گنجور

جمهوری نامه

چه ذلت‌ها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ترقی اندرین کشور محال است
که در این مملکت قحط‌الرجال است
خرابی‌از جنوب و از شمال است
بر این مخلوق آزادی وبال است
بباید پرده بگرفتن ز اسرار
که گردد شرح بدبختی پدیدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
به مانند رضاخان جوانمرد
کنندش دوره فوراً چند ولگرد
به فکر اینکه باید ضایعش کرد
بگویند از سر شه تاج بردار
به فرق خویشتن آن تاج بگذار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نخستین بار، سازیم آفتابی
علامت‌های سرخ انقلابی
که جمهوری بود حرفی حسابی
چو گشتی تو رئیس انتخابی
بباید گفت کاین مرد فداکار
بود خود پادشاهی را سزاوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
حقیقت بارک‌الله‌، چشم بد دور
مبارک باد این جمهوری زور
ازین پس گوش‌ها کر چشم‌ها کور
چنین ‌جمهوری ‌بر ضد جمهور
ندارد یادکس‌، در هیچ اعصار
نباشد هیچ در قوطی عطار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
چو جمهوری شود آقای دشتی
علمدارش بود شیطان رشتی
تدین آن سفیه کهنه مشتی
نشیند عصرها در توی هشتی
کند کور و کچل‌ها را خبردار
ز حلاج و ز رواس و ز مسمار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
صبا، آن بی‌شعور بدقیافه
نماید . . . جمهوری کلافه
زند صد لاف در زیر ملافه
که جمهوری شود دارالخلافه
ولیکن بی‌خبر از لحن بازار
ز علاف و ز بقال و ز نجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز عدل الملک بشنو یک حکایت
که آن بالا بلند بی کفایت
میانجی گشته بین بول و غایط
کندگاهی تدین را حمایت
شود گاهی سلیمان را مددکار
که سازد این دو را با یکدگر یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ببین آن کهنه الدنگ قلندر
نموده نوحهٔ جمهوری از بر
عجب جنسی است این‌! الله اکبر
گهی عرعر نماید چون خر نر
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار
ولی غافل زگردن‌بند و افسار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از ایران رهنما گشته روانه
برای کارهای محرمانه
گرفته پول‌های بی‌نشانه
زده در بصره و بغداد چانه
که جمهوری شود این ملک ادبار
نه من گویم خودش کرده است اقرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تقلاها نماید اندرین بین
جلنبر زادهٔ شیخ العراقین
کند فریادها با شور و با شین
که جمهوری بود برگردنم دین
ادا بایست کرد این دین ناچار
بباید جست از دست طدکار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ضیاء الواعظین آن لوس ریقو
کند از بهر جمهوری هیاهو
چه جمهوری‌! عجب دارم من از او
مگر او غافل است از قصد یارو
که می‌خواهد نشیند جای قاجار
همان‌طوری که کزد آن مرد افشار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
دبیر اعظم‌، آن رند سیاسی
ز کمپانی نماید حق‌شناسی
زند تیپا به قانون اساسی
به افسون‌های نرم دیپلوماسی
به سردار سپه گو به اصرار
که جمهوری نباشد کار دشوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایش می‌دهد این هفته عارف
به همراهی اعضای معارف
شود معلوم با جزئی مصارف
که جمهوری ندارد یک مخالف
مدلل می‌شود با ضرب و با تار
که مشروطه ندارد یک طرفدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمودم من جراید را اداره
شفق‌، کوشش‌، وطن‌، گلشن‌، ستاره
قیامت می‌شود با یک اشاره
دگر معنی ندارد استخاره
همین فردا شود غوغا پدیدار
به زورکنفرانس و نطق و اشعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به عالم پیش رفته بالاصاله
تمام کارها با قاله قاله
به زور نطق و شعر و سرمقاله
بباید کرد جمهوری اماله
برین مخلوق بی‌عقل ولنگار
بدون وحشت از اعیان و تجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
که مستوفی است شخصی لاابالی
مشیرالدوله مرعوب و خیالی
وثوق‌الدوله جایش هست خالی
بود فیروز هم در فارس والی
قوام‌السلطنه مطرود سرکار
به غیر از ذات اشرف لیس فی‌الدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بود حاجی معین محتاط و معقول
امین الضرب در عدلیه مشغول
علی صراف هم مستغرق پول
فقیه التاجرین هم می‌خورد گول
اهمیت ندارد صنف بازار
ز خراز و ز رزاز و بنکدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تدین گفته مجلس هست با من
نماییم اکثریت را معین
شود این کار پیش از عید روشن
به جمهوری بگیرم رای قطعاً
نه قانون می‌شود مانع نه افکار
به زور مشت فیصل می‌دهم کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیم قشون اندر ولایات
مهیا تلگرافات و شکایات
ز جمهوری اشارت و کنایات
ز ظلم شاه و دربارش روایات
مسلسل می‌رسد با سیم و چاپار
ز بلدان و ز اقطار و ز امصار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
زتبریز و ز قزوین و ز زنجان
زیردستان وکرمانشاه وگیلان
بروجرد و عراق و یزد وکرمان
ز شیراز و صفاهان و خراسان
ز بجنورد و ز کاشان و قم و لار
تقاضاها رسد خروار خروار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز ملاها جوی وحشت نداریم
قشون با ماست ما دهشت نداریم
حذر از جنبش ملت نداریم
شب عید است ما فرصت نداریم
سلام عید را بایست این بار
بگیرد حضرت اشرف به دربار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تهران نیست یک تن انقلابی
بجز مشروطه‌خواهان حسابی
که از وحشت نگردند آفتابی
اگرکردند قدری بد لعابی
بیاویزیمشان بر چوبهٔ دار
بنام ارتجاعیون و اشرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
موافق گشته لندن این سخن را
که فوری خواست سرپرسی لرن را
بود گر شومیاتسکی سوء ظن را
فرستم پیششان استاد فن را
همان مهتر نسیم رند عیار
کریم رشتی آن شیاد طرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نباید کرد دیگر هیچ مس مس
بباید رفت فوری توی مجلس
اگر حرفی شنیدیم از مدرس
جوابش گفت باید رطب و یابس
وگر مقصود خود را کرد تکرار
بپیچیمش به دور حلق دستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به قدری این سخن‌ها کارگر شد
که سردار سپه عقلش ز سر شد
به جمهوری علاقه‌مندتر شد
بنای انتشار سیم و زر شد
به مبعوثان و مطبوعات و احرار
ز آقای صبا تا شیخ معمار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایان شد تجمع‌های فردی
علم در دست‌، گرم دوره گردی
علم‌ها سرخ و زرد و لاجوردی
عیان سرخی و پنهان رنگ زردی
به جمهوریت ایران هوادار
ولو گشته میان کوچه بازار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ازین افکار مالیخولیایی
به مجلس اکثریت شد هوایی
تدین کرد خیلی بی‌حیایی
به یک دم بین افرادش جدایی
فتاد از یک هجوم نابهنجار
از آن سیلی که خورد آن مرد دیندار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از آن سیلی ولایت پر صدا شد
دکاکین بسته و غوغا بپا شد
به روز شنبه مجلس کربلا شد
به دولت روی اهل شهر وا شد
که آمد در میان خلق سردار
برای ضرب و شتم و خشم وکشتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز جمهوری به ما یک گام ره بود
خدا داند که این سیلی گنه بود
که این سیلی زدن خدمت به شه بود
تدین خصم سردار سپه بود
رفاقت بد بود با عقرب و مار
خطر دارد چو نادان اوفتد یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
قشونی خلق را با نیزه راندند
ولی مردم به جای خویش ماندند
رضاخان را به جای خود نشاندند
به جای گل بر او آجر پراندند
نشاید کرد با افکار پیکار
بباید خواست از مخلوق زنهار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بپا شد در جماعت شور و شرها
شکست‌ازخلق‌مسکین‌دست‌و سرها
رضاخان در قبال این هنرها
شنید از ناظم مجلس تشرها
که این کارت چه بود ای مرد غدار
چرا کردی به مجلس این‌چنین کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بسی پیر وجوان سر نیزه خوردند
گروهی را سوی نظمیه بردند
چهل تن اندرین هنگامه مردند
برای حفظ قانون جان سپردند
دو صد تن تاکنون هستند بیمار
به ضرب‌ ته تفنگ و زیر آوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
رضاخان شد از این حرکت پشیمان
به سعدآباد رفت از شهر تهران
از آنجا شد به سوی قم شتابان
حجج بستند با او عهد و پیمان
که باشد بعد از این بر خلق غمخوار
ز جمهوری نگوید هیچ گفتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز قم برگشت و عاقل شد ولی حیف
که گردش باز اغوا ناصر سیف
به مجلس کرد توهین از سر کیف
ولیکن بی‌خبر بود از کم و کیف
که مجلس نیست با ایشان وفادار
بجز شش هفت تن بیکار و بیعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از او بالمره مجلس بدگمان شد
عقاید جملگی از او رمان شد
بسوی رود هن آخر چمان شد
همان چیزی که می‌دیدم همان شد
کشیده شد میان مملکت جار
که از میدان بدر رفته است سردار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به مجلس قاصدی از راه آمد
که اکنون تلگراف از شاه آمد
رضاخان عزل بی اکراه آمد
شه از مجلس عقیدت‌خواه آمد
که قانون اساسی چون شده خوار
دگر کس ملک را باید پرستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیمات مرکز با گزافات
رسید از احمد آقا تلگرافات
که سرباز لرستان و مضافات
نمایند از رضاخان دفع آفات
قشون غرب گردد زور سیار
سوی مرکز پی تنبیه احرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
امیر لشکر شرق آن یل راد
یک اولتیماتوم از مشهد فرستاد
به مبعوثان دو روزه مهلتی داد
که آمد جیش تا فراش‌آباد
بباید بر مراد ما شود کار
ولی بر توپ خانی نیست آثار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
وکیلان این تشرها چون شنیدند
ز جای خوبش از وحشت پریدند
به تنبان‌های خود از ترس ریدند
نود رای موافق آفریدند
بر این جمعیت مرعوب گه کار
سلیمان بن محسن شد علمدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ولیکن چارده مرد مصمم
نترسیدند از توپ دمادم
به آزادی ببسته عهد محکم
اقلیت از ایشان شد فراهم
وطن‌خواهی از ایشان گشت پادار
رضاخان را زبون کردند ازین کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مسمط
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه ذلت‌ها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: این ملت با مشکلات و سختی‌های فراوانی مواجه شده است و افسوس می‌خورد که این همه زحمت و رنج برای رسیدن به اهدافشان به دور از دسترس بوده است.
ترقی اندرین کشور محال است
که در این مملکت قحط‌الرجال است
هوش مصنوعی: پیشرفت و ترقی در این کشور غیرممکن است، زیرا در این سرزمین انسان‌های کارآمد و شایسته‌ای وجود ندارد.
خرابی‌از جنوب و از شمال است
بر این مخلوق آزادی وبال است
هوش مصنوعی: خرابی از سمت‌های جنوب و شمال به این موجودات لطمه زده است و آزادی برای آن‌ها به جای خوشبختی، دردسر و مشکلاتی به همراه دارد.
بباید پرده بگرفتن ز اسرار
که گردد شرح بدبختی پدیدار
هوش مصنوعی: باید از رازها پرده برداشت تا روشن شود که بدبختی چیست و چگونه بروز پیدا می‌کند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه از مسیری که باید می‌رفتم و زحمت‌های زیادی که کشیدم، افسوس می‌خورم.
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
به مانند رضاخان جوانمرد
هوش مصنوعی: اگر در سرزمین ما کسی مانند رضاخان که جوانمرد باشد، پیدا شود...
کنندش دوره فوراً چند ولگرد
به فکر اینکه باید ضایعش کرد
هوش مصنوعی: گروهی از افراد بی‌هدف و بی‌سر و سامان به دور او جمع می‌شوند و در فکر این هستند که چگونه می‌توانند او را نادیده بگیرند یا به او آسیب بزنند.
بگویند از سر شه تاج بردار
به فرق خویشتن آن تاج بگذار
هوش مصنوعی: بگویند که تاج را از سر شاه بردار و خودت آن تاج را بر سر بگذار.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه راه طولانی و مشقت‌های زیاد بی‌فایده به نظر می‌رسد.
نخستین بار، سازیم آفتابی
علامت‌های سرخ انقلابی
هوش مصنوعی: در آغاز، نشانه‌های انقلابی را به شکل آفتابی می‌سازیم.
که جمهوری بود حرفی حسابی
چو گشتی تو رئیس انتخابی
هوش مصنوعی: وقتی تو به عنوان رئیس منتخب انتخاب شدی، صحبت از جمهوری به گونه‌ای جدی و منطقی مطرح می‌شود.
بباید گفت کاین مرد فداکار
بود خود پادشاهی را سزاوار
هوش مصنوعی: باید گفت که این مرد فداکار، لایق و شایسته مقام پادشاهی بود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش که راه طولانی و زحمت زیاد بی‌فایده نبود.
حقیقت بارک‌الله‌، چشم بد دور
مبارک باد این جمهوری زور
هوش مصنوعی: این جمله به تحسین و تمجید از جمهوری اشاره دارد و آرزو می‌کند که از بدی‌ها و چشم‌خوش‌ک‌ها دور بماند. به نوعی، بیانگر تبریک و شکرگزاری نسبت به وضعیت فعلی آن جمهوری است.
ازین پس گوش‌ها کر چشم‌ها کور
چنین ‌جمهوری ‌بر ضد جمهور
هوش مصنوعی: از این به بعد، گوش‌ها ناشنوا و چشم‌ها نابینا هستند؛ این‌گونه است که این حکومت به ضدیت با مردم خود ادامه می‌دهد.
ندارد یادکس‌، در هیچ اعصار
نباشد هیچ در قوطی عطار
هوش مصنوعی: هیچ یاد و خاطره‌ای در هیچ زمانی وجود ندارد که در قوطی عطاری قرار بگیرد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، باید بگویم که فاصله‌های طولانی و سختی‌های فراوانی را پشت سر گذاشته‌ام.
چو جمهوری شود آقای دشتی
علمدارش بود شیطان رشتی
هوش مصنوعی: زمانی که جمهوری به وجود آید، در آن آقای دشتی به عنوان علمدار و راهنمای آن خواهد بود و شیطان رشتی هم حامی و همراه او خواهد بود.
تدین آن سفیه کهنه مشتی
نشیند عصرها در توی هشتی
هوش مصنوعی: ای آدم نادان و پیر که هنوز در روزهای پایانی زندگی‌ات در دل تاریکی‌ها و خفا‌ها نشسته‌ای، باید بدانی که دین و ایمان واقعی چیزی فراتر از ظواهر و ظاهر‌نماهایی است که تنها در زمان‌های خاصی به یادشان می‌آوری.
کند کور و کچل‌ها را خبردار
ز حلاج و ز رواس و ز مسمار
هوش مصنوعی: کور و کچل‌ها در مورد حلاج و چیزهای دیگر آگاه می‌شوند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش تمام تلاش‌ها و زحمت‌هایی که کشیده‌ام هدر نرود و به نتیجه برسد، حتی اگر مسیرش طولانی و سخت باشد.
صبا، آن بی‌شعور بدقیافه
نماید . . . جمهوری کلافه
هوش مصنوعی: بادی که بی‌فکر و بی‌نظم به نظر می‌رسد، حالتی آشفته و نامرتب به وجود می‌آورد.
زند صد لاف در زیر ملافه
که جمهوری شود دارالخلافه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی در خفا و به دور از چشم دیگران، از خودش ادعاهای بزرگ و شگفتی می‌کند، اما در واقعیت هیچ اقدام مثبتی انجام نمی‌دهد. به نوعی، صحبت از یک انقلاب یا تغییر بزرگ می‌کند، ولی در عمل هیچ چیزی تغییر نمی‌کند و فقط در ظاهر موضوعاتی را مطرح می‌کند.
ولیکن بی‌خبر از لحن بازار
ز علاف و ز بقال و ز نجار
هوش مصنوعی: اما او از صدای فعالیت‌های بازار، از دستفروش و فروشنده‌ی خواربار و نجار، بی‌خبر است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه باید گفت که سفر یا تلاش برای رسیدن به هدف، با وجود فاصله زیاد و سختی‌های فراوان، نتیجه‌ای ندارد.
ز عدل الملک بشنو یک حکایت
که آن بالا بلند بی کفایت
هوش مصنوعی: از عدالت پادشاه داستانی را بشنو که درباره‌ی شخصی ناتوان و بی‌کفایت است که در مقام و جایگاه بلندی قرار دارد.
میانجی گشته بین بول و غایط
کندگاهی تدین را حمایت
هوش مصنوعی: دچار مشکلاتی میان دو وضعیت نامناسب است و گاه برای حفظ دین و ایمان خود تلاش می‌کند.
شود گاهی سلیمان را مددکار
که سازد این دو را با یکدگر یار
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، سلیمان دارای یاری می‌شود که بتواند دو چیز را به هم نزدیک کند و آنها را دوست یکدیگر سازد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش به خاطر مسافت طولانی و زحمات فراوان افسوس نخورم.
ببین آن کهنه الدنگ قلندر
نموده نوحهٔ جمهوری از بر
هوش مصنوعی: ببین، آن مرد ناکام و بی‌خیال که نوحه‌ای درباره جمهوری سر داده است.
عجب جنسی است این‌! الله اکبر
گهی عرعر نماید چون خر نر
هوش مصنوعی: این چیز واقعا عجیبی است! خدا بزرگ است، گاهی مانند یک الاغ نر صدا در می‌آورد.
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار
ولی غافل زگردن‌بند و افسار
هوش مصنوعی: زمانی ممکن است مثل یک سگ دیوانه و بی‌تاب باشی، اما فراموش نکن که در حقیقت نیاز به کنترل و محدودیت داری.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه راهی که باید طی کرد، بسیار دور و پر از سختی و زحمت است.
از ایران رهنما گشته روانه
برای کارهای محرمانه
هوش مصنوعی: از ایران کسی به عنوان راهنمایی عازم شده است تا به کارهای پنهانی بپردازد.
گرفته پول‌های بی‌نشانه
زده در بصره و بغداد چانه
هوش مصنوعی: در بصره و بغداد، معامله‌ای انجام شده که در آن پول‌هایی بدون نشانه و مشخصات، به شکلی نهفته و نامشخص رد و بدل شده است.
که جمهوری شود این ملک ادبار
نه من گویم خودش کرده است اقرار
هوش مصنوعی: این کشور باید به جمهوری تبدیل شود، نه این‌که من بگویم؛ خود حاکمان به این موضوع اعتراف کرده‌اند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، برای رسیدن به هدفی، باید مسیر طولانی و سختی را طی کرد.
تقلاها نماید اندرین بین
جلنبر زادهٔ شیخ العراقین
هوش مصنوعی: در این دنیا، تلاش‌ها و کوشش‌هایی صورت می‌گیرد که نشان‌دهنده‌ی وجود و زنده بودن یک فرد است که به نوعی به مقام و مقام‌داران اشاره دارد.
کند فریادها با شور و با شین
که جمهوری بود برگردنم دین
هوش مصنوعی: فریادها با هیجان و شوق بلند می‌شوند، چرا که عقیده‌ای که بر دوشم است، جمهوری‌خواهی است.
ادا بایست کرد این دین ناچار
بباید جست از دست طدکار
هوش مصنوعی: باید در این دین با دقت و احتیاط عمل کرد و به‌طور ناگزیر باید از دست افرادی که کارشان خرابکاری است، دوری جست.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که افسوس بر زحمت‌ها و تلاش‌هایی که در راه دور کشیده شده است.
ضیاء الواعظین آن لوس ریقو
کند از بهر جمهوری هیاهو
هوش مصنوعی: درخشش سخنرانان آگاه باعث می‌شود که برخی افراد سطحی‌نگر به خاطر جلب توجه و حمایت مردم، جنجال به پا کنند.
چه جمهوری‌! عجب دارم من از او
مگر او غافل است از قصد یارو
هوش مصنوعی: چقدر عجب است که به جمهوری می‌بالند! آیا او از نقشه و نیت شخصی که در اینجا حضور دارد، بی‌خبر است؟
که می‌خواهد نشیند جای قاجار
همان‌طوری که کزد آن مرد افشار
هوش مصنوعی: کسی که می‌خواهد همان‌طور بر تخت سلطنت بنشیند که آن مرد افشار نشسته بود و حکومت کرده است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، مسافتی که پیموده می‌شود و زحمتی که کشیده می‌شود، به هدر می‌رود.
دبیر اعظم‌، آن رند سیاسی
ز کمپانی نماید حق‌شناسی
هوش مصنوعی: دبیر بزرگ و مهم، که فردی مکار و زیرک است، از شرکت (کمپانی) سپاسگزاری می‌کند.
زند تیپا به قانون اساسی
به افسون‌های نرم دیپلوماسی
هوش مصنوعی: به روش‌های مؤثر و تأثیرگذار دیپلماتیک به قانون اساسی قدرت می‌بخشد.
به سردار سپه گو به اصرار
که جمهوری نباشد کار دشوار
هوش مصنوعی: به فرماندهی ارتش بگو که به شدت تلاش کند تا جمهوری برقرار نشود، زیرا این کار بسیار سختی خواهد بود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه باید بگویم که از دست دادن فرصتی خوب و تلاش‌های زیاد برای رسیدن به هدف، ناراحت‌کننده است.
نمایش می‌دهد این هفته عارف
به همراهی اعضای معارف
هوش مصنوعی: این هفته عارف به کمک دیگر اعضای معارف مطالبی را ارائه می‌دهد.
شود معلوم با جزئی مصارف
که جمهوری ندارد یک مخالف
هوش مصنوعی: با بررسی جزئیات مشخص می‌شود که جمهوری در مقابل دیدگاه‌های مخالف خود، هیچ قدرتی ندارد.
مدلل می‌شود با ضرب و با تار
که مشروطه ندارد یک طرفدار
هوش مصنوعی: با تکرار و تلاش و گفتگو می‌توان نشان داد که مشروطه، طرفداری ندارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، دوری راه و زحمات فراوانی که کشیده شده است، حسرت‌انگیز است.
نمودم من جراید را اداره
شفق‌، کوشش‌، وطن‌، گلشن‌، ستاره
هوش مصنوعی: من نشریات و مطبوعات را مدیریت کردم که نام‌هایی چون شفق، کوشش، وطن، گلشن و ستاره را دارند.
قیامت می‌شود با یک اشاره
دگر معنی ندارد استخاره
هوش مصنوعی: با یک اشاره دیگر، روز قیامت خواهد آمد و در آن لحظه، استخاره دیگر معنا و ارزشی نخواهد داشت.
همین فردا شود غوغا پدیدار
به زورکنفرانس و نطق و اشعار
هوش مصنوعی: فردا هیاهویی به وجود خواهد آمد که به وسیله کنفرانس‌ها، سخنرانی‌ها و شعرها نمایان خواهد شد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که باید مسیری طولانی و دشوار را طی کنیم.
به عالم پیش رفته بالاصاله
تمام کارها با قاله قاله
هوش مصنوعی: در دنیای پیشرفته امروزی، همه چیز وابسته به سخن و گفتار است.
به زور نطق و شعر و سرمقاله
بباید کرد جمهوری اماله
هوش مصنوعی: برای تحقق آرزوهای جمهوری لازم است با قدرت و فن بیان، شعر و مقالات تأثیرگذار نوشته شود.
برین مخلوق بی‌عقل ولنگار
بدون وحشت از اعیان و تجار
هوش مصنوعی: این شعر درباره افرادی است که بی‌فکر و تصوری از عواقب کارهای خود دارند و بدون ترس از قدرت‌ها و ثروتمندان به زندگی خود ادامه می‌دهند. آنها به گونه‌ای زندگی می‌کنند که انگار هیچ خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کند، و از هوش و عقل خود بهره نمی‌برند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چه افسوس از مسافت طولانی و زحمات فراوانی که تحمل شد.
که مستوفی است شخصی لاابالی
مشیرالدوله مرعوب و خیالی
هوش مصنوعی: شخصی به نام مستوفی وجود دارد که فردی بی‌توجه و شلخته است و تحت تأثیر و جاذبه مشیرالدوله قرار گرفته و به خیال و توهمات دچار شده است.
وثوق‌الدوله جایش هست خالی
بود فیروز هم در فارس والی
هوش مصنوعی: وثوق‌الدوله در بین ما نیست و فیروز نیز در فارس قرار دارد و والی آنجا است.
قوام‌السلطنه مطرود سرکار
به غیر از ذات اشرف لیس فی‌الدار
هوش مصنوعی: قوام‌السلطنه از مقام خود برکنار شده و در این خانه فقط ذات اشرف حضور دارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که باید مسافت زیادی را طی کرد و زحمت زیادی را تحمل کرد.
بود حاجی معین محتاط و معقول
امین الضرب در عدلیه مشغول
هوش مصنوعی: حاجی معین مردی محتاط و با عقل و تدبیر است که در دادگستری مسئولیت کارهای مالی را بر عهده دارد.
علی صراف هم مستغرق پول
فقیه التاجرین هم می‌خورد گول
هوش مصنوعی: علی صراف در دنیای کسب و کار غرق است و در عین حال، فقیه تجار هم تحت تأثیر فریب‌های موجود قرار می‌گیرد.
اهمیت ندارد صنف بازار
ز خراز و ز رزاز و بنکدار
هوش مصنوعی: در بازار ارزش و اهمیت افراد به شغل‌ها و حرفه‌هایشان وابسته نیست.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: آه از مسیری که دور است و زحمتی که بسیار به همراه دارد.
تدین گفته مجلس هست با من
نماییم اکثریت را معین
هوش مصنوعی: در اینجا عبارتی به کار رفته که به نوعی به نمایندگی و اکثریت در یک جمع اشاره دارد. به بیان ساده، گفته می‌شود که در جلسه‌ای، شور و مشورت برای تعیین نظر اکثریت مهم است و باید به آن توجه شود.
شود این کار پیش از عید روشن
به جمهوری بگیرم رای قطعاً
هوش مصنوعی: قبل از عید، کارها به خوبی انجام می‌شود و من قطعاً رأی خود را به جمهوری می‌دهم.
نه قانون می‌شود مانع نه افکار
به زور مشت فیصل می‌دهم کار
هوش مصنوعی: نه قانون‌ها مانع من می‌شوند و نه افکار دیگران می‌توانند مرا تحت فشار قرار دهند. من خودم تصمیم‌گیرنده‌ام و کارهایم را به روش خود انجام می‌دهم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: حیف است که برای رسیدن به مقصود، مسیر طولانی و سختی را باید طی کنیم.
به تعلیم قشون اندر ولایات
مهیا تلگرافات و شکایات
هوش مصنوعی: در استان‌ها، نیروهای نظامی برای آموزش و آماده‌سازی ارتباطات و گزارش‌ها سازمان‌دهی شده‌اند.
ز جمهوری اشارت و کنایات
ز ظلم شاه و دربارش روایات
هوش مصنوعی: این عبارت به بیان نشانه‌ها و رمزهایی از یک نظام سیاسی اشاره دارد و از ظلم و ستمی که بر مردم روا می‌شود، سخن می‌گوید. به طور کلی، موضوع به نقد و بررسی مشکلات ناشی از قدرت حاکم و درباریان می‌پردازد.
مسلسل می‌رسد با سیم و چاپار
ز بلدان و ز اقطار و ز امصار
هوش مصنوعی: خبرها به طور پیوسته و مرتب از شهرها و مناطق مختلف به دست می‌رسد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: این عبارت نشان‌دهنده‌ی حسرت و افسوس بر دشواری‌ها و فاصله‌های طولانی است که باید طی شوند. در واقع، شخصی از چالش‌ها و زحمت‌هایی که برای رسیدن به هدفش متحمل شده، ناراحت است و از زمان و انرژی که صرف کرده ابراز تاسف می‌کند.
زتبریز و ز قزوین و ز زنجان
زیردستان وکرمانشاه وگیلان
هوش مصنوعی: از تبریز و قزوین و زنجان، به همراه زیر دستان، از کرمانشاه و گیلان نیز سخن به میان می‌آید.
بروجرد و عراق و یزد وکرمان
ز شیراز و صفاهان و خراسان
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف چنین مکان‌هایی می‌پردازد: بروجرد، عراق، یزد و کرمان که همه به شیراز، اصفهان و خراسان مرتبط هستند. به نوعی اشاره به زیبایی‌ها و شهرهای مهم ایران دارد که در کنار یکدیگر قرار دارند و هر کدام ویژگی‌ها و جذابیت‌های خاص خود را دارند.
ز بجنورد و ز کاشان و قم و لار
تقاضاها رسد خروار خروار
هوش مصنوعی: از مناطق مختلفی مانند بجنورد، کاشان، قم و لار درخواست‌ها به طور فراوانی دریافت می‌شود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش از مسیری که باید طی کنیم، و زحمتی که به دوش می‌کشیم، کاسته شود.
ز ملاها جوی وحشت نداریم
قشون با ماست ما دهشت نداریم
هوش مصنوعی: ما از ملاها ترسی نداریم، چرا که سپاهیان ما به همراه ما هستند و از چیزی نمی‌ترسیم.
حذر از جنبش ملت نداریم
شب عید است ما فرصت نداریم
هوش مصنوعی: ما از تحرک و فعالیت مردم نمی‌ترسیم، چون در شب عید هستیم و فرصتی برای معطلی نداریم.
سلام عید را بایست این بار
بگیرد حضرت اشرف به دربار
هوش مصنوعی: این بار باید جشن عید به حضور شخصیت برجسته‌ای در دربار ارائه شود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه برای رسیدن به هدفی بزرگ، باید دوری و زحمت زیادی را تحمل کرد.
به تهران نیست یک تن انقلابی
بجز مشروطه‌خواهان حسابی
هوش مصنوعی: در تهران هیچ کس به جز کسانی که به مشروطه اعتقاد دارند، انقلابی به حساب نمی‌آید.
که از وحشت نگردند آفتابی
اگرکردند قدری بد لعابی
هوش مصنوعی: اگر کسی از ترس آفتاب را نبیند یا از آن فرار کند، این به دلیل کمی تیره و بد بودن حال اوست.
بیاویزیمشان بر چوبهٔ دار
بنام ارتجاعیون و اشرار
هوش مصنوعی: بیایید آن‌ها را به دار آویزان کنیم و آنها را به نام مرتجعان و شرارت‌پیشگان معرفی کنیم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: حیف است برای مسیری طولانی و سختی‌های زیاد.
موافق گشته لندن این سخن را
که فوری خواست سرپرسی لرن را
هوش مصنوعی: لندن این نظر را تأیید کرده که نیاز فوری به سرپرسی لرن دارد.
بود گر شومیاتسکی سوء ظن را
فرستم پیششان استاد فن را
هوش مصنوعی: اگر من سوءظن را به آن‌ها بفرستم، استاد فن را می‌فرستم.
همان مهتر نسیم رند عیار
کریم رشتی آن شیاد طرار
هوش مصنوعی: نسیم رندی باهوش و با مهارت که از شخصیت‌های باکرامت و فریباست، همچون یک شیاد ماهر و زبردست، در حال گردش است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش که راه دور و زحمتی که کشیدیم بیهوده نبود.
نباید کرد دیگر هیچ مس مس
بباید رفت فوری توی مجلس
هوش مصنوعی: نباید دیگر هیچ کاری کردی، باید سریعاً به مجلس بروی.
اگر حرفی شنیدیم از مدرس
جوابش گفت باید رطب و یابس
هوش مصنوعی: اگر حرفی از مدرس شنیدیم، باید به آن پاسخ بدهیم، چه درست و منطقی باشد و چه نادرست و غیرمنطقی.
وگر مقصود خود را کرد تکرار
بپیچیمش به دور حلق دستار
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد هدفش را مکرراً تکرار کند، ما او را در دور حلقه دستار می‌پیچیم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متاسفم که باید بگویم که همه زحمات و تلاش‌های فراوانی که در این مسیر کشیده شده، به هدر رفته است.
به قدری این سخن‌ها کارگر شد
که سردار سپه عقلش ز سر شد
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که سخنان و صحبت‌ها به اندازه‌ای تأثیرگذار بودند که سردار سپه دچار گیجی و سردرگمی شد.
به جمهوری علاقه‌مندتر شد
بنای انتشار سیم و زر شد
هوش مصنوعی: به جمهوری بیشتر علاقه‌مند شد و اقدام به پخش و توزیع دارایی‌های خود کرد.
به مبعوثان و مطبوعات و احرار
ز آقای صبا تا شیخ معمار
هوش مصنوعی: این شعر به افرادی اشاره دارد که در زمینه‌های مختلف مانند نویسندگی، روزنامه‌نگاری و معماری فعالیت دارند. به نوعی، به تلاش‌ها و زحمات این افراد در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی اشاره شده است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: آه که چه حسرتی دارد مسیر طولانی و دشواری که باید طی کرد.
نمایان شد تجمع‌های فردی
علم در دست‌، گرم دوره گردی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که مجموعه‌ای از افراد با دانش و علم در حال جمع شدن و فعالیت هستند، و مشغول به کار و تجارت به شیوه‌ای پرشور و فعال می‌باشند.
علم‌ها سرخ و زرد و لاجوردی
عیان سرخی و پنهان رنگ زردی
هوش مصنوعی: علم‌ها با رنگ‌های مختلفی مانند سرخ، زرد و لاجوردی نمایان هستند. رنگ سرخ به وضوح دیده می‌شود، در حالی که رنگ زرد پنهان است.
به جمهوریت ایران هوادار
ولو گشته میان کوچه بازار
هوش مصنوعی: در حمایت از جمهوری ایران، حتی اگر در میان مردم و بازارها گم شده باشد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: آه، افسوس از سفرهای طولانی و سختی‌های بسیار.
ازین افکار مالیخولیایی
به مجلس اکثریت شد هوایی
هوش مصنوعی: از این افکار نگران‌کننده و غم‌انگیز، فضا و جو شورای اکثریت تغییر کرد.
تدین کرد خیلی بی‌حیایی
به یک دم بین افرادش جدایی
هوش مصنوعی: شخصی به ظاهری دارای دین و مذهب نشان می‌دهد، اما در واقعیت رفتارهای بی‌حیایی از خود بروز می‌دهد و باعث می‌شود بین مردم فاصله و جدایی ایجاد کند.
فتاد از یک هجوم نابهنجار
از آن سیلی که خورد آن مرد دیندار
هوش مصنوعی: از یک حمله ناگهانی، آن مرد دیندار به شدت آسیب دید و به زمین افتاد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: به چه اندازه ناراحت‌کننده است که باید مسافتی طولانی را با زحمت زیاد طی کنیم.
از آن سیلی ولایت پر صدا شد
دکاکین بسته و غوغا بپا شد
هوش مصنوعی: به دنبال آن اتفاق مهم در حوزه حکومت، فروشگاه‌ها بسته و هیاهو و شلوغی زیادی به وجود آمد.
به روز شنبه مجلس کربلا شد
به دولت روی اهل شهر وا شد
هوش مصنوعی: در روز شنبه، مجلس عزاداری کربلا برپا شد و چهره‌ی اهل شهر به شوق و شادی تغییر کرد.
که آمد در میان خلق سردار
برای ضرب و شتم و خشم وکشتار
هوش مصنوعی: کسی به جمع مردم وارد شد که فرمانده‌ای برای زدن و خشمگین شدن و کشتن بود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متاسفم که برای رسیدن به هدفی دور، باید زحمات زیادی را متحمل شوم.
ز جمهوری به ما یک گام ره بود
خدا داند که این سیلی گنه بود
هوش مصنوعی: از جمهوری فقط یک گام فاصله داریم و خدا می‌داند که این وضعیت به خاطر خطاها و گناهان ماست.
که این سیلی زدن خدمت به شه بود
تدین خصم سردار سپه بود
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که این ضربه‌ای که به او زده شده، در واقع خدمت به شاه است و طرف مقابل، یعنی دشمن، در جایگاه سردار سپاه، خود را به نمایش گذاشته است.
رفاقت بد بود با عقرب و مار
خطر دارد چو نادان اوفتد یار
هوش مصنوعی: دوستی با دشمنان و موجودات خطرناک عاقلانه نیست، زیرا اگر کسی بی‌خبر و بی‌فکر به این دوستی ادامه دهد، ممکن است دچار دردسر و خطر شود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، سفر کردن به دور با وجود سختی‌ها و مشکلات فراوان می‌تواند حسرت‌آور باشد.
قشونی خلق را با نیزه راندند
ولی مردم به جای خویش ماندند
هوش مصنوعی: مردم را با نیرویی همچون نیزه به جلو فشار دادند، اما آن‌ها همچنان در جایگاه خود باقی ماندند و تغییر نکردند.
رضاخان را به جای خود نشاندند
به جای گل بر او آجر پراندند
هوش مصنوعی: رضاخان را سر جایش نشاندند و به جای گل، آجر به او دادند.
نشاید کرد با افکار پیکار
بباید خواست از مخلوق زنهار
هوش مصنوعی: بهتر است با افکار خود به جنگ نپردازید و از خالق بخواهید که شما را در برابر این افکار محافظت کند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: اندوه آور است که در این سفر طولانی و سخت، با چالش‌ها و دشواری‌های زیادی مواجه شده‌ایم.
بپا شد در جماعت شور و شرها
شکست‌ازخلق‌مسکین‌دست‌و سرها
هوش مصنوعی: در جمع مردم، غوغایی به پا شد و مشکلات و دردسرها بر سر و دست افراد بی‌نوا افتاد.
رضاخان در قبال این هنرها
شنید از ناظم مجلس تشرها
هوش مصنوعی: رضاخان از ناظم مجلس درباره این هنرها نهیب و تذکرهایی شنید.
که این کارت چه بود ای مرد غدار
چرا کردی به مجلس این‌چنین کار
هوش مصنوعی: ای مرد خیانتکار، چه کاری کردی که این‌طور در مجلس همه را به حیرت انداختی؟
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چه تأسف‌بار است برای مسیری طولانی و زحمتی که کشیده‌ام.
بسی پیر وجوان سر نیزه خوردند
گروهی را سوی نظمیه بردند
هوش مصنوعی: بسیاری از پیرمردان و جوانان در درگیری‌ها آسیب دیدند و عده‌ای را به سمت محل انتظامی بردند.
چهل تن اندرین هنگامه مردند
برای حفظ قانون جان سپردند
هوش مصنوعی: چهل نفر در این وضعیت خطرناک جان خود را فدای حفظ قانون کردند و برای آن جان خود را از دست دادند.
دو صد تن تاکنون هستند بیمار
به ضرب‌ ته تفنگ و زیر آوار
هوش مصنوعی: دو صد نفر تا کنون به خاطر تیراندازی و زیر آوار گرفتار شده‌اند و در حالت بیمار و آسیب‌دیده به سر می‌برند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش که سفر سخت و طولانی این‌قدر دشوار نبود.
رضاخان شد از این حرکت پشیمان
به سعدآباد رفت از شهر تهران
هوش مصنوعی: رضا خان به خاطر این اقدام، پشیمان شد و به سعدآباد رفت و از تهران دور شد.
از آنجا شد به سوی قم شتابان
حجج بستند با او عهد و پیمان
هوش مصنوعی: از آنجا به سمت قم با شتاب حرکت کردند و معصومین با او پیمان و عهدی بستند.
که باشد بعد از این بر خلق غمخوار
ز جمهوری نگوید هیچ گفتار
هوش مصنوعی: بعد از این کسی در میان مردم نخواهد بود که نگران حال آن‌ها باشد و درباره جمهوری چیزی نگوید.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه باید بگویم که این سفر طولانی و همراه با زحمت، بسیار سخت و دردناک است.
ز قم برگشت و عاقل شد ولی حیف
که گردش باز اغوا ناصر سیف
هوش مصنوعی: او از قم برگشت و به عقل و درک رسید، اما افسوس که دوباره تحت تأثیر وسوسه‌های ناصر سیف قرار گرفت.
به مجلس کرد توهین از سر کیف
ولیکن بی‌خبر بود از کم و کیف
هوش مصنوعی: با شادی و خوشحالی به جمع توهین کرد، اما بی‌خبر از عواقب و واقعیت‌های آن بود.
که مجلس نیست با ایشان وفادار
بجز شش هفت تن بیکار و بیعار
هوش مصنوعی: مجلس و جمعیتی که با آن‌ها هستیم، تنها دارای چند نفر وفادار است و بقیه بی‌کار و بی‌توجه هستند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش این راه دور و سختی‌هایی که متحمل می‌شوم، وجود نداشت.
از او بالمره مجلس بدگمان شد
عقاید جملگی از او رمان شد
هوش مصنوعی: پس از آنکه او در مجلس حضور یافت، تمام حاضران دچار سوءظن شدند و همه نظرها نسبت به او تغییر کرد.
بسوی رود هن آخر چمان شد
همان چیزی که می‌دیدم همان شد
هوش مصنوعی: به سمت رودخانه، حالا همه چیز به همان شکلی که می‌دیدم، تبدیل شده است.
کشیده شد میان مملکت جار
که از میدان بدر رفته است سردار
هوش مصنوعی: خبر به مردم آمد که سردار از میدان جنگ گریخته است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متاسفانه باید بگویم که مسافت طولانی و زحمت زیاد، موجب حسرت و تاسف است.
به مجلس قاصدی از راه آمد
که اکنون تلگراف از شاه آمد
هوش مصنوعی: یک قاصد به مجلس آمد و خبر داد که پیام تلگرافی از جانب شاه فرستاده شده است.
رضاخان عزل بی اکراه آمد
شه از مجلس عقیدت‌خواه آمد
هوش مصنوعی: رضاخان بدون هیچ مقاومتی از مقام خود برکنار شد و در مجلس افرادی که خواهان عقاید خاصی بودند، حضور یافت.
که قانون اساسی چون شده خوار
دگر کس ملک را باید پرستار
هوش مصنوعی: وقتی که قانون اساسی معتبر و محترم نیست، دیگر کسی باید از ملک و سرزمین نگهداری کند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، از دست دادن فرصت و تلاش‌های زیاد در مسیر، احساس ناراحتی و تاسف به همراه دارد.
به تعلیمات مرکز با گزافات
رسید از احمد آقا تلگرافات
هوش مصنوعی: با آموزش‌های مرکز، پیام‌های زیادی از احمد آقا به دست آمد.
که سرباز لرستان و مضافات
نمایند از رضاخان دفع آفات
هوش مصنوعی: سربازان لرستان و مناطق اطراف در تلاش بودند تا مشکلات و خطرات ناشی از رضاخان را برطرف کنند.
قشون غرب گردد زور سیار
سوی مرکز پی تنبیه احرار
هوش مصنوعی: نیروهای غرب به سمت مرکز می‌روند تا آزادی‌خواهان را تنبیه کنند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه سفر طولانی و دشواری را باید در پیش رو داشته باشیم.
امیر لشکر شرق آن یل راد
یک اولتیماتوم از مشهد فرستاد
هوش مصنوعی: فرمانده نیروهای شرق، آن جنگجوی دلاور، یک پیام نهایی از مشهد ارسال کرد.
به مبعوثان دو روزه مهلتی داد
که آمد جیش تا فراش‌آباد
هوش مصنوعی: به فرستادگان پیام، دو روز مهلت دادند که به مقصد خود برسند و در این مدت کارهای خود را انجام دهند.
بباید بر مراد ما شود کار
ولی بر توپ خانی نیست آثار
هوش مصنوعی: باید کاری انجام شود که به خواسته‌ام برسیم، اما نشانه‌ای از موفقیت در این زمینه وجود ندارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که به خاطر فاصله زیاد و سختی‌های فراوان، این تلاش ها به نتیجه نرسید.
وکیلان این تشرها چون شنیدند
ز جای خوبش از وحشت پریدند
هوش مصنوعی: وکلای این تهدیدها وقتی خبر خوب او را شنیدند، از ترس جا به جا شدند و وحشت کردند.
به تنبان‌های خود از ترس ریدند
نود رای موافق آفریدند
هوش مصنوعی: افراد به خاطر ترس و فشار، در تصمیم‌گیری‌ها و رأی‌گیری‌ها به طوری عمل کردند که به تصویب تعداد زیادی رأی مثبت رسیدند.
بر این جمعیت مرعوب گه کار
سلیمان بن محسن شد علمدار
هوش مصنوعی: این جمعیت تحت تأثیر و ترس، شاهد قدرت و مدیریت سلیمان بن محسن بودند، که در این شرایط، علمدار به نمایندگی از او عمل می‌کرد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: حسرت می‌خورم بر راه دور و سختی‌های فراوان.
ولیکن چارده مرد مصمم
نترسیدند از توپ دمادم
هوش مصنوعی: اما چهارده مرد با اراده، از صدای مهیب توپ‌ها یا انفجارها ترسی به دل راه ندادند.
به آزادی ببسته عهد محکم
اقلیت از ایشان شد فراهم
هوش مصنوعی: اقلیت با عزم و اراده قوی به آزادی دست یافته و به توافقی محکم رسیده‌اند.
وطن‌خواهی از ایشان گشت پادار
رضاخان را زبون کردند ازین کار
هوش مصنوعی: حمایت از وطن‌دوستی باعث شد تا نیروهای متخاصم رضاخان را به خواری وادار کنند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، مسیر طولانی و زحمتی که کشیدیم، هدر رفته است.

حاشیه ها

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"چه جمهوری شود آقای دشتی؟" (پرسشی خطاب به مرحوم دشتی، یعنی "آقای دشتی! این چه جور جمهوریی خواهد شد؟") صحیح است، نه "چو جمهوری...".

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"تدیّن، کهنه-الدنگِ قلندر...." به جای "ببین آن کهنه الدنگِ قلندر..." صحیح است. مرحوم تدین مدتی رییس مجلس شورای ملی بود.

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"بباید جست از دستِ طلبکار" به جای "از دست طدکار" صحیح است.

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"به سردارِ سپه گوید به اصرار" به جای "به سردار سپه گو به اصرار"، یعنی مرحوم "دبیر اعظم بهرامی این حرف را با اصرار خطاب به سردار سپه می گوید."

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"ز کردستان و کرمانشاه و گیلان" به جای "زیردستان و کرمانشاه و گیلان" صحیح است.

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"بَرَد گر شومیاتسکی سوءظن را" به جای "بود گر شومیاتسکی سوءظن را" صحیح است، یعنی اگر شومیاتسکی سوءظن ببَرد..

1392/05/27 21:07
میرفخرایی

"به سوی رودِهِن آخر روان شد" به جای "به سوی رود هن آخر روان شد". رودهن نام روستایی (اکنون شهری) نزدیک تهران بود که رضاخان به حال قهر از مجلس به آنجا سفر کرد.

1392/05/27 22:07
میرفخرایی

تمامی حاشیه های فوق به استناد به نسخه این شعر، مندرج در کتاب "تاریخ بیست ساله ایران" نوشته مرحوم حسین مکّی، و با کمک آگاهی مختصر اینجانب از تاریخ معاصر ایران نوشته شده است.

1392/11/16 03:02
بیژن

سایت محترم گنجور!
با سلام و تشکر فراوان از زحماتتان.در واقع جمهور نامه از آثار شاعر شهید میرزاده عشقی است.
دربحبوحه پایان غائله جمهوری‌خواهی سروده مفصلی تحت عنوان "جمهوری‌نامه" بر روی کاغذ آمونیاک چاپ و در صدها نسخه به طور مخفیانه منتشر شد و به دهها برابر قیمت در میان مردم دست به دست گشت، این سروده معرف روند شکل‌گیری غائله جمهوری‌خواهی و اهداف و مقاصد شومی بود که در پس پرده توطئه نهفته بود. این اشعار بسیار نغز، زیبا و صریح که در 15 فروردین 1303 در تهران منتشر شد، در آغاز امر سراینده آن آشکارا نبود، اما بعدها و پس از ترور و قتل میرزاده عشقی شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار وطن‌پرست و نام‌آور کشور توسط عوامل رضاخان، معلوم گردید، که این اشعار توسط این شاعر بلندمرتبه که نهایتاً جانش را بر سر آزادیخواهی و مخالفت با رضاخان و مداخله‌گران خارجی (و عمدتاً بریتانیا) از دست داد، سروده شده است.
با تشکر

1393/03/19 16:06
عبدالصمد چاروسایی

"ز حلاج و ز رواس و ز مسمار" اشتباه بوده درست آن به شکل زیر است "ز حلاج و ز رواس و ز سمسار"

1393/03/19 16:06
عبدالصمد چاروسایی

"ببین آن کهنه الدنگ قلندر" به شکل "تدین کهنه الدنگ قلندر" می باشد

1396/02/01 20:05
نادر..

شکر، آخر گشتم آگه: بد به از بدتر بُوَد !
ارج دارد چاله بر چَه، بد به از بدتر بود !
بر چهل نزدیک شد سن، من دگر فرزانه ام
خود به "اصلاح" آمد این ره: بد به از بدتر بود !
چون به جهد و علم نتوان لایق و سروَر شدن،
شه گدا گشت و گدا ...، بد به از بدتر بود !
زان که حُکماً تب نمودن، خود ز مردن بهتر است
می نخواهم خوب را، نه: بد به از بدتر بود !
عُمر خود اسراف بنمایم برای پیشرفت؟!
دردسر نبوَد موجّه: بد به از بدتر بود !
دل به دریا برزنم تا چاره سازم!؟ بی خیال..
نیست دریا را سر و ته: بد به از بدتر بود !
از برای رفع مشکل، نسخه عالی داده ام!!
نمره ام ده باشد از ده: بد به از بدتر بود !
تا رها گردی از این سردرگمی ها، هِی نگو:
گاه بَه بَه، گاه اَه اَه، : بد به از بدتر بود !
نادر آخر تا به کِی در گِل بمانی همچو ...!
با بدان آمیز و برجَه! : بد به از بدتر بود !

1396/05/30 09:07
مهدی نمازی

در بیت: تقلاها نماید اندر این بین/ جلنبر زادۀ شیخ العراقین
مقصود از شیخ العراقین، همان شیخ العراقین مازندرانی، فقیه و حکیم و روحانی مشروطه خواه ایرانی است که جلنبر زادۀ او همان فرزندش، یعنی زین العابدین رهنما است که علیه رضا شاه فعالیت می کرد و مغضوب وی بود. در بند پیشین نیز، بهار به این رهنما اشاره کرده و گفته است: از ایران رهنما گشته روانه...»
جلنبر نیز به ضم جیم و لام و با، به معنای شخصی است که لباس مندرس و پاره بر تن دارد.

1396/12/04 11:03
عسگری

شاعر این منظومه میرزاده‌ی عشقی است و نه ملک‌الشعرای بهار!

منظور شاعر از
علمدارش بود شیطان رشتی چیه؟
خطاب ب کی گفته؟

1399/10/03 14:01
رنجبر

در شعر اصلی «رضا خان کهنه الدنگ قلندر» هست که اینجا به اشتباه ببین آن کهنه الدنگ قلندر آمده و این شعر هم از مرحوم میرزاده عشقی هست

1404/01/12 00:04
امیرحسین صباغی

اصلا چنین زبانی، زبان شعر ملک الشعرا نیست. احتمالا برای همان میرزادۀ عشقی باشد.