شمارهٔ ۱۵
دوش چون مرغ شب فغان برداشت
مهر خاموشی از دهان برداشت
صبح سرپوش زر کشیده چرخ
از طبقهای آسمان برداشت
زاغ شب در زمان که پشت نمود
بیضه از روی آشیان برداشت
ناتوان شکل کرد بالش چرخ
سر ز بالین قیروان برداشت
به شکر خنده ای که صبح بزد
سنبل از روی ارغوان برداشت
سایبان وش بد آفتاب ولیک
سایه بان سایه از جهان برداشت
آسمان زخمه صبوح شنید
زحمت سبحه از میان برداشت
دل بزد چنگ و دیده باده بریخت
عقل بنهاده نقل و خوان برداشت
صبح چون پرده کرد تیز آهنگ
این غزل زهره در زمان برداشت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش چون مرغ شب فغان برداشت
مهر خاموشی از دهان برداشت
هوش مصنوعی: شب گذشته، مانند پرندهای که در سکوت شب فریاد میزند، نالهای از دل برآوردم و کلام خاموشی را از زبانم گرفتم.
صبح سرپوش زر کشیده چرخ
از طبقهای آسمان برداشت
هوش مصنوعی: صبح، آسمان با رنگ طلایی خود پوشیده است و مانند سینی آسمانی، زیباییهایش را به نمایش میگذارد.
زاغ شب در زمان که پشت نمود
بیضه از روی آشیان برداشت
هوش مصنوعی: در شب، زاغی که در آشیان خود نشسته بود، زمانی که صبحگاه را نشان داد، از آشیان خود بیرون رفت.
ناتوان شکل کرد بالش چرخ
سر ز بالین قیروان برداشت
هوش مصنوعی: آن که ضعیف و ناتوان بود، به خود زحمت داد تا بر روی بالشی نشسته و در درازای شب، خود را از سر بالین قیروان دور کند.
به شکر خنده ای که صبح بزد
سنبل از روی ارغوان برداشت
هوش مصنوعی: به خاطر لبخندی شکرین، صبح گل سنبل را از روی گل ارغوان چید.
سایبان وش بد آفتاب ولیک
سایه بان سایه از جهان برداشت
هوش مصنوعی: سایبان و پوشش بدی از آفتاب است، اما سایهبان از دنیا برچیده شده است.
آسمان زخمه صبوح شنید
زحمت سبحه از میان برداشت
هوش مصنوعی: آسمان بانگ صبح را شنید و از میان جمعیت، زحمت ذکر و دعا را برداشت.
دل بزد چنگ و دیده باده بریخت
عقل بنهاده نقل و خوان برداشت
هوش مصنوعی: دل به شوق و وجد افتاد و چشمها به خاطر شادی و سرخوشی اشک ریختند. عقل بر عقلانیت خود خط بطلان کشید و محفل را برای جشن و سروری فراهم کرد.
صبح چون پرده کرد تیز آهنگ
این غزل زهره در زمان برداشت
هوش مصنوعی: صبح هنگام که آفتاب با شتاب برمیخیزد، ستاره زهره نیز در آسمان خود را نمایان میکند.