شمارهٔ ۲۹
نهایت نیست راه عشق را یار
تو یک روباش دست ازکار بردار
فنا کن خویش را در راه جانان
چه کار آید ترا این درم و دنیار
اگر یک دل نباشی در طریقش
نه بینی روی او هرگز درین دار
و فی الکونین کی بیند جمالش
فدا کن جان بگرد زلف آن یار
دریغ از وی چه داری پاره زر را
تو خاصه جان خود با یار بسپار
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نهایت نیست راه عشق را یار
تو یک روباش دست ازکار بردار
هوش مصنوعی: راه عشق پایانی ندارد، اما یار تو تنها یک خواب است، پس از کار کردن دست بردار.
فنا کن خویش را در راه جانان
چه کار آید ترا این درم و دنیار
هوش مصنوعی: خودت را در عشق و راه محبوب فدای کن، زیرا این دنیا و مال و ثروت هیچ سودی برایت نخواهد داشت.
اگر یک دل نباشی در طریقش
نه بینی روی او هرگز درین دار
هوش مصنوعی: اگر در راه عشق یک دل نباشی، هرگز نمیتوانی زیبایی او را ببینی و در این دنیا هیچ چیزی از او نخواهی یافت.
و فی الکونین کی بیند جمالش
فدا کن جان بگرد زلف آن یار
هوش مصنوعی: در این دنیا، جمال او را ببین و جان خود را فدای زیبایی و زلف آن یار کن.
دریغ از وی چه داری پاره زر را
تو خاصه جان خود با یار بسپار
هوش مصنوعی: ای کاش نمیدانستی که ارزش واقعی چیست! تو به راحتی جواهر نفیسی را به دست کسی دادهای که شایستهاش نیست، در حالی که این جواهر چیزی نیست جز جان خودت.