گنجور

شمارهٔ ۷

کارها این مشکل است این کارها
زارها باید دل خود زارها
تا زمین دل نگردد لایقش
کی برآید از گلی گلزارها
دل ز دستم رفت جانم شد خراب
تار زلفش چونکه دیدم مارها
بر مراد کس نه گردد هیچ چیز
تا چه سازند عاشقان بیچارها
یار باید جان فدا خود کرد نیست
غیر جان دادن ندیدم چارها

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کارها این مشکل است این کارها
زارها باید دل خود زارها
هوش مصنوعی: این کارها واقعا دشوار است و انسان باید دلش را به کار بگیرد تا از پس این زحمت‌ها برآید.
تا زمین دل نگردد لایقش
کی برآید از گلی گلزارها
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین خود را شایسته نشان ندهد، از گلزارها و گل‌ها چیزی به دست نخواهد آمد.
دل ز دستم رفت جانم شد خراب
تار زلفش چونکه دیدم مارها
هوش مصنوعی: دل از دستم رفت و جانم به درد آمد، چون زلف او را دیدم که مانند مارها پیچیده است.
بر مراد کس نه گردد هیچ چیز
تا چه سازند عاشقان بیچارها
هوش مصنوعی: هیچ چیز به دلخواه هیچ‌کس نمی‌رسد، پس عاشق‌های بیچاره چه می‌توانند بکنند؟
یار باید جان فدا خود کرد نیست
غیر جان دادن ندیدم چارها
هوش مصنوعی: یار باید جان را فدای خود کند، چون غیر از دادن جان راه دیگری برای نشان دادن محبت و فداکاری ندیدم.