گنجور

شمارهٔ ۱۹

جان و دلم همیشه به عشقت اسیر باد
جانا مرا خیال تو نقش ضمیر باد
سوز غمت روان مرا ناگزیر شد
مهر دلم هوای ترا ناگزیر باد
چون مهر تست بر دل این بنده پادشا
از نایب وفا تو او را وزیر باد
گفتم که جان دهم به تو گر دلپذیر نیست
دل شد ز کار کار دلم بر مریر باد
چون جان من مبشر اقبال شاه شد
پیک ارادت تو به وصلم بشیر باد
بر خاک میرم از تو، نیم بر خلاف میر
یاریم کن که یار تو اقبال میر باد
خورشید خسروان فلک مسجد سیف دین
کاقبال کل به کل جهانش حقیر باد
میر ارسلان که چرخ چوالب ارسلان وار
در ملک و در ثغور مشار و مشیر باد
می خواستم که گویمش ای چشم روزگار
جاوید چشم و دولت عمر قریر باد
خورشید گفت حرز نگهدار هان و هان
زین سهو هم پناه شهت دستگیر باد
حر ز بقای بار عنا در رکاب او
چون گویمش که دیده عمرش منیر باد؟
تا باد و خاک و آتش و آبست در جهان
بر هر چهار دورش حکمش قدیر باد
حزمش رجوعگاه سپهر و نجوم شد
عمرش عمل کنار قلیل و کثیر باد
یار ایتش خطاب گستر . . . حرج؟
در شکر نعم مولی و نعم النصیر باد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان و دلم همیشه به عشقت اسیر باد
جانا مرا خیال تو نقش ضمیر باد
هوش مصنوعی: جان و دل من همیشه در عشق تو گرفتار است، ای محبوب؛ گزینه‌ای جز خیال تو در ذهن من نقش نبسته است.
سوز غمت روان مرا ناگزیر شد
مهر دلم هوای ترا ناگزیر باد
هوش مصنوعی: عشق و دلتنگی تو به جانم چنگ انداخته و ناچارم که به یاد تو بیفتم و حس دل را از دست ندهم.
چون مهر تست بر دل این بنده پادشا
از نایب وفا تو او را وزیر باد
هوش مصنوعی: وقتی که محبت تو بر دل این بنده گرانقدر به مانند مهر تابان است، وفاداری تو او را به مقام وزیر می‌رساند.
گفتم که جان دهم به تو گر دلپذیر نیست
دل شد ز کار کار دلم بر مریر باد
هوش مصنوعی: به او گفتم که اگر تو برای من دلپذیر نیستی، من جانم را برایت خواهم داد. دل من از این کار سیر شده و بر دلم باید افسوس خورد.
چون جان من مبشر اقبال شاه شد
پیک ارادت تو به وصلم بشیر باد
هوش مصنوعی: وقتی که جان من نشانه خوشبختی پادشاه شد، پیغام عشق تو به وصل من، مژده‌ای خوش است.
بر خاک میرم از تو، نیم بر خلاف میر
یاریم کن که یار تو اقبال میر باد
هوش مصنوعی: من از دلتنگی و افسوس بر خاک می‌روم، اما با تو به هیچ وجه به سمت غیر از تو نمی‌روم. یارم کن، چرا که یار تو، شانس و خوشبختی را به همراه دارد.
خورشید خسروان فلک مسجد سیف دین
کاقبال کل به کل جهانش حقیر باد
هوش مصنوعی: خورشید پادشاهان آسمان، مسجد سپر دین است. باید به یاد داشت که کل جهان در برابر او کوچک و ناچیز است.
میر ارسلان که چرخ چوالب ارسلان وار
در ملک و در ثغور مشار و مشیر باد
هوش مصنوعی: میر ارسلان که همچون چرخ‌های پرشتاب، در سرزمین‌ها و مرزهای دوزخ و بهشت مشغول به کار است.
می خواستم که گویمش ای چشم روزگار
جاوید چشم و دولت عمر قریر باد
هوش مصنوعی: در آرزو داشتم به او بگویم ای چشم همیشه جاوید و مایه سعادت، امیدوارم که عمر تو همواره خوش و با شکوه باشد.
خورشید گفت حرز نگهدار هان و هان
زین سهو هم پناه شهت دستگیر باد
هوش مصنوعی: خورشید به ما هشدار می‌دهد که مراقب باشیم و از این غفلت پرهیز کنیم، زیرا در این زمان، پشتیبان و کمک ما در سختی‌ها، حواسمان را بهتر جمع کنیم.
حر ز بقای بار عنا در رکاب او
چون گویمش که دیده عمرش منیر باد؟
هوش مصنوعی: من در کنار او، به خاطر تلاش و پشتکارش، چقدر می‌توانم بگویم که خوشحالم و امیدوارم عمرش همیشه پر نور و تابناک باشد؟
تا باد و خاک و آتش و آبست در جهان
بر هر چهار دورش حکمش قدیر باد
هوش مصنوعی: همچنان که باد، خاک، آتش و آب در جهان وجود دارند، حکمت و قدرت الهی در هر چهار جهت و گوشه‌ی آن حاکم است.
حزمش رجوعگاه سپهر و نجوم شد
عمرش عمل کنار قلیل و کثیر باد
هوش مصنوعی: عقل و درایت او به مکان مرجع ستاره‌ها و آسمان تبدیل شده است و عمرش در کنار کارهای اندک و زیاد گذرانده می‌شود.
یار ایتش خطاب گستر . . . حرج؟
در شکر نعم مولی و نعم النصیر باد
هوش مصنوعی: دوست عزیز، آیا از من می‌خواهی که به خاطر محبت و نعمت‌های بی‌نظیر معبود، کمبودی احساس کنم؟ در حقیقت، باید شکرگزار نعمت‌های او و یاری‌هایش باشم.