گنجور

شمارهٔ ۱۴

یاران ز تو پرسم که مرا یار کجاست
آن نگاری که دلم بردهمان یار کجاست
ای عزیزان شناسنده ره، بهر خدا
از که پرسم سخن یار که آن یار کجاست
بیماری من بسر آمد، یاران مابگوئید
جانم بلب آمد رخ دلدار کجا ست
ای ندانی که تو پُرسی ز من یار تو کیست
پرسم آن یار هُو الله که مرا یار کجاست
ای محبان خدا! چاره این یار کنید
زان که اول به شما پرسد که مرا یار کجاست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: محمد عظیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاران ز تو پرسم که مرا یار کجاست
آن نگاری که دلم بردهمان یار کجاست
هوش مصنوعی: من از دوستانم می‌پرسم که آن کسی که دوستش دارم و دل را ربوده، کجاست؟ آن معشوقی که همیشه در ذهنم است، کجاست؟
ای عزیزان شناسنده ره، بهر خدا
از که پرسم سخن یار که آن یار کجاست
هوش مصنوعی: ای عزیزان که راه را می‌شناسید، به خاطر خدا از چه کسی باید بپرسم که یارم کجاست؟
بیماری من بسر آمد، یاران مابگوئید
جانم بلب آمد رخ دلدار کجا ست
هوش مصنوعی: بیماری من به پایان رسید، به دوستانم بگویید که جانم در خطر است و نمی‌دانم که محبوبم کجاست.
ای ندانی که تو پُرسی ز من یار تو کیست
پرسم آن یار هُو الله که مرا یار کجاست
هوش مصنوعی: ای کسی که نمی‌دانی، وقتی از من می‌پرسی که یارت کیست، من هم می‌پرسم که آن یار، خود خداوند است و من نمی‌دانم یار من کجاست.
ای محبان خدا! چاره این یار کنید
زان که اول به شما پرسد که مرا یار کجاست
هوش مصنوعی: ای دوستداران خدا! برای محبوب خود چاره‌ای بیندیشید، زیرا او به زودی از شما می‌پرسد که یارتان کجاست.