گنجور

شمارهٔ ۲

با جام باده ساقی، فی الصبح مرحبا
بالعین انتظارم، الوصل مرحبا
کس نیست همچو من که اسیر مجستم
محنت بسی کشیدم یا نور مرحبا
در دل خیال وصلت، در راه انتظار
شب و روز بی‌قرارم محبوب مرحبا
کس نیست یار ما که بنوشد شراب عشق
با ما بده تو باده با جام مرحبا
جان را ز درد دوری غم‌ها بسی رسید
دل و جان فدای بادا مطلوب مرحبا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1401/06/10 16:09
عرشیا غلامی

واقعا باید به چنین شعری که نه صنعت بدیع داره نه تصویر ستودنی و نه وزن و قافیه ی درست مرحبا گفت، سرودن چنین چیزی از نسرودنش سخت تر است.