شمارهٔ ۲۴
چون ترا غالیه بر گرد رقم ریخته اند
بر زر روی من از اشگ درم ریخته اند
تا رقم زد خط رخسار ترا کاتب صنع
عاشقان روح بر آن شکل رقم ریخته اند
نیل خط و بقم روی تو در دور سرشگ
از دل و دیده من نیل و بقم ریخته اند
به گه گریه رود جزع عقیقی گهرم
گهر ناب ز سر تا به قدم ریخته اند
ایمن اندر الم و داغ امان تو که جست؟
ایمنی بر سر آن داغ و الم ریخته اند؟
چه سگم من که کنم آهوی وصل تو شکار
که بسی شیر در آن دام تو دم ریخته اند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.