گنجور

شمارهٔ ۴۱

می‌نمایی خویش را صوفی منم
در دیار عابد و زاهد منم
چند با خود بینی و باشی مدام
کی رهی زین دلق درویشی منم
گر منی را سر دانی راه رو
تا نگویی بار دیگر کین منم
یار گفتن من نمی‌شاید ترا
زان که من ابلیس گفته کین منم
تو چرا من من کنی، ای جان من
آنکه یک قطره منی، گویی منم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می‌نمایی خویش را صوفی منم
در دیار عابد و زاهد منم
هوش مصنوعی: تو خود را به عنوان یک عارف نشان می‌دهی، اما من در میان عابدان و زاهدان واقعاً عارف هستم.
چند با خود بینی و باشی مدام
کی رهی زین دلق درویشی منم
هوش مصنوعی: چند بار خود را می‌بینی و همیشه در این حالت هستی؟ چه زمانی از این لباس درویشی دست خواهید برداشت؟
گر منی را سر دانی راه رو
تا نگویی بار دیگر کین منم
هوش مصنوعی: اگر تو راه صحیح را بشناسی، دیگر نیازی نیست بار دیگر به من بگویی که من چه کسی هستم.
یار گفتن من نمی‌شاید ترا
زان که من ابلیس گفته کین منم
هوش مصنوعی: دوست گفتن نام تو شایسته نیست چون به من گفته‌اند که من ابلیسم.
تو چرا من من کنی، ای جان من
آنکه یک قطره منی، گویی منم
هوش مصنوعی: چرا مرا به خود مشغول می‌کنی، ای عشق من؟ انگار که اگر یک قطره از وجود من باشی، تمام وجود من همین است.