کهنه شش هزار ساله
ای گلبن زرد نیم مرده
وی باغچهٔ خزان رسیده
ای بلبل داغ دل شمرده
وی لالهٔ زار داغ دیده
ای سبزهٔ چهره زرد کرده
صد تیرگی از خزان کشیده
وی کام دل از چمن نبرده
وی طعنه ز باغبان شنیده
برخیز که فصل نوبهار است
ای کودک عهد پهلوانی
وی بچهٔ روزگار سیروس
ای کام گرفته از جوانی
در عهد سپندیار و کاوس
ای رسته به فر خسروانی
از چنگ صد انقلاب منحوس
هان عهد تجدد است، دانی
کز حلقه و بند عهد مطموس
هنگام شکستن و فرار است
گویندکه نو شدهاست،هیهی
این کهنهٔ شش هزار ساله
کی پیر، که کرده عمرها طی
گردد به دو ساعت استحاله
تجدید قوا کنید در وی
تارنج هرم شود ازاله
اصلاح کنید عهدش از پی
تا نوگردد که لامحاله
این کهنه بهدوش دهر بار است
هر چیز که پیر شد بگندد
وآن پیر که گنده شد بمیرد
زیور به عجوز برنبندد
تدبیر به پیر در نگیرد
ویرانه، نگار کی پسندد
افتاده، قرار کی پذیرد
خواهید گر این کسل بخندد
خواهید گر این کهن نمیرد
درمان و علاجش آشکار است
بایست نخست کردش احیا
ز اصلاح مزاجی و اداری
و آنگاه به پای داشت او را
با تقویت درستکاری
وز برق تجددش سراپا
نو کرد به فرّ کردگاری
تجدید فنون و علم و انشا
اصلاح عقیدتی و کاری
نو کردن کهنه زین قرار است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای گلبن زرد نیم مرده
وی باغچهٔ خزان رسیده
هوش مصنوعی: ای گل زردی که در حال پژمردن هستی، در این باغچهای که به فصل خزان رسیدهای.
ای بلبل داغ دل شمرده
وی لالهٔ زار داغ دیده
هوش مصنوعی: ای بلبل، دلتنگیهای خود را به من بگو؛ تو مانند لالهای هستی که در دشت داغ دیده و غمگین است.
ای سبزهٔ چهره زرد کرده
صد تیرگی از خزان کشیده
هوش مصنوعی: ای چهرهٔ سبز، خزان باعث شده که رنگ تو زرد شود و تیرگیهایی به چهرهات بیافزاید.
وی کام دل از چمن نبرده
وی طعنه ز باغبان شنیده
هوش مصنوعی: او از باغ دلخواستهاش چیزی نچشیده و از باغبان نیز انتقاد شنیده است.
برخیز که فصل نوبهار است
هوش مصنوعی: بکن که وقت شکفتن و احیا طبیعت فرارسیده است.
ای کودک عهد پهلوانی
وی بچهٔ روزگار سیروس
هوش مصنوعی: ای کودک زمانهٔ دلاوری و پسر روزگار سیروس، تو نیز از نژاد نیروهای بزرگ و دلاوران هستی.
ای کام گرفته از جوانی
در عهد سپندیار و کاوس
هوش مصنوعی: ای کسیکه از دوران جوانی لذت میبری و با عهد سپندیار و کاوس آشنا هستی.
ای رسته به فر خسروانی
از چنگ صد انقلاب منحوس
هوش مصنوعی: ای که از چنگال سرنوشتهای تلخ و آشفتگیها رستهای و به آرامش و مقام خسروانی رسیدهای.
هان عهد تجدد است، دانی
کز حلقه و بند عهد مطموس
هوش مصنوعی: این زمان، زمان نوآوری و تحول است، آیا میدانی که از قید و بندی که ما را محدود کرده، رهایی یافتهایم؟
هنگام شکستن و فرار است
هوش مصنوعی: زمانی است که فرد در اوج ناامیدی و تصمیم به ترک موقعیت یا شرایطی میافتد.
گویندکه نو شدهاست،هیهی
این کهنهٔ شش هزار ساله
هوش مصنوعی: میگویند که همه چیز تازه و نو شده است، اما این کهنه و قدیمی، شش هزار ساله باقی مانده است.
کی پیر، که کرده عمرها طی
گردد به دو ساعت استحاله
هوش مصنوعی: کسی که عمری طولانی را سپری کرده، تنها در عرض دو ساعت میتواند به حالتی کاملاً متفاوت تبدیل شود.
تجدید قوا کنید در وی
تارنج هرم شود ازاله
هوش مصنوعی: در سختیها و چالشها دوباره نیرو و انرژی بگیرید تا دوران دشوار سپری شود و رنج و زحمت از میان برود.
اصلاح کنید عهدش از پی
تا نوگردد که لامحاله
هوش مصنوعی: تغییر و بهبودی که آغاز میشود، باعث میشود که شرایط به نوعی نو و تازه شود و این روند اجتنابناپذیر است.
این کهنه بهدوش دهر بار است
هوش مصنوعی: این شخص، بار سنگینی از تجربیات و دشواریهای زندگی را بر دوش دارد.
هر چیز که پیر شد بگندد
وآن پیر که گنده شد بمیرد
هوش مصنوعی: هر چیزی که قدیمی و کهنه شود، خراب و فاسد میشود و هر چیزی که فاسد شد، به پایان عمرش نزدیک است.
زیور به عجوز برنبندد
تدبیر به پیر در نگیرد
هوش مصنوعی: زیور و زیبایی به یک زن سالخورده مناسب نیست، همانطور که تدبیر و عقل هم به یک فرد مسن نمیچسبد.
ویرانه، نگار کی پسندد
افتاده، قرار کی پذیرد
هوش مصنوعی: ویرانهای که زیبایی ندارد، هیچ کس از آن خوشش نمیآید و کسی نمیتواند در مکان بینظم و خراب آرامش بگیرد.
خواهید گر این کسل بخندد
خواهید گر این کهن نمیرد
هوش مصنوعی: اگر میخواهید این آدم خسته لبخند بزند، و اگر میخواهید این کهن و قدیمی از بین نرود، باید تلاش کنید.
درمان و علاجش آشکار است
هوش مصنوعی: راه حل و درمان آن به وضوح مشخص است.
بایست نخست کردش احیا
ز اصلاح مزاجی و اداری
هوش مصنوعی: برای بهبود اوضاع و شرایط، ابتدا باید به اصلاح وضعیت جسمی و همچنین مدیریت امور پرداخته شود.
و آنگاه به پای داشت او را
با تقویت درستکاری
هوش مصنوعی: سپس او را با تأکید بر صداقت و درستکاری به پا داشته است.
وز برق تجددش سراپا
نو کرد به فرّ کردگاری
هوش مصنوعی: به خاطر جلوهای که از تجدد و نوآوری دارد، تمام زیباییها و ظرافتهای خود را به نمایش گذاشته و خود را به شکلی تازه و جذاب نمایان کرده است.
تجدید فنون و علم و انشا
اصلاح عقیدتی و کاری
هوش مصنوعی: توسعه و بهبود مهارتها، علم و نگارش به منظور اصلاح باورها و رویکردهای کاری.
نو کردن کهنه زین قرار است
هوش مصنوعی: تازه کردن و به روز رسانی چیزهای قدیمی، هدف اصلی این است.