گنجور

شمارهٔ ۱۴

شش جهت ملک را کار یکی در ده است
کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
مادر هفت آسمان گرچه همه فتنه زاد
تا به مراد دلش حامله شد نه مه است
شه ره کون و فساد پاک شد از حادثات
یعنی از انصاف شاه بدرقه ای بر ره است
گرز گرانسنگ او مغز عدو سرمه کرد
دان که ازین ماجرا دیده ملک آگه است
همت یوسف لقاش هست بر تبت چنانک
وقت نظر پیش او دلو فلک در چه است
شخص عدو علتی است داروی او تیغ شاه
هم بخورد بی خلاف گرچه در آن مکره است
ای شه کسری عطا خسرو گردون رکاب
کز کف تو آفتاب همچو هلال از مه است
خصم ترا روزگار گرچه فریبی دهد
می سزد ای شیر دل کان سگ و این روبه است
آفت سائل شمار زر که نه در دست تست
حسرت خربان شمار خر که نه در بنگه است
دشمنت ار با هنر نیست مگر یار غار
پیش تو چون عنکبوت وقت سخن جوله است
چرخ گر از خسروان به ز تو عاقل شناخت
با همه کار آگهی چرخ هنوز ابله است
نطق به یادت نزد سوسن از آن الکن است
سرمه ز خاکت نساخت نرگس از آن اکمه است
عیسی عهدی به دم موسی هرون نسب
هم ید بیضا ترا هم دم روح الله است
مصلحت است آب و نار در سر تیغ تو زانک
قافه صبح را تیغ تو منزلگه است
خسرو اقلیم بخش شاه علی دل عمر
آنکه جهان از دلش راست یکی از ده است
خیز پگاه و بگیر خطه خاکی چو روز
کز سم شبدیز تو روز عدو بیگه است
کار ظفر راست کن چون قد مسطر به تیغ
زانکه ز بس فتنه بار کژ چو سر بر مه است
گشت به شکل رباب حادثه گردن دراز
هین بدهش گوشمال کز در باد افره است
ملک پناها! مرا قافیه ناگه رسید
لاجرم اندر مدیح ختم سخن ناگه است
وارث عمر ابد عمر دراز تو باد
زانک بر عمر تو عمر ابد کوته است

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شش جهت ملک را کار یکی در ده است
کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
هوش مصنوعی: تمام دنیا و سرزمین‌ها تحت فرمان و حکومت یک پادشاه است و مدیریت آن به دست او می‌باشد. از سوی دیگر، در پس این حکومت، یک نیروی دیگر وجود دارد که قدرت و آقایی را به پادشاه می‌دهد.
مادر هفت آسمان گرچه همه فتنه زاد
تا به مراد دلش حامله شد نه مه است
هوش مصنوعی: مادر آسمان‌ها با وجود تمام پریشانی‌ها و مشکلات، زمانی که به آرزوی دلش رسید، به زایش و تولیدی پرداخته که نه تنها زیباست، بلکه فراتر از هر چیزی است.
شه ره کون و فساد پاک شد از حادثات
یعنی از انصاف شاه بدرقه ای بر ره است
هوش مصنوعی: سلطنت و فساد از مشکلات دور شده و شه، یعنی پادشاه، با انصاف و خوبی در راه است. در واقع، وجود پادشاه عادل مانند خاصیتی برای راه و زندگی مردم است.
گرز گرانسنگ او مغز عدو سرمه کرد
دان که ازین ماجرا دیده ملک آگه است
هوش مصنوعی: او با ضربه سنگین خود، دشمن را شکست داد و به گونه‌ای او را نابود کرد که این حادثه به چشم فرشتگان مشاهده شد.
همت یوسف لقاش هست بر تبت چنانک
وقت نظر پیش او دلو فلک در چه است
هوش مصنوعی: همت یوسف، که نماد تلاش و اراده است، در دل زمین همچون تصویری از زیبایی و عظمت است؛ به طوری که وقتی به او نگاه می‌کنی، می‌توانی ببینی که چرخش فلک و زمان در برابر او چگونه می‌ماند و هیچ‌چیز از آن مهم‌تر نیست.
شخص عدو علتی است داروی او تیغ شاه
هم بخورد بی خلاف گرچه در آن مکره است
هوش مصنوعی: شخصی که دشمن است، دلیل وجودیش همان دارویی است که می‌تواند او را درمان کند. حتی اگر تیغ شاه هم بر او فرود آید، در این امر هیچ اختلافی وجود ندارد، هرچند در این موضوع نقشه یا مکر دیگری داشته باشد.
ای شه کسری عطا خسرو گردون رکاب
کز کف تو آفتاب همچو هلال از مه است
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، تو بخشنده‌ای چون خسرو که روزی را مانند هلال از مه می‌تابی. نیکویی‌های تو به اندازه‌ای است که مانند آفتاب از دستانت ساطع می‌شود.
خصم ترا روزگار گرچه فریبی دهد
می سزد ای شیر دل کان سگ و این روبه است
هوش مصنوعی: اگرچه روزگار ممکن است تو را فریب دهد، اما شایسته است که تو با شجاعت و دلیری خود، به یاد داشته باشی که این دشمنان حقیقتاً ارزش و توانایی ندارند و مانند سگی و روباهی هستند.
آفت سائل شمار زر که نه در دست تست
حسرت خربان شمار خر که نه در بنگه است
هوش مصنوعی: خود را به خاطر امیال و آرزوهای دست نیافتنی ناراحت نکن، زیرا ثروتی که به دنبالش هستی، در واقع در دستان تو نیست، و در واقع، مسئله‌ای که آن را می‌خواهی، حقیقتاً در دسترس نیست.
دشمنت ار با هنر نیست مگر یار غار
پیش تو چون عنکبوت وقت سخن جوله است
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو هنری نداشته باشد، تنها یار نزدیک تو مانند عنکبوت است که در زمان صحبت کردن خود را پنهان می‌کند و تردید می‌کند.
چرخ گر از خسروان به ز تو عاقل شناخت
با همه کار آگهی چرخ هنوز ابله است
هوش مصنوعی: اگر چرخ (روزگار) از میان پادشاهان (خسروان) به تو، که عاقل‌تری، پی برده باشد و از همه کارها باخبر باشد، باز هم چرخ بی‌خبر و نادان است.
نطق به یادت نزد سوسن از آن الکن است
سرمه ز خاکت نساخت نرگس از آن اکمه است
هوش مصنوعی: سخن گفتن در مورد تو برای سوسن دشوار است، چرا که زیبایی تو به قدری خاص است که حتی نرگس هم به خاطر خاک تو نتوانسته این زیابی را به درستی بیان کند.
عیسی عهدی به دم موسی هرون نسب
هم ید بیضا ترا هم دم روح الله است
هوش مصنوعی: عیسی به موسی قسمتی از پیوند و دوستی دارد و هرون نیز برادر اوست. همچنین، تو هم که به دم روح‌الله معروفی، دارای ویژگی‌های خاص هستی.
مصلحت است آب و نار در سر تیغ تو زانک
قافه صبح را تیغ تو منزلگه است
هوش مصنوعی: برای تو که بر روی تیغ ایستاده‌ای، هم آب و هم آتش لازم هستند، زیرا صبحگاهان، تیغ تو محل و نقطه‌ آغاز جدیدی است.
خسرو اقلیم بخش شاه علی دل عمر
آنکه جهان از دلش راست یکی از ده است
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاهی که سلطنتش به تمامی سرزمین‌ها گسترش یافته و دلش پر از محبت و زندگی است، شخصیتی است که جهان از احساسات او شکل می‌گیرد و او را یکی از بزرگ‌ترین‌ها می‌داند.
خیز پگاه و بگیر خطه خاکی چو روز
کز سم شبدیز تو روز عدو بیگه است
هوش مصنوعی: بلند شو و در آغاز صبح، سرزمین خود را بگیر، چون روزی که شبدیز تو بر پا می‌شود، روز دشمن است.
کار ظفر راست کن چون قد مسطر به تیغ
زانکه ز بس فتنه بار کژ چو سر بر مه است
هوش مصنوعی: برای دستیابی به پیروزی، کارهایت را با دقت و تدبیر انجام بده، مانند خطی که با تیغ کشیده شده است. زیرا به خاطر وجود مشکلات و فتنه‌ها، در شرایطی قرار داری که همه چیز می‌تواند به هم بریزد، مانند ستاره‌ای که در آسمان نمایان می‌شود.
گشت به شکل رباب حادثه گردن دراز
هین بدهش گوشمال کز در باد افره است
هوش مصنوعی: حادثه‌ای که به شکل رباب درمی‌آید، گردن درازش را نشان می‌دهد. هشدار بده تا متوجه شود که این وضعیت در باد در حال تغییر است و نمی‌تواند پایدار بماند.
ملک پناها! مرا قافیه ناگه رسید
لاجرم اندر مدیح ختم سخن ناگه است
هوش مصنوعی: ای پادشاه پناه‌دهنده! ناگهان قافیه به سراغ من آمد، بنابراین ناچارم در ستایش تو، سخن را به پایان برسانم.
وارث عمر ابد عمر دراز تو باد
زانک بر عمر تو عمر ابد کوته است
هوش مصنوعی: خوشا به حالت که عمر جاودان به تو هدیه شده است، زیرا عمر تو در مقایسه با عمر ابد، کوتاه است.