گنجور

شمارهٔ ۲۴ - جواب به یکی از دوستان

محمد صالح‌، ای فرزانه فرزند
ترا توفیق خواهم از خداوند
وکیل‌الملک‌، بابت‌، مرد دین بود
مسلمانی اصیل و راستین بود
نبود او چون وکیلان کذائی
دمادم گرم دزدی وگدایی
میان او و این جهال مردود
تفاوت از زمین تا آسمان بود
وکیل ملک و ملت بود بابت
طبیعی‌، همچو عم مستطابت
مسلم شد که غمخوار بهاری
تو از آن دوست وی را یادگاری
اخیراً شعرها گفتی برایم
طلب کردی شفایم از خدایم
شفایی راکه رنج روح با اوست
نخواهم‌، گرچه‌عمر نوح‌ با اوست
اگر سالی هزاران زنده باشم
هزاران سال جانی کنده باشم
حیات شاعر اندر مردن اوست
بقای خوشه در افشردن اوست
نیابم لذتی در زندگانی
بجز تکرار غم‌های نهانی
به چشمم زبن رسوم احمقانه
نماید زشت سیمای زمانه
به‌ خود پیوسته گویم‌،‌ خوشدل از بخت‌:
مبارکباد این بیماری سخت
که از شر ددان آدمی روی
نجاتم داده و افکنده یکسوی
وظیفه می کشیدم بسته گردن
نمی‌شد با وظیفه پنجه کردن
وظیفه داشت حکم اکل جیفه
مرض برده است تکلیف وظیفه
تن تنها میان عده‌ای دزد
چگونه یابم از وجدان خود مزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محمد صالح‌، ای فرزانه فرزند
ترا توفیق خواهم از خداوند
هوش مصنوعی: ای محمد صالح، فرزانه و دانشمند، از خداوند برای تو موفقیت و توفیق می‌خواهم.
وکیل‌الملک‌، بابت‌، مرد دین بود
مسلمانی اصیل و راستین بود
هوش مصنوعی: وکیل‌الملک، انسانی دیندار و با اصالت بود که به اصول و پایه‌های اسلام پایبند بود.
نبود او چون وکیلان کذائی
دمادم گرم دزدی وگدایی
هوش مصنوعی: وجود او مانند وکیلان فریبکار نیست که همیشه در حال دزدی و گدایی باشند.
میان او و این جهال مردود
تفاوت از زمین تا آسمان بود
هوش مصنوعی: بین او و این جاهلان که مورد پذیرش نیستند، تفاوتی به اندازه فاصله زمین تا آسمان وجود دارد.
وکیل ملک و ملت بود بابت
طبیعی‌، همچو عم مستطابت
هوش مصنوعی: وکیل ملت و حامی حقوق آن‌ها بود، مانند کسی که به خوبی از مستطاب خود حمایت می‌کند.
مسلم شد که غمخوار بهاری
تو از آن دوست وی را یادگاری
هوش مصنوعی: به طور مسلم، کسی که به تو اهمیت می‌دهد و نگران حال توست، از آن دوست به یادگار مانده است.
اخیراً شعرها گفتی برایم
طلب کردی شفایم از خدایم
هوش مصنوعی: اخیراً برایم شعرهایی گفتی و از من خواستی که از خدا شفایم را بخواهم.
شفایی راکه رنج روح با اوست
نخواهم‌، گرچه‌عمر نوح‌ با اوست
هوش مصنوعی: من درمانی را که باعث رنج روح من است نمی‌خواهم، حتی اگر مانند عمر نوح باشد.
اگر سالی هزاران زنده باشم
هزاران سال جانی کنده باشم
هوش مصنوعی: اگر سال‌ها زنده بمانم، انگار هزاران بار جانم را از دست داده‌ام.
حیات شاعر اندر مردن اوست
بقای خوشه در افشردن اوست
هوش مصنوعی: زندگی شاعر در مرگ او نهفته است، مانند این است که استمرار خوشه‌ها در شکفتن آن‌ها وجود دارد.
نیابم لذتی در زندگانی
بجز تکرار غم‌های نهانی
هوش مصنوعی: در زندگی، جز تکرار تلخی‌های نهفته، لذتی برایم نیست.
به چشمم زبن رسوم احمقانه
نماید زشت سیمای زمانه
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر رفتارهای نادانانه، چهره زشت زمانه را زشت‌تر می‌بیند.
به‌ خود پیوسته گویم‌،‌ خوشدل از بخت‌:
مبارکباد این بیماری سخت
هوش مصنوعی: به خودم می‌گویم که با خاطر خوش از سرنوشت، خوب است که این بیماری دشوار را تحمل می‌کنم.
که از شر ددان آدمی روی
نجاتم داده و افکنده یکسوی
هوش مصنوعی: از دست آدم‌های ناپاک و بدخو نجاتم داده و به یک سو دور کرده است.
وظیفه می کشیدم بسته گردن
نمی‌شد با وظیفه پنجه کردن
هوش مصنوعی: من به انجام وظایف خود ادامه می‌دادم، اما نمی‌توانستم با این وظیفه به خوبی ارتباط برقرار کنم.
وظیفه داشت حکم اکل جیفه
مرض برده است تکلیف وظیفه
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که شخصی مسئولیت دارد یا باید کاری انجام دهد، و در این راستا با مسأله‌ای مواجه است که مسئله‌ای ناپسند و ناخوشایند به شمار می‌رود. این مسئولیت و تکلیف ممکن است او را دچار چالش‌هایی کند که به نوعی به او تحمیل شده‌اند.
تن تنها میان عده‌ای دزد
چگونه یابم از وجدان خود مزد
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم از وجدانم پاداشی بگیرم وقتی که در میان گروهی از دزدان تنها هستم؟