گنجور

شمارهٔ ۱۵

مبتلا در عشق گشتم، صبر ما یاران کجاست
سخت بیماریست در جان مرهم جانان کجاست
من ز سوز هجر او خون گریه کردم روز و شب
طاقت دوری ندارم، شاه غمخواران کجاست
از برای دیدن رخ ماه وش دلدار خویش
شوق در جانم بسی آن ماه مشتاقان کجاست
اشتیاق از حد گذشته جانب جانان ما
وصل جانان کی شود آن گلشن شاهان کجاست
ماسوی المحبوب شوقی نیست در جان مرا
گلرخ و سیمین تن و آن نرگس مستان کجاست
این نهال بدن من از تشنگی گشت ست خشک
جوی دهانم خشک گشته، آن ابر باران کجاست
گرد کویش گریه کرده یار بهر یار خویش
لب لسانم خشک گشته بحر بی‌پایان کجاست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مبتلا در عشق گشتم، صبر ما یاران کجاست
سخت بیماریست در جان مرهم جانان کجاست
هوش مصنوعی: در عشق به شدت دچار مشکل شدم، صبر ما دوستان کجاست. این یک بیماری سختی است که در وجودم هست، اما داروی این درد، محبت محبوب کجاست؟
من ز سوز هجر او خون گریه کردم روز و شب
طاقت دوری ندارم، شاه غمخواران کجاست
هوش مصنوعی: من از دلتنگی و درد جدایی او روز و شب گریه کرده‌ام و دیگر نمی‌توانم دوری‌اش را تحمل کنم. اکنون به دنبال کسی هستم که مثل یک پادشاه، دردم را بفهمد و تسلایم دهد.
از برای دیدن رخ ماه وش دلدار خویش
شوق در جانم بسی آن ماه مشتاقان کجاست
هوش مصنوعی: برای دیدن چهره زیبای معشوقم، اشتیاق زیادی در وجودم وجود دارد. آن ماهی که آرزوهایم را به سوی خود می‌کشد، کجاست؟
اشتیاق از حد گذشته جانب جانان ما
وصل جانان کی شود آن گلشن شاهان کجاست
هوش مصنوعی: علاقه و عشق ما به معشوق به حدی افزایش یافته که در انتظار وصال او هستیم. اما این بهشت و زیبایی کجاست که فقط شاهان به آن دسترسی دارند؟
ماسوی المحبوب شوقی نیست در جان مرا
گلرخ و سیمین تن و آن نرگس مستان کجاست
هوش مصنوعی: هیچ شوقی در وجودم وجود ندارد جز عشق به معشوق. گل‌رخ و سیمین‌تن و آن نرگس‌های زیبا کجا هستند؟
این نهال بدن من از تشنگی گشت ست خشک
جوی دهانم خشک گشته، آن ابر باران کجاست
هوش مصنوعی: بدن من مانند نهالی که از تشنگی خشک شده است، به تنگی و کم‌آبی دچار شده. اینک که دهانم هم خشک شده، باید بپرسم آن ابر بارانی که بتواند مرا سیراب کند کجاست؟
گرد کویش گریه کرده یار بهر یار خویش
لب لسانم خشک گشته بحر بی‌پایان کجاست
هوش مصنوعی: محبوب من در دوری تو بی‌نهایت غمگین و گریانم، برای تو می‌گریم. کلامم خشک شده و مانند دریای بی‌پایانی است که به انتظار تو مانده‌ام.