گنجور

بخش ۷۷ - داستان کاردار

کارداری براند گرم به‌دشت
شامگاهان به قریه‌ای بگذشت
لقمه‌ای‌خورد و جرعه‌ای‌پیوست
دیده بر هم نهاد خسته و مست
تاکه‌از باغ خاست بانگ خروس
خواجه‌برجست خشمناک‌و عبوس
گفت کاین مرغ بلهوس شومست
یاوه گوی و فراخ حلقومست
داد فرمان به مهتر و پاکار
کز خروسان برآورند دمار
هرچه آنجا خروس بدکشتند
خاک با خونشان بیاغشتند
نیمشب خواجه چون‌به‌بستر خفت
با ندیمی از آن خویش بگفت
چون‌بخواند خروس صبح ای یار
خیز و ما را ز خواب کن بیدار
گفتش ای خواجه اندربن ماوی
صبح خوانی دگر نماند بجا
سر بریدی خروسکان را باز
مرغ سرکنده کی کند آواز

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کارداری براند گرم به‌دشت
شامگاهان به قریه‌ای بگذشت
هوش مصنوعی: یک نجار در حال کار کردن در دشت در عصر یک شب به یک روستا رسید.
لقمه‌ای‌خورد و جرعه‌ای‌پیوست
دیده بر هم نهاد خسته و مست
هوش مصنوعی: او لقمه‌ای خورد و چشیدنی نوشید، سپس چشمانش را بست و به خواب رفت، خسته و سرمست.
تاکه‌از باغ خاست بانگ خروس
خواجه‌برجست خشمناک‌و عبوس
هوش مصنوعی: زمانی که صدای خروس از باغ بلند شد، خواجه با چهره‌ای عبوس و خشمگین از جا برخاست.
گفت کاین مرغ بلهوس شومست
یاوه گوی و فراخ حلقومست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که این پرنده کم‌حوصله و پرحرف است و همیشه چیزهای بیهوده می‌گوید.
داد فرمان به مهتر و پاکار
کز خروسان برآورند دمار
هوش مصنوعی: فرمان داد به بزرگتر و کارگزار که از خروس‌ها، صدای آشفته‌ای برپا کنند.
هرچه آنجا خروس بدکشتند
خاک با خونشان بیاغشتند
هوش مصنوعی: هرچه در آن مکان خروس کشته شد، خاک آنجا با خون آن‌ها آمیخته شد.
نیمشب خواجه چون‌به‌بستر خفت
با ندیمی از آن خویش بگفت
هوش مصنوعی: نیمه شب، وقتی که خواجه به بستر رفت، با یکی از دوستانش صحبت کرد.
چون‌بخواند خروس صبح ای یار
خیز و ما را ز خواب کن بیدار
هوش مصنوعی: وقتی خروس صبحگاهی را می‌خواند، ای دوست، بیدار شو و ما را از خواب بیدار کن.
گفتش ای خواجه اندربن ماوی
صبح خوانی دگر نماند بجا
هوش مصنوعی: او به خواجه گفت: «دیگر در این مکان جایی برای صبح‌خوانی باقی نمانده است.»
سر بریدی خروسکان را باز
مرغ سرکنده کی کند آواز
هوش مصنوعی: اگر خروس‌ها را سر ببرند، دیگر مرغ سر بریده‌ای نمی‌تواند آواز بخواند.