گنجور

شمارهٔ ۲۷ - طومار دانش

به روزی سخت سرد، ازماه اسفند
تبم می‌سوخت چون بر آذر اسفند
تنم چون کورهٔ آهنگران بود
سرم چون کوهی از آهن گران بود
کمردرد وگریپ وضعف بنیه
زکم‌خونی قرین سوء قنیه
دل از شوق و لب از گفتار خاموش
شده از خاطر یاران فراموش
چو یوسف محنت اخوان کشیده
شرنگ روز وانفسا چشیده
شکست از سفلگان پست خورده
ز بی‌پا و سران رودست خورده
دویده هر طرف از صبح تا شام
شنیده از سفیهان فحش و دشنام
ز یاران دمبدم غرغر شنیده
ضررها دیده و نفعی ندیده
صمیمانه به یاران کرده خدمت
ندیده خردلی پاداش زحمت
تنی فرسوده از تحریر و تقریر
شده درکلبهٔ احزان‌، زمین گیر
فتاده چشم بر در، زیرکرسی
که یاران کی کنند احوالپرسی
درین حالت ز در دانش درآمد
به مانند طبیبم بر سر آمد
معاذیری به شکوایم بیان کرد
هدایایی نفیسم ارمغان کرد
برآورد از بغل طومار نغزی
شده درج اندر آن اشعار نغزی
سخن‌هایی طرایف در طرایف
غزل‌هایی لطایف در لطایف
بویژه مثنویاتی سیاسی
پر از افکار و آراء اساسی
که در پاریس وقتی با دل شاد
قوام السلطنه فرموده انشاد
فری بر قوت سحر بیانش
هزار احسنت بر طبع روانش
ز دانش خواستم طومار مزبور
که گیرم نسخه‌ای ز اشعار مزبور
فکندم دور، ضعف و خستگی را
به دفتر ثبت کردم جملگی را
عجب داروی برء‌الساعه‌ای بود
که از من دور کرد آن خستگی زود
در اینجا نکته‌ای باریک باید
که تا شوق مرا ثابت نماید
خط طومار گفتی خط جن بود
نقط‌ لاشی مرکب‌ لم‌ یبن‌ بود
خط دوشیزهٔ ملا ندیده
به عمرش سیلی استا ندیده
ز کس نگرفته سرمشقی حسابی
نکرده مختصر مشقی حسابی
نگشته روی رسم المشق‌، دولا
تجدد پیشه و ناخوانده مُلا
فرو خوانده ز فرط ناتمامی
پدر را بی‌سواد و مام عامی
شب تاریک و چشم بنده کم‌نور
به‌صد زحمت بخواندم خط مزبور
شدم ممنون ازین رفتار دانش
نوشتم سر بسر طومار دانش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به روزی سخت سرد، ازماه اسفند
تبم می‌سوخت چون بر آذر اسفند
هوش مصنوعی: در روزی سرد و سخت از ماه اسفند، تب و حرارت من به شدت می‌سوزد، مثل آتش در فصل اسفند.
تنم چون کورهٔ آهنگران بود
سرم چون کوهی از آهن گران بود
هوش مصنوعی: تنم مانند کوره‌ای است که آهنگر در آن کار می‌کند و سرم چون کوهی از آهن است که سنگینی و عظمت دارد.
کمردرد وگریپ وضعف بنیه
زکم‌خونی قرین سوء قنیه
هوش مصنوعی: کمردرد، آنفولانزا و ضعف جسمانی ناشی از کم‌خونی باعث ایجاد مشکلات و ناراحتی‌ها می‌شود.
دل از شوق و لب از گفتار خاموش
شده از خاطر یاران فراموش
هوش مصنوعی: دل از شوق توانایی ابراز احساساتش را ندارد و لب‌ها به خاطر بی‌خبری از دوستان خاموش است.
چو یوسف محنت اخوان کشیده
شرنگ روز وانفسا چشیده
هوش مصنوعی: مانند یوسف که از درد و رنج برادرانش رنج برده و تلخی روزگار را تجربه کرده است.
شکست از سفلگان پست خورده
ز بی‌پا و سران رودست خورده
هوش مصنوعی: شکست از افراد بی‌ارزش و پست می‌آید، کسانی که فاقد توجه و آگاهی هستند و به راحتی از دیگران ضربه می‌خورند.
دویده هر طرف از صبح تا شام
شنیده از سفیهان فحش و دشنام
هوش مصنوعی: از صبح تا شب به هر سو می‌دود و شنیده که نادان‌ها به او فحش و بد و بیراه می‌گویند.
ز یاران دمبدم غرغر شنیده
ضررها دیده و نفعی ندیده
هوش مصنوعی: از دوستان همیشه نگران و شكایت‌های شنیده‌ام، فقط زیان‌ها را مشاهده کرده‌ام و هیچ سودی نداشته‌ام.
صمیمانه به یاران کرده خدمت
ندیده خردلی پاداش زحمت
هوش مصنوعی: دوستانم را با دل و جان خدمت کرده‌ام، اما در ازای زحمتی که کشیده‌ام، هیچ پاداشی نمی‌گیرم.
تنی فرسوده از تحریر و تقریر
شده درکلبهٔ احزان‌، زمین گیر
هوش مصنوعی: بدنی خسته و ناتوان از نوشتن و بیان در یک کلبه غمگین، کسی که از حرکت باز مانده است.
فتاده چشم بر در، زیرکرسی
که یاران کی کنند احوالپرسی
هوش مصنوعی: چشمانم به در دوخته شده، در زیر کرسی نشسته‌ام و می‌اندیشم که دوستان چه زمانی به حال ما سر می‌زنند.
درین حالت ز در دانش درآمد
به مانند طبیبم بر سر آمد
هوش مصنوعی: در این وضعیت از علم و دانش بیرون آمدم، مانند یک پزشک که بر بالین بیمار حاضر می‌شود.
معاذیری به شکوایم بیان کرد
هدایایی نفیسم ارمغان کرد
هوش مصنوعی: دوست من به شکایتم گوش داد و هدیه‌ای برای من آورد که به معنای آرامش و تسکین بود.
برآورد از بغل طومار نغزی
شده درج اندر آن اشعار نغزی
هوش مصنوعی: از کنار طوماری گرانبها شعری زیبا و دلنشین بیرون آمد.
سخن‌هایی طرایف در طرایف
غزل‌هایی لطایف در لطایف
هوش مصنوعی: سخنان زیبا و شگفت‌انگیزی وجود دارند که در قالب شعرهای لطیف و دلنشین آماده شده‌اند.
بویژه مثنویاتی سیاسی
پر از افکار و آراء اساسی
هوش مصنوعی: به طور خاص، اشعار نثری که در زمینه سیاسی سروده شده‌اند، شامل نظرات و اندیشه‌های بنیادی و مهمی هستند.
که در پاریس وقتی با دل شاد
قوام السلطنه فرموده انشاد
هوش مصنوعی: در پاریس، زمانی که قوام السلطنه با دل خوش سخن می‌گفت و تحریری را آغاز کرد.
فری بر قوت سحر بیانش
هزار احسنت بر طبع روانش
هوش مصنوعی: سخنرانی او به حدی جالب و تاثیرگذار است که هزار بار باید او را تحسین کرد و بر نبوغ و قدرت بیانش آفرین گفت.
ز دانش خواستم طومار مزبور
که گیرم نسخه‌ای ز اشعار مزبور
هوش مصنوعی: از دانش خواستم که نسخه‌ای از آن نوشته‌ها به من بدهد تا اشعار آن را بدست بیاورم.
فکندم دور، ضعف و خستگی را
به دفتر ثبت کردم جملگی را
هوش مصنوعی: من تمام ضعف‌ها و خستگی‌هایم را کنار گذاشتم و همه آن‌ها را در یک دفتر ثبت کردم.
عجب داروی برء‌الساعه‌ای بود
که از من دور کرد آن خستگی زود
هوش مصنوعی: عجب دارویی بود که به‌یکباره مرا از خستگی و کسالت رهایی بخشید.
در اینجا نکته‌ای باریک باید
که تا شوق مرا ثابت نماید
هوش مصنوعی: در اینجا نکته‌ای بسیار ظریف و مهم وجود دارد که می‌تواند علاقه و اشتیاق من را مستحکم کند.
خط طومار گفتی خط جن بود
نقط‌ لاشی مرکب‌ لم‌ یبن‌ بود
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف خطی شگفت‌انگیز و رازآلود می‌پردازد. گویا در نگاه اول، خطی که مشاهده می‌شود، به گونه‌ای عجیب و ناشناخته به نظر می‌رسد و هیچ نشانه‌ای از ساختار یا مفهوم خاصی ندارد. به عبارت دیگر، این خط به اندازه‌ای پیچیده و نامفهوم است که گویی توسط موجودی غیرانسانی نوشته شده و هیچ‌گونه قاعده‌ای برای فهم آن وجود ندارد.
خط دوشیزهٔ ملا ندیده
به عمرش سیلی استا ندیده
هوش مصنوعی: دختر ملا، در طول عمرش هرگز سیلی را تجربه نکرده و شرایط سختی را ندیده است.
ز کس نگرفته سرمشقی حسابی
نکرده مختصر مشقی حسابی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی از هیچ‌کس چیزی یاد نگرفته و به صورت مختصر و با کمترین زحمت، در حال تلاش برای یادگیری یک موضوع یا مهارت است. در واقع، او بدون راهنمایی یا الگویی از دیگران، سعی دارد به نوعی به موفقیت برسد.
نگشته روی رسم المشق‌، دولا
تجدد پیشه و ناخوانده مُلا
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که کسی به جای یادگیری اصول و قواعد هنر یا علم، به دنبال روش‌های جدید و غیرمتعارف است و در نتیجه از دانش واقعی بی‌بهره مانده است. به عبارتی، او به جای مطالعه و یادگیری صحیح، تنها به ظاهر و نوآوری‌های سطحی پرداخته و از عمق دانش بی‌خبر است.
فرو خوانده ز فرط ناتمامی
پدر را بی‌سواد و مام عامی
هوش مصنوعی: به خاطر ناتمامی و نقصان‌هایی که دارد، پدر را به عنوان فردی بی‌سواد و عامی معرفی کرده‌اند.
شب تاریک و چشم بنده کم‌نور
به‌صد زحمت بخواندم خط مزبور
هوش مصنوعی: در شب تاریک، با چشم‌های کم‌نورم، به سختی توانستم این نوشته را بخوانم.
شدم ممنون ازین رفتار دانش
نوشتم سر بسر طومار دانش
هوش مصنوعی: من به خاطر این رفتار از تو سپاسگزارم و برای همین موضوع، در تمام طول طومار علمی‌ام، یادداشت‌هایی را نوشتم.