهرمان ملک آن صاحبقرانی کز جلال
خاک پایش قدسیان بر تارک سر بسته‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زیوری از نو بدین چرخ کهن بر بسته‌اند
گوهری شاهد برین دریای اخضر بسته‌اند
هوش مصنوعی: در این دنیا کهن، زیبایی تازه‌ای به وجود آمده است که مانند یک گوهر در دریای سبز رنگ قابل مشاهده است.
شب‌روان گلشن نیلوفری را همچو صبح
روی‌ها بگشاده‌اند این بار و زیور بسته‌اند
هوش مصنوعی: در شب، گل‌های نیلوفر به زیبایی و طراوت باز شده‌اند، همانطور که صبح، چهره‌های زیبا را می‌گرداند و آراسته می‌کند.
از شفق صد جرعه بین در طاس گردون ریخته
تا ز ظلمت طره‌ای بر روی اختر بسته‌اند
هوش مصنوعی: از نور صبحگاهی صد جرعه در ظرف آسمان ریخته شده است تا از تاریکی، رشته‌ای از مو بر روی ستاره‌ای پوشیده شده باشد.
در افق خونریز خورشید است و خون‌آلود از اوست
این تتق کز باختر تا حدّ خاور بسته‌اند
هوش مصنوعی: در دوردست‌ها، آسمان به رنگ سرخ و خونی است و این رنگ به خاطر تابش خورشید به وجود آمده. علاوه بر این، از سمت غرب تا شرق را هم با همین رنگ اشباع کرده‌اند.
زاغ شب بر ره هزاران بیضهٔ زرّین نهاد
تا به مغرب طغرل خورشید را پر بسته‌اند!
هوش مصنوعی: زاغ شب، هزاران تخم طلایی را در راه گذاشت تا در مغرب، طغرل خورشید را بپوشاند.
نیم‌شب‌خیزان مشرق را ز زرّ مغربی
آفتاب‌آسا بعینه بر سر افسر بسته‌اند
هوش مصنوعی: در نیمه‌های شب، نور صبحگاهی که از سمت مشرق می‌تابد، به گونه‌ای است که انگار درخشش زرینی از سمت غرب بر سر همگان قرار دارد.
بر عروس آسمان مشّاطگانِ صُنعِ حق
این هزاران عقد در یارب چه در خور بسته‌اند
هوش مصنوعی: در آسمان زیبا، هنرمندان خالق به عروس آسمان هزاران تزیین و زینت بخشیده‌اند.
شب محک رنگ است و اَنجُم زر علی الاطلاق از آنک
این محک را بر هوا از بهر آن زر بسته‌اند
هوش مصنوعی: شب به مانند معیاری است که رنگ را نشان می‌دهد و ستاره‌ها به عنوان طلا به حساب می‌آیند، زیرا این معیار را برای طلای فضایی در آسمان تعیین کرده‌اند.
جان خاصان خاک این شب باد چون یک دم در او
راه رحمت بر دل خاصان، سراسر بسته‌اند
هوش مصنوعی: روح انسان‌های خاص و ویژه در این شب مانند یک لحظه در آنجا قرار گرفته است، در حالی که در دل آن‌ها درهای رحمت به طور کامل بسته شده است.
کار آن رندان خاک‌انداز به کز آب خشک
پردهٔ آن لحظه گرد آتش تر بسته‌اند
هوش مصنوعی: رفتن رندان به مقایسهٔ آن لحظه نشان می‌دهد که آن‌ها در شرایط سخت و دشوار، از آب و آتش عبور کرده‌اند و به خوبی می‌دانند چطور می‌توانند در هنگام بحران، از خود محافظت کنند. آن‌ها با بی‌توجهی به مشکلات، در آتش زندگی می‌سوزند و به همین دلیل، خود را از گزند حوادث دور نگه می‌دارند.
عاقبت از پرده بیرون اوفتد آن پرده‌ها
کان حریفان صبحدم بر روی مزهر بسته‌اند
هوش مصنوعی: در نهایت، زمانی خواهد رسید که پرده‌ها کنار برود و حقیقت آشکار شود. کسانی که در صبح زود با هم بودند و در راز و رمزی با یکدیگر بودند، اکنون دیگر نمی‌توانند خود را پنهان کنند.
توشهٔ جان از لبِ لعلِ شکروَش برده‌اند
گوشهٔ دل در خمِ زُلفِ معنبر بسته‌اند
هوش مصنوعی: روح و جانم از لب شیرین او بهره‌مند شده و در گوشه‌ای از دل، زلف‌های خوشبو و معطرش را به یادگار نگه داشته‌ام.
شاهدی دارند چون در جلوه‌گه خندد فراخ
عقل پندارد به مجلس تنگ شکّر بسته‌اند
هوش مصنوعی: شاهدی که وقتی در برابر مردم می‌خندد، زمینه‌ی خوشی و شعف را فراهم می‌کند، باعث می‌شود که عقل انسان فکر کند که در این جمع، فضای بسته‌ای از شیرینی و لذت وجود دارد.
روی آن دارد که گویند آن زمان بر روی او
پرتوی از فرّ شاه هفت کشور بسته‌اند
هوش مصنوعی: در آن زمان، بر چهره او نوری همچون نوری که بر سر پادشاه هفت کشور می‌تابد، وجود دارد.
قهرمان ملک آن صاحبقرانی کز جلال
خاک پایش قدسیان بر تارک سر بسته‌اند
هوش مصنوعی: آن کسی که در مقام پادشاهی و سلطنت است، به قدری جلال و عظمت دارد که فرشتگان از احترام او بر سر خود سرپوشی از خاک می‌زنند.