اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ نور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ذکر السّیل
هوش مصنوعی: ذکر السّیل به معنای یادآوری یا ذکر کردن یک جریان یا وضعیتی است که ممکن است در فیلمها، کتابها یا داستانها به آن پرداخته شده باشد. این عبارت به نوعی به توصیف یا توجیه یک حرکت یا تغییر در شرایط میپردازد که ممکن است برای دیگران مهم یا جالب باشد. این نوع بیان معمولاً برای تاکید بر تجربیات یا احساسات مرتبط با آن جریان خاص استفاده میشود.
روز شنبه نهم ماه رجب میان دو نماز بارانکی خرد خرد میبارید، چنانکه زمین تر گونه میکرد. و گروهی از گلهداران در میان رود غزنین فرود آمده بودند و گاوان بدانجا بداشته، هر چند گفتند: از آنجا برخیزید که محال بود بر گذر سیل بودن، فرمان نمیبردند، تا باران قویتر شد، کاهلوار برخاستند و خویشتن را بپای آن دیوارها افکندند که به محلّت دیه آهنگران پیوسته است و نهفتی جستند، و هم خطا بود، و بیارامیدند و بر آن جانب رود که سوی افغان شال است بسیار استر سلطانی بسته بودند در میان آن درختان تا آن دیوارهای آسیا، و آخرها کشیده و خرپشته زده و ایمن نشسته؛ و آن هم خطا بود، که بر راه گذر سیل بودند و پیغامبر ما محمّد مصطفی صلی اللّه علیه و سلّم، گفته است: «نعوذ باللّه من الاخرسین الاصمّین » و بدین دو گنگ و دو کر آب و آتش را خواسته است. و این پل بامیان در آن روزگار برین جمله نبود، پلی بود قوی بستونهای قوی برداشته و پشت آن دورسته دکان برابر یکدیگر، چنانکه اکنون است. و چون از سیل تباه شد، عبویه بازرگان آن مرد پارسای باخیر، رحمة اللّه علیه، چنین پلی برآورد یک طاق بدین نیکویی و زیبایی و اثر نیکو ماند؛ و از مردم چنین چیزها یادگار ماند. و نماز دیگر را پل آنچنان شد که بر آن جمله یاد نداشتند و بداشت تا از پس نماز خفتن بدیری و پاسی از شب بگذشته، سیلی در رسید که اقرار دادند پیران کهن که بر آن جمله یاد ندارند. و درخت بسیار از بیخ بکنده میآورد و مغافصه در رسید. گلهداران بجستند و جان را گرفتند و همچنان استرداران، و سیل گاوان و استران را در ربود و به پل رسید و گذر تنگ، چون ممکن شدی که آن چندان زغار و درخت و چهارپای بیک بار بتوانستی گذشت؟
هوش مصنوعی: در روز شنبه نهم رجب، باران خفی و پیوستهای شروع به باریدن کرد و زمین را مرطوب نمود. گروهی از دامداران در کنار رود غزنین تجمع کرده بودند و گاوان را در آنجا نگهداشته بودند. با اینکه به آنها هشدار داده شد که از آن مکان بروند زیرا احتمال سیلاب وجود داشت، ولی به حرف کسی گوش ندادند. با شدت گرفتن باران، آنها به آرامی برخاستند و به دیوارهای نزدیک دیه آهنگران پناه بردند. سعی کردند در آنجا پنهان شوند که این نیز یک اشتباه بود. آنها در کنار رود، که به سمت افغانها میرفت، تعدادی استر سلطانی را در میان درختان بسته بودند و به نوعی ایمن نشسته بودند. اما این هم اشتباه بود زیرا در مسیر سیلاب قرار داشتند. پیامبر اسلام نیز گفته است که از خاموشی و بیحسی بپرهیزید. پل بامیان در آن زمان محکم و مقاوم بود و با ستونهای قوی ساخته شده بود. زمانی که سیلاب به آن پل آسیب رساند، عبویه بازرگان، فرد نیکوکار با خیری، پلی زیبا و با استحکام بنا کرد. این پل یادگاری از او در ذهن مردم باقی ماند. پس از نماز دیگری که در آنجا برگزار شد، سیلابی به وجود آمد که افراد سالخورده گفتند که تا آن وقت چیزی مشابه آن را ندیده بودند. سیلاب درختان بسیاری را از ریشه درآورد و دامداران در کوشش برای نجات خود بودند. سیلاب گاوان و استرها را هم با خود برد و در نهایت با وجود موانع زیاد، این سیلاب گذشت.
طاقهای پل را بگرفت، چنانکه آب را گذر نبود و ببام افتاد، مدد سیل پیوسته چون لشکر آشفته میدررسید، و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد و در بازارها افتاد، چنانکه بصرّافان رسید و بسیار زیان کرد؛ و بزرگتر هنر آن بود که پل را با دکّانها از جای بکند و آب راه یافت. امّا بسیار کاروانسرای که بر رسته وی بود، ویران کرد و بازارها همه ناچیز شد و آب تا زیر انبوه زده قلعت آمد، چنانکه در قدیم بود پیش از روزگار یعقوب لیث، که این شارستان و قلعت غزنین عمرو، برادر یعقوب آبادان کرد، و این حالها استاد محمود ورّاق سخت نیکو شرح داده است در تاریخی که کرده است در سنه خمسین و اربعمائه چندین هزار سال را تا سنه تسع و اربعمائه بیاورده و قلم را بداشته، بحکم آنکه من ازین تسع آغاز کردم. و این محمود ثقه و مقبول القول است و در ستایش وی سخن دراز داشتم و تا ده پانزده تألیف نادر وی در هر بابی دیدم، چون خبر بفرزندان وی رسید مرا آواز دادند و گفتند ما که فرزندان وییم، همداستان نباشیم که تو سخن پدر ما بیش ازین که گفتی برداری و فرونهی، ناچار بایستادم.
هوش مصنوعی: سیلاب به شدت پلها را تحت فشار قرار داد، به طوری که آب به سختی قابل عبور بود و به بامها رسید. جریان سیل مانند لشکری به هم ریخته، به سوی شهر میآمد و آب از روی رودخانه بالا میرفت و به بازارها میریخت، به اندازهای که صرافان متضرر شدند. بزرگترین کار این بود که پل و مغازهها را جابهجا کرد تا آب بتواند جریان یابد. اما تعداد زیادی از کاروانسراها که در مسیر بود، ویران شدند و تمام بازارها آسیب جدی دیدند. آب حتی تا زیر قلعههای بزرگ بالا رفت، به گونهای که شبیه شرایط قبل از دوره یعقوب لیث شد، زمانی که او و برادرش عمرو، شهر و قلعه غزنین را آباد کردند. استاد محمود ورّاق این موضوع را به خوبی در تاریخش توصیف کرده است، که از سالهای بسیار دور تا سال ۴۹۰ هجری نوشته و قلمش را به دست نگرفته، به دلیل اینکه من از سال ۴۹۰ شروع کردم. محمود فردی معتبر و قابل اعتماد است و من درباره او سخن بسیاری دارم و تا به حال ده تا پانزده اثر نادر او در هر موضوعی دیدهام. زمانی که خبر به فرزندان او رسید، به من گفتند که ما فرزندان او هستیم و نمیتوانیم با تو هم عقیده باشیم که درباره پدرمان بیشتر از این که گفتی صحبت کنی، بنابراین ناچار شدم سکوت کنم.
و این سیل بزرگ مردمان را چندان زیان کرد که در حساب هیچ شمارگیر نیاید. و دیگر روز از دو جانب رود مردم ایستاده بود بنظاره، نزدیک نماز پیشین را مدد سیل بگسست، و بچند روز پل نبود و مردمان دشوار از این جانب بدان و از ان جانب بدین میآمدند تا آنگاه که باز پلها راست کردند . و از چند ثقه زاولی شنودم که پس از آنکه سیل بنشست، مردمان زر و سیم و جامه تباه شده مییافتند که سیل آنجا افکنده بود، و خدای، عزّ و جلّ، تواند دانست که بگرسنگان چه رسید از نعمت .
هوش مصنوعی: این سیل بزرگ به مردم آسیبهای زیادی زد که هیچ حسابی برای آن نمیتوان کرد. روز بعد، مردم از دو طرف رود ایستاده بودند و به تماشا میپرداختند. نزدیک زمان نماز پیشین، سیل پل را خراب کرد و چند روزی پل وجود نداشت. مردم به سختی از یکی از طرفها به طرف دیگر میرفتند تا اینکه پلها دوباره درست شدند. از چند نفر مطمئن شنیدم که بعد از کاهش سیل، مردم طلا و نقره و لباسهای خراب شدهای پیدا کردند که سیل در آنجا انداخته بود. خداوند میداند که گرسنگان چه نعمتی را از دست دادند.