گنجور

شکوهٔ عروس از مادر شوهر!

پیرزن صبر نمودی به جفاش
باکس آن راز نمی کردی فاش
لیک آن دختر غدار پلید
کرد با شوی شبی رازپدید
گفت مام تو مرا کشت ز غم
بس که با من کند از کینه ستم
ما نسازیم به یکجای مقر
یا مرا دار به‌بر، یا مادر
زن چو با مرد جوان آمیزد
زال باید ز میان برخیزد
من و او جمع نیاییم بهم
واندربن خیمه نپاییم بهم
می‌روم من سوی قوم از بر تو
بعد ازین آن تو و آن مادرتو
پسر این قصه چو از زن بشنید
از سر قهرگریبان بدرید
از در خیمه برون شد به ‌شتاب
رفت و با مادر خود کرد عتاب
زال از مهر جگرگوشهٔ خویش
سر به اندیشه فکند اندر پیش
دل ندادش که بگوید آن راز
که مبادا شود آن کار دراز
دختر از پیش پسر دور شود
پسرش واله و رنجور شود
هرچه گفت آن صنم کافرکیش
زال کرد آن همه در گردن خویش
تا جدایی نبود بین دو یار
بیگناهی به گنه کرد اقرار
گفت آری رخ‌بختم سیهست
من گنهکارم و او بی گنهست
راست‌می گوید و بی‌تقصیر است
گنه از مادر بی‌تدبیر است
مرد بیچاره چوبشنید سخن
رفت و بوسید سر و صورت زن
کای صنم بخش به حال تبهش
بگذر بهر خدا ازگنهش
جای شرمندگی ازآنچه شنید
تیزترشد زن بی‌شرم پلید
گفت خواهی که شوم ازتو رضا
دورکن مادر خود را ز‌ینجا
من در اینجا ننشینم با او
من درین خانه نشینم‌، یا او
مرد نادان ز سرکینه و درد
بین که با مادر بیچاره چه کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیرزن صبر نمودی به جفاش
باکس آن راز نمی کردی فاش
هوش مصنوعی: پیرزن به خاطر درد و رنجی که از تو کشیده است، صبر کرده و تحمل کرده، اما هرگز این راز را به زبان نخواهد آورد.
لیک آن دختر غدار پلید
کرد با شوی شبی رازپدید
هوش مصنوعی: اما آن دختر خیانتکار در شب با شوهرش رازی را افشا کرد.
گفت مام تو مرا کشت ز غم
بس که با من کند از کینه ستم
هوش مصنوعی: مادرم گفت که غم و اندوهی که بر من وارد می‌شود، باعث شده است که جانم را بگیرد، زیرا به خاطر کینه‌ای که با من دارد، بر من ظلم می‌کند.
ما نسازیم به یکجای مقر
یا مرا دار به‌بر، یا مادر
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از کسی می‌خواهد که یا او را در کنار خود نگه دارد و محبت کند، یا اگر نمی‌تواند او را نگه دارد، بهتر است که دل شکسته‌اش را فراموش کند. به عبارتی، مشکل از جدایی را با محبت و ارتباط حل کند یا اینکه خود را از این وضعیت کنار بکشد.
زن چو با مرد جوان آمیزد
زال باید ز میان برخیزد
هوش مصنوعی: وقتی زن با مرد جوانی معاشرت می‌کند، باید زال از میان برود.
من و او جمع نیاییم بهم
واندربن خیمه نپاییم بهم
هوش مصنوعی: ما هیچ‌گاه به هم نمی‌رسیم و در درون خیمه نیز کنار هم نخواهیم بود.
می‌روم من سوی قوم از بر تو
بعد ازین آن تو و آن مادرتو
هوش مصنوعی: من اکنون به سوی جمعی می‌روم و بعد از این تو و مادرت برای من دیگر در نظر نخواهید بود.
پسر این قصه چو از زن بشنید
از سر قهرگریبان بدرید
هوش مصنوعی: پسر به محض شنیدن داستان از زن، به شدت عصبانی شده و گریبان خود را پاره کرد.
از در خیمه برون شد به ‌شتاب
رفت و با مادر خود کرد عتاب
هوش مصنوعی: او به سرعت از خیمه خارج شد و با مادرش به سختی صحبت کرد و او را سرزنش کرد.
زال از مهر جگرگوشهٔ خویش
سر به اندیشه فکند اندر پیش
هوش مصنوعی: زال به عشق و محبت فرزندش فکر کرد و در اندیشه‌ای عمیق فرو رفت.
دل ندادش که بگوید آن راز
که مبادا شود آن کار دراز
هوش مصنوعی: دلش نخواست آن راز را بروز دهد تا مبادا کارها طولانی و دشوار شود.
دختر از پیش پسر دور شود
پسرش واله و رنجور شود
هوش مصنوعی: وقتی دختر از پسر فاصله بگیرد، پسر دچار دل‌تنگی و غم می‌شود.
هرچه گفت آن صنم کافرکیش
زال کرد آن همه در گردن خویش
هوش مصنوعی: هر چیزی که آن معشوق کافر و بی‌دین گفت، زال (پدر رستم) همه را به دوش خود برداشت و پذیرفت.
تا جدایی نبود بین دو یار
بیگناهی به گنه کرد اقرار
هوش مصنوعی: تا زمانی که جدایی بین دو دوست معصوم وجود نداشته باشد، فقط به خاطر گناهی که نکرده‌اند، اقرار نمی‌کنند.
گفت آری رخ‌بختم سیهست
من گنهکارم و او بی گنهست
هوش مصنوعی: او گفت که من چهره‌ام سیاه است و گناهکارم، اما او بی‌گناه است.
راست‌می گوید و بی‌تقصیر است
گنه از مادر بی‌تدبیر است
هوش مصنوعی: او به درستی سخن می‌گوید و بی‌گناه است؛ خطا از مادر است که نادان و بی‌توجه است.
مرد بیچاره چوبشنید سخن
رفت و بوسید سر و صورت زن
هوش مصنوعی: مرد بیچاره وقتی صحبت‌های او را شنید، سر و صورت زن را بوسید.
کای صنم بخش به حال تبهش
بگذر بهر خدا ازگنهش
هوش مصنوعی: ای معشوق، به خاطر خدا از خطاهای محبوب من بگذر و حال او را در نظر بگیر.
جای شرمندگی ازآنچه شنید
تیزترشد زن بی‌شرم پلید
هوش مصنوعی: تاسف از شنیدن صحبت‌های نامناسب، باعث شده تا زن بی‌شرم و ناپاک تندتر و بی‌پروا‌تر از قبل شود.
گفت خواهی که شوم ازتو رضا
دورکن مادر خود را ز‌ینجا
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی که من از تو راضی باشم، مادر خود را از اینجا دور کن.
من در اینجا ننشینم با او
من درین خانه نشینم‌، یا او
هوش مصنوعی: من در اینجا کنار او نمی‌نشینم، یا او در این خانه نخواهد ماند.
مرد نادان ز سرکینه و درد
بین که با مادر بیچاره چه کرد
هوش مصنوعی: مرد بی‌خود از روی کینه و ناراحتی نمی‌بیند که با مادر بیچاره چه کار کرده است.