گنجور

شمارهٔ ۱۸

تا رنج عیش یاد همایون منیر باد
چشم جهان به جاه و جلالش قریر باد
دولت به زور چرخ که چرخش به روزگار
نصرت سپار باد و سعادت پذیر باد
انوار مهر ز آب رخش مستعار شد
امواج بحر از کف تو مستعیر باد
ایوانش قبله گاه وضیع و شریف شد
میدانش جای بوس صغیر و کبیر باد
گردی که باد صبح بر آرد ز درگهش
از نفع بر زمانه چو ابر مطیر باد
خاکی که بگسلد فلک از لعل مرکبش
از قدر بر ستاره چو در سر سریر باد
ای نرد گوهر به تو اهل البصیر شد؟
پیوسته چشم شرع بر این بصیر باد؟
بیداری نجوم فلک گر نه رای تست
تیر ابکم و زحل اصم و ضریر باد
هفت اختر و سپهر به حکم تو راضیند
ور نیستند هر دو علمشان قصیر باد
چار امهات نشو به نور تو یافتند
ور نیستند خط نشینان و صیر باد؟
گر اوج چرخ بر لب صحن سرات نیست
از نکبت زوال چو بحر قعیر باد
گر سطح خاک بردم لطف نزد جمال
خرم ترین فضاش چو قعر سعیر باد
کیوان اگر نه خصم ترا می کند اسیر
در دلو چاه تا به قیامت اسیر باد
مریخ گر تنوره خصم تو بشکند
جرم حمل نصیب تنور اثیر باد
مرجیس گر وفای ترا حق گزار نیست
در چشم دهر حکم زوالش حقیر باد
ای ظل تو مثال ره نور ز اختران
خورشید ز آفتاب دلت مستنیر باد
آن در رکاب مجلس این پرده پرورست
در مجلس تو پردگی پرده گیر باد
. . . رضای دل تو نیست
روشن شبش ز نامه یوم عسیر باد
گر آب بحر نز پی در پروری تست
طبع و دمش چو آتش و چون زمهریر باد
ور زانکه نز برای تو باشد عیار کان
گنج دلش ز مایه گوهر فقیر باد
ور نظم و نثر بنده نه مدح و ثنای تست
. . . غدیر باد
ور صوت این غزل نه روان بخش عز تست
صوت روان زهره چو عشر عشیر باد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا رنج عیش یاد همایون منیر باد
چشم جهان به جاه و جلالش قریر باد
هوش مصنوعی: بگذار تا درد و رنج، شادی و خوشی را بیاد آن بزرگوار بگذارد و چشم دنیا به مقام و شکوه او روشن باشد.
دولت به زور چرخ که چرخش به روزگار
نصرت سپار باد و سعادت پذیر باد
هوش مصنوعی: خوشبختی و موفقیت حاصل تلاش و کوشش روزگار است، و امیدوارم که این روزگار، برای تو خوشی و پیروزی بیاورد.
انوار مهر ز آب رخش مستعار شد
امواج بحر از کف تو مستعیر باد
هوش مصنوعی: نورهای مهر و عشق از چهره‌ی تو گرفته شده و دریا هم به خاطر حضور تو حالت متلاطم و جوشانی دارد.
ایوانش قبله گاه وضیع و شریف شد
میدانش جای بوس صغیر و کبیر باد
هوش مصنوعی: ایوان او به مکانی مقدس برای افراد بزرگ و کوچک تبدیل شده است و میدان آن جایگاهی برای بوسه زدن است.
گردی که باد صبح بر آرد ز درگهش
از نفع بر زمانه چو ابر مطیر باد
هوش مصنوعی: گرد و غباری که صبحگاهان باد از درگاه او به پرواز درمی‌آورد، بر زندگی چون باران نفع می‌افشاند.
خاکی که بگسلد فلک از لعل مرکبش
از قدر بر ستاره چو در سر سریر باد
هوش مصنوعی: خاکی که به خاطر لعل خوش‌رنگش از جایش جابه‌جا می‌شود، به اندازه‌ای باارزش است که حتی ستاره‌ها را به تکاپو درمی‌آورد.
ای نرد گوهر به تو اهل البصیر شد؟
پیوسته چشم شرع بر این بصیر باد؟
هوش مصنوعی: آیا تو ای نرد (فرد با بصیرت) به درستی دیدگاه‌های اهل بصیرت آگاه شدی؟ همواره چشم قانون و اصول شرع بر این بینش روشن و آگاه باشد.
بیداری نجوم فلک گر نه رای تست
تیر ابکم و زحل اصم و ضریر باد
هوش مصنوعی: اگر دانش تو درباره‌ی نجوم آسمان نبود، تیر تو مثل تیر ناتوان و زحل کور و ناشنوا می‌بود.
هفت اختر و سپهر به حکم تو راضیند
ور نیستند هر دو علمشان قصیر باد
هوش مصنوعی: هفت سیاره و آسمان به دستور تو راضی هستند، و اگر هم راضی نباشند، علمشان کوتاه و ناقص است.
چار امهات نشو به نور تو یافتند
ور نیستند خط نشینان و صیر باد؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چهار مادر اصلی که به نور تو دست یافته‌اند، وجود دارند، حتی اگر نشانه‌ها و خطوطی از آن‌ها باقی نمانده باشد و مانند باد بی‌صدا شده باشند. این موضوع اشاره به اهمیت و تأثیر نور و هدایت دارد که با وجود عدم نشانه‌های ملموس، همچنان وجود و تأثیر آن‌ها احساس می‌شود.
گر اوج چرخ بر لب صحن سرات نیست
از نکبت زوال چو بحر قعیر باد
هوش مصنوعی: اگر اوج دوران بر لب صحنه‌ای از سعادت نباشد، از بدبختی زوال همچون دریای عمیق پر خواهد شد.
گر سطح خاک بردم لطف نزد جمال
خرم ترین فضاش چو قعر سعیر باد
هوش مصنوعی: اگر خاک را از روی زمین بردارم، محبت و زیبایی در برابر جلال او همچون عمق آتش جهنم است.
کیوان اگر نه خصم ترا می کند اسیر
در دلو چاه تا به قیامت اسیر باد
هوش مصنوعی: اگر کیوان (سیاره زحل) دشمن تو نباشد، تو را به دام می‌اندازد، و تا روز قیامت در چنگال سرنوشت نگه‌ت می‌دارد.
مریخ گر تنوره خصم تو بشکند
جرم حمل نصیب تنور اثیر باد
هوش مصنوعی: اگر سیاره مریخ به شدت اوج بگیرد و دشمن تو را به زحمت بیندازد، جرم و بار تو نصیب طوفانی خواهد شد که از شدت فشار به وجود می‌آید.
مرجیس گر وفای ترا حق گزار نیست
در چشم دهر حکم زوالش حقیر باد
هوش مصنوعی: اگر کسی که به وفای تو امید داشت، در نظر دنیا بی‌ارزش باشد، پس حکم زوال و از بین رفتن او هم بی‌اهمیت است.
ای ظل تو مثال ره نور ز اختران
خورشید ز آفتاب دلت مستنیر باد
هوش مصنوعی: ای سایه‌ی تو، مانند راهی است که از نور ستاره‌ها روشن می‌شود. امیدوارم دل تو همچون خورشید، پر از روشنایی و تابندگی باشد.
آن در رکاب مجلس این پرده پرورست
در مجلس تو پردگی پرده گیر باد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در هنگامی که تو در مجلس قرار داری و در حال برگزاری مراسم هستی، حال و هوای آنجا با زیبایی و شکوه خاصی آمیخته می‌شود. در حقیقت، فضای اجتماع به قدری زیبا و دل‌انگیز است که تمامی توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.
. . . رضای دل تو نیست
روشن شبش ز نامه یوم عسیر باد
هوش مصنوعی: روشنی شب به خاطر رضایت دل تو نیست و در واقع، این شب به خاطر یادآوری روزهای سخت و دشوار است.
گر آب بحر نز پی در پروری تست
طبع و دمش چو آتش و چون زمهریر باد
هوش مصنوعی: اگر آب دریا برای تربیت توست، پس طبع و نفس تو مانند آتش و سردی باد است.
ور زانکه نز برای تو باشد عیار کان
گنج دلش ز مایه گوهر فقیر باد
هوش مصنوعی: اگر آن شخص برای تو ارزشی نداشته باشد، بدان که گنجینه دل او از چیزی غیر از داشتن ثروت است، پس او به نظر من هم مانند یک فرد فقیر است.
ور نظم و نثر بنده نه مدح و ثنای تست
. . . غدیر باد
هوش مصنوعی: اگر در شعر من نه وصف و ستایش تو باشد... پس باد غدیر!
ور صوت این غزل نه روان بخش عز تست
صوت روان زهره چو عشر عشیر باد
هوش مصنوعی: اگر صدای این غزل، مایه حیات و دلگرمی توست، پس صدای سحرخیزان مانند جان و روح است که در بهار می‌وزد.