گنجور

بخش ۷۸ - فرار آیرم از ایران

میر لشگر ز من مکدر گشت
تاکه شاهنشه از سفر برگشت
چون درآمد شه از سفربه حضر
میرلشگر ببست بار سفر
پسری نوجوان و رعنا داشت
شد جوانمرگ، اینت بدپاداشت
بود داماد شاه آن فرزند
چون پسر مرد، سست شد پیوند
دخل‌ها کرده بود و دزدی‌ها
ناسزاها و زن بمزدی‌ها
گربهٔ دزد بود مردک پست
سینه‌دردی‌بهانه کرد و بجست
کارها بهر شاه ساخته بود
خوب ارباب را شناخته بود
آخرکار اسعد و تیمور
او ز نزدیک دید و ما از دور
چند ملیون ز خوان یغما زد
پاچه را ورکشید بالا زد
علقهٔ خانمان ز هم بگسیخت
ور جلا زد سوی‌فرنگ گریخت
ناخوشی را بهانه کرد آنجا
طلب آب و دانه کرد آنجا
چند ماهی حقوق و جیره گرفت
عاقبت هم هزار لیره گرفت
دانه پاشید شه که باز آید
طایر جسته کی فراز آید
این زمان در فرنگ آزاد است
کیسه پرپول وکله پر باد است
تا سپهرش کجا جواز دهد
کانتقام گذشته باز دهد
وآن سخن را که گفته بد با من
باش تا کی بگیردش دامن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

میر لشگر ز من مکدر گشت
تاکه شاهنشه از سفر برگشت
هوش مصنوعی: فرمانده سپاه بر اثر ناراحتی من دچار مشکل شد تا اینکه شاه بزرگ از سفر به خانه برگشت.
چون درآمد شه از سفربه حضر
میرلشگر ببست بار سفر
هوش مصنوعی: زمانی که شاه از سفر به شهر برگشت، فرمانده سپاه بار سفر را بست.
پسری نوجوان و رعنا داشت
شد جوانمرگ، اینت بدپاداشت
هوش مصنوعی: پسری جوان و زیبا بود که به مرگ زودرس دچار شد، این به خاطر بدی سیرت او بود.
بود داماد شاه آن فرزند
چون پسر مرد، سست شد پیوند
هوش مصنوعی: داماد شاه به خاطر مرگ پسرش، روابط و پیوندها را تضعیف شده می‌بیند.
دخل‌ها کرده بود و دزدی‌ها
ناسزاها و زن بمزدی‌ها
هوش مصنوعی: او به خاطر کارهای ناپسندش، از جمله دزدی و کم‌فروشی، به شدت مورد سرزنش قرار گرفته بود.
گربهٔ دزد بود مردک پست
سینه‌دردی‌بهانه کرد و بجست
هوش مصنوعی: مردی که به کارهای بد دست می‌زد، بهانه‌ای مثل درد سینه را مطرح کرد و فرار کرد.
کارها بهر شاه ساخته بود
خوب ارباب را شناخته بود
هوش مصنوعی: او کارها را به خوبی برای شاه آماده کرده بود و به خوبی اربابش را می‌شناخت.
آخرکار اسعد و تیمور
او ز نزدیک دید و ما از دور
هوش مصنوعی: در پایان کار، اسعد و تیمور به یکدیگر نزدیک شدند، در حالی که ما از دور شاهد این ماجرا بودیم.
چند ملیون ز خوان یغما زد
پاچه را ورکشید بالا زد
هوش مصنوعی: چندین میلیون از سفره دیگران را به نفع خود برداشتند و از آن بهره‌مند شدند.
علقهٔ خانمان ز هم بگسیخت
ور جلا زد سوی‌فرنگ گریخت
هوش مصنوعی: اگر ارتباطات خانوادگی به هم بریزد و کسی برای گرفتن زیبایی یا زندگی بهتر به سرزمین‌های دور برود، مشکلات و جدایی‌ها پیش می‌آید.
ناخوشی را بهانه کرد آنجا
طلب آب و دانه کرد آنجا
هوش مصنوعی: در آنجا بهانه‌ای برای ناخوشی پیدا کرد و خواست که آب و دانه را درخواست کند.
چند ماهی حقوق و جیره گرفت
عاقبت هم هزار لیره گرفت
هوش مصنوعی: مدت زیادی دریافت کننده حقوق و مزایا بود، اما در نهایت مبلغ قابل توجهی به دست آورد.
دانه پاشید شه که باز آید
طایر جسته کی فراز آید
هوش مصنوعی: سلطانی دانه‌ای پاشیده که بازگشت طایری از آن ممکن است؛ اگر این دانه‌ها رشد کند و پرنده‌ای پرواز کند.
این زمان در فرنگ آزاد است
کیسه پرپول وکله پر باد است
هوش مصنوعی: این روزها در کشورهای خارجی، فردی که دارای ثروت است، احساس راحتی و آزادی بیشتری دارد و می‌تواند زندگی را به صورت دلخواه بگذراند.
تا سپهرش کجا جواز دهد
کانتقام گذشته باز دهد
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان اجازه دهد، هرگز خدایی که انتقام گذشته را بگیره برای تو آزادی نخواهد داشت.
وآن سخن را که گفته بد با من
باش تا کی بگیردش دامن
هوش مصنوعی: برای مدتی با من بمان و نگذار که آن حرف ناپسند دوباره بازگردد و دامن گیر ما شود.