گنجور

شمارهٔ ۴۸

به هردم از غمش هیها ولی یاری‌ست بی‌پرواه
ندارم غیر او ماوی، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
ز عشق آن پری سوزم، درون خویش می‌جوشم
تبه شد کار امروزم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
به عقل خویش معقولم، به نزد خلق مجنونم
نشانه‌وار این جانم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
طریق عشق می‌دانم، ز درد اوراق می‌خوانم
به رخ دلدار مفتونم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
شبی بازی دراندازم، شود ظاهر همه رازم
سر خود را فدا سازم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
منم یاری نه آن یارم که دل از دوست بردارم
به هردم خون جگر خوارم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هردم از غمش هیها ولی یاری‌ست بی‌پرواه
ندارم غیر او ماوی، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
هوش مصنوعی: در هر لحظه از دردش فریاد می‌زنم، اما با این حال یاری هست که به هیچ چیزی اهمیت نمی‌دهد. غیر از او، جایی برای پناه ندارم، اما اوست که بی‌هیچ قید و شرطی تنها یار من است.
ز عشق آن پری سوزم، درون خویش می‌جوشم
تبه شد کار امروزم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
هوش مصنوعی: از عشق آن پری، در درون خود می‌سوزم و شور و شعف دارم. با اینکه امروز کارم خراب شده، ولی یاری هست که نگران نیست.
به عقل خویش معقولم، به نزد خلق مجنونم
نشانه‌وار این جانم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
هوش مصنوعی: من به عقل و تفکر خودم منطقی و معقول هستم، اما در نظر مردم دیوانه به نظر می‌رسم. این حالت من، نشانه‌ای از وجودم است، اما در واقع یاری در کنارم است که نسبت به من بی‌توجه و بی‌پرواست.
طریق عشق می‌دانم، ز درد اوراق می‌خوانم
به رخ دلدار مفتونم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
هوش مصنوعی: من راه عشق را می‌شناسم، درد و رنج را در ورق‌های زندگی می‌خوانم. به چهره محبوبم خیره‌ام، اما همدمی دارم که بی‌اعتناست.
شبی بازی دراندازم، شود ظاهر همه رازم
سر خود را فدا سازم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
هوش مصنوعی: در شبی خاص قصد دارم که همه رازهایم را فاش کنم. برای این کار حاضرم جانم را فدای دیگران کنم، اما این رازی که خواهم گفت، بدون توجه و بی‌پروا از سوی یک یار خواهد بود.
منم یاری نه آن یارم که دل از دوست بردارم
به هردم خون جگر خوارم، ولی یاری‌ست بی‌پرواه
هوش مصنوعی: من یاری هستم که هرگز از دوستی دست نمی‌کشم. هر لحظه که دلم می‌شکند، تحمل می‌کنم، اما من یاری هستم که دلم در برابر مشکلات نمی‌لرزد.