گنجور

شمارهٔ ۲۳

چه شب است این که درو خون ستم ریخته اند
بر شکر ریز دعا زر کرم ریخته اند
موکب قدر رسید و به ره قدر سپاس
آب صد جشن جم و عید حرم ریخته اند
لشگر ظلم، سحرگه به شبیخون دعا
در هزیمت ز شبی کوس و علم ریخته اند
بس که از جرمگه امشب به صد فخانه لا
عقد نایافته در درج معم ریخته اند؟
یارب این سوختگان را که ز قاروره آه
در رخ اهرمنان شعله غم ریخته اند
به شهاب نفس از گنبد فیروزه دل
در شش اطراف جهان دیو ندم ریخته اند
پرده دران هوا گرچه ز سرچشمه چشم
آتش محرقه را آب به دم ریخته اند
خرقه داران سپهر از پی هر سوخته ای
راوق مرهم در کاس کرم ریخته اند
خشک صحرای ندم را همه از آب خشوع
ز پی یافتن عافیه نم ریخته اند
سیف دین قطب . . . فخر سعادت که سعود
فرقدان بر قدش از بام قدم ریخته اند
آنکه نه کله هفت آینه از حشمت بخت
بر در خیمه او رخت حشم ریخته اند
رای و قدرش که بشارت ده شمس و قمرست
آب و آتش ز رخ ظلم و ستم ریخته اند
هست در غرش ازو زلزله شیر و بسی
خون خام از رگ شیران اجم ریخته اند؟
مقسم بخت و سعادت ز غبار در اوست
روشنان فلک آنجا به قسم ریخته اند
علم و کسوت فقرش که قبای ملکی است
قدسیان روح بر آن نقش علم ریخته اند
چمن مجلس او بین که شجرهاش به طبع
میوه از خاصیت باغ ارم ریخته اند
تیغ و تیزش ز شعاع خود و از حلق عدو
تا دم چشم فلک چشمه درم ریخته اند؟
ابر گشتند که در معرکه از ضربت و عکس
قطره صاعقه بر خصم دژم ریخته اند
در مقامی که ز کلکست به غم یافت همی
روشنان فلکی آنچه ز خم ریخته اند؟
اثرش پیش عدو ریخت خورش پیش طیور
پیل از ناحیه بیت حرم ریخته اند
در صبوح ازل آنجا که می بزم وجود
در خط لوح ز سعد آنچه قلم ریخته اند؟
عمر عمرش چو چشیدند می بخت ز جام
جرعه جام بر اسکندر و جم ریخته اند؟
کامگارا دل و طبع تو به ثنایی بر ما
زایر الحاج همه عاریه کم ریخته اند
کلک و دستت چو دو مرغند که در برگ سخا
در و دینار ز منقار و شکم ریخته اند
گه نحوس ازل و گاه سعادت آید
در اشارات تو بر خصم خدم ریخته اند
گرچه بر خصم فنا ریخته اندر سر کین
بر دل و عیش، دل و عافیه ام ریخته اند؟
باز گرگ از اثر بأس تو در شیوه صلح
خجلت و ناب بر گرگ و غم ریخته اند؟
جود و بذل از قلم تو چو طبیبی است سقیم
از زر و لخلخه ای رفع سقم ریخته اند
نایب دست تو شد طبع و دلم زان یکسال
در بیضا به صدفخانه رقم ریخته اند
تحفه طبع گزین نو غزل امروز به مهر
که غزالان طرب ساز نغم ریخته اند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه شب است این که درو خون ستم ریخته اند
بر شکر ریز دعا زر کرم ریخته اند
هوش مصنوعی: این شب، شبی عجیب و غم‌انگیز است که ظلم و ستم در آن به حدی رسیده که همچون خون بر زمین ریخته شده، در حالی که دعا و نیکوکاری مانند شکر بر سر این ظلم سایه افکنده است.
موکب قدر رسید و به ره قدر سپاس
آب صد جشن جم و عید حرم ریخته اند
هوش مصنوعی: موکب بزرگی فرا رسید و برای آن شکرگزاری به راه تقدیر انجام شده، گویی که آب خوشی از صد جشن و عید در حرم ریخته شده است.
لشگر ظلم، سحرگه به شبیخون دعا
در هزیمت ز شبی کوس و علم ریخته اند
هوش مصنوعی: لشکری از ظلم در سحرگاه، به صورت غافلگیرانه و با دعاهای مستجاب به میدان آمده‌اند و در حال تضعیف نیروی خود هستند. صدای طبل و پرچم‌هایشان به زمین افتاده است.
بس که از جرمگه امشب به صد فخانه لا
عقد نایافته در درج معم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: امشب به قدری در جرم خانه من شلوغ است که به نظر می‌رسد در هر گوشه‌اش داستان‌ها و رازهای فراوانی وجود دارد که هیچ‌کدام به خوبی شکل نگرفته‌اند و در هم ریخته‌اند.
یارب این سوختگان را که ز قاروره آه
در رخ اهرمنان شعله غم ریخته اند
هوش مصنوعی: خداوندا، به این دل‌سوختگان نگاهی کن که از دل شکسته‌شان ناراحتی و اندوه را به سوی دشمنان ریخته‌اند.
به شهاب نفس از گنبد فیروزه دل
در شش اطراف جهان دیو ندم ریخته اند
هوش مصنوعی: نفس شهاب‌وار من از گنبد فیروزه‌ای که دل را در بر دارد، در شش گوشه جهان دیوانگی را پراکنده کرده است.
پرده دران هوا گرچه ز سرچشمه چشم
آتش محرقه را آب به دم ریخته اند
هوش مصنوعی: گرچه در آسمان پرده‌ای از ابر وجود دارد و آتش سوزان در دل چشمه وجود دارد، اما باز هم با وجود این، آب به آرامی به سمت آن می‌ریزد.
خرقه داران سپهر از پی هر سوخته ای
راوق مرهم در کاس کرم ریخته اند
هوش مصنوعی: آسمان‌نشینان برای هر دلی که سوخته و آزرده است، دارویی از لطف و محبت در ظرفی گذاشته‌اند.
خشک صحرای ندم را همه از آب خشوع
ز پی یافتن عافیه نم ریخته اند
هوش مصنوعی: خشک و بی‌آب و علف بودن دشت ندم باعث شده تا مردم برای پیدا کردن آرامش و نعمت، به جوشش و خضوع در برابر آب بپردازند.
سیف دین قطب . . . فخر سعادت که سعود
فرقدان بر قدش از بام قدم ریخته اند
هوش مصنوعی: سیف دین قطب، فردی با افتخار و سعادت است که ستاره‌های سعادت بر او سایه افکنده‌اند و در عظمت او، از بلندی منزلت‌هایش، همگان خبر دارند.
آنکه نه کله هفت آینه از حشمت بخت
بر در خیمه او رخت حشم ریخته اند
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر اعتبار و بزرگی‌اش، هفت آینه به عنوان نماد جلال و شکوه در ورودی چادرش آویزان کرده‌اند.
رای و قدرش که بشارت ده شمس و قمرست
آب و آتش ز رخ ظلم و ستم ریخته اند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر فردی با فکر و تدبیر خود به موفقیت و عظمت برسد، باید مانند خورشید و ماه، نشانه‌های روشنایی و خیر را به دیگران بشارت دهد. همچنین، با وجود ظلم و ستم، می‌توان زیبایی‌ها و نعمت‌های زندگی را در کنار همدیگر قرار داد، همچون آب و آتش که در کنار هم وجود دارند.
هست در غرش ازو زلزله شیر و بسی
خون خام از رگ شیران اجم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: صدای مهیب او، مانند زلزله‌ای است که از آن، خون زیادی از رگ‌های شیران سرزمین اجْم ریخته شده است.
مقسم بخت و سعادت ز غبار در اوست
روشنان فلک آنجا به قسم ریخته اند
هوش مصنوعی: سرنوشت و خوشبختی انسان تحت تأثیر عواملی است که در عالم هستی وجود دارد. در حقیقت، ستاره‌های آسمان در آنجا به نوعی قسمت و نصیب را تعیین کرده‌اند.
علم و کسوت فقرش که قبای ملکی است
قدسیان روح بر آن نقش علم ریخته اند
هوش مصنوعی: علم و لباس فقر، همچون جامه‌ای با عظمت و ملکوتی است که فرشتگان بر آن نشان علم و دانش را افکنده‌اند.
چمن مجلس او بین که شجرهاش به طبع
میوه از خاصیت باغ ارم ریخته اند
هوش مصنوعی: نگاهی به چمن‌زار او بنداز که درختانش با طبیعت خود میوه‌های خاصی از باغ ارم را به زمین می‌ریزند.
تیغ و تیزش ز شعاع خود و از حلق عدو
تا دم چشم فلک چشمه درم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: تیغی که به شدت درخشان است، از نور و انرژی خود سرچشمه می‌گیرد و دشمنان را تا دوردست‌ها و حتی تا آسمان تحت تأثیر قرار می‌دهد، به گونه‌ای که قطرات گوهر از آن سرازیر می‌شود.
ابر گشتند که در معرکه از ضربت و عکس
قطره صاعقه بر خصم دژم ریخته اند
هوش مصنوعی: ابرها به هم جمع شده‌اند تا در جنگی که در حال وقوع است، با شدت و قدرتی به مانند ضربه و درخشندگی قطره‌های صاعقه بر دشمنان خشمگین ببارند.
در مقامی که ز کلکست به غم یافت همی
روشنان فلکی آنچه ز خم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: در جایی که قلم تو به خاطر غم، نوری را به وجود آورده است، آیا آن روشنایی‌های آسمانی می‌توانند آنچه از خمِ شراب ریخته شده، مشاهده کنند؟
اثرش پیش عدو ریخت خورش پیش طیور
پیل از ناحیه بیت حرم ریخته اند
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که آثار و نشانه‌های قدرت و عظمت انسان، در برابر دشمنانش به نمایش گذاشته می‌شود، مانند خورشید که در برابر پرندگان روشنایی خود را پخش می‌کند. هم‌چنین، مانند فیل که از سمت بیت الحرم عبور کرده و نشانه‌هایی از بزرگی و شکوه را به جا می‌گذارد.
در صبوح ازل آنجا که می بزم وجود
در خط لوح ز سعد آنچه قلم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: در صبح ازل، جایی که خوشی و شادی وجود دارد، بر روی لوح، چه چیزهایی از خوشبختی نوشته شده است؟
عمر عمرش چو چشیدند می بخت ز جام
جرعه جام بر اسکندر و جم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: زمانی که عمرش در تمامیت خود امتحان شد، بخت و اقبالش از جامی که می‌نوشید به او رو کرد، آیا آن می که به جام اسکندر و جم ریخته شده، به او نیز خواهد رسید؟
کامگارا دل و طبع تو به ثنایی بر ما
زایر الحاج همه عاریه کم ریخته اند
هوش مصنوعی: دل و طبع تو با عشق و تمجید ما پر شده است، همچون زائرانی که از همه چیز خالی به زیارت می‌آیند.
کلک و دستت چو دو مرغند که در برگ سخا
در و دینار ز منقار و شکم ریخته اند
هوش مصنوعی: دست و قلم تو مانند دو پرنده‌ای هستند که در شاخ و برگ بخشش نشسته‌اند و از نوک و شکمشان پول و ثروت بر زمین می‌ریزد.
گه نحوس ازل و گاه سعادت آید
در اشارات تو بر خصم خدم ریخته اند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات بدبختی از ابتدا و گاهی خوشبختی به سراغت می‌آید، در خیانت به دشمنان تو، این حالات بروز می‌کند.
گرچه بر خصم فنا ریخته اندر سر کین
بر دل و عیش، دل و عافیه ام ریخته اند؟
هوش مصنوعی: هرچند که دشمن به زعم خود بر من پیروز شده و کینه‌اش را بر سرم ریخته، اما من دلم و شادی و آرامشم را از دست داده‌ام.
باز گرگ از اثر بأس تو در شیوه صلح
خجلت و ناب بر گرگ و غم ریخته اند؟
هوش مصنوعی: گرگ دوباره از قدرت و شدت تو در راه صلح شرمنده و ناامید شده است، و غم بر او سایه افکنده است؟
جود و بذل از قلم تو چو طبیبی است سقیم
از زر و لخلخه ای رفع سقم ریخته اند
هوش مصنوعی: بخشش و generosity تو مانند دارویی است که به فرد بیمار کمک می‌کند. این نوع بخشش از زیور و زینتی گرفته شده که به بهبود حال او می‌انجامد.
نایب دست تو شد طبع و دلم زان یکسال
در بیضا به صدفخانه رقم ریخته اند
هوش مصنوعی: نگاه و احساس من به جای تو به نقش و نگارها مشغول شده و این مدت یک سال در عالم خیال، مانند یک مروارید در صدف، از زیبایی‌ها و لطافت‌های درونم شکل گرفته است.
تحفه طبع گزین نو غزل امروز به مهر
که غزالان طرب ساز نغم ریخته اند
هوش مصنوعی: به تازگی شعری زیبا و دلنشین نوشته‌ام که امروز به عشق و محبت تقدیم می‌شود. امروز روزی است که عاشقان و شادان خوشی‌ها و نغمه‌ها را منتشر کرده‌اند.