بخش ۷۶ - تمثیل
مردی از فاقه در امان آمد
کارش از گشنگی به جان آمد
دید درکوی لاشهٔ مردار
روزه بگشود بر چنان افطار
یافت با لاشه مرد را، یاری
گفت زنهار! مرد و مرداری
زین حرام ای رفیق دست بدار
تا دهد خوشهٔ حلالت بار
گفت کم گوی از حرام و حلال
کار جانست، نیست فرصت قال
تا دمد خوشهٔ حلال از دشت
من مسکین حرام خواهم گشت
تا شود امتحان شاه تمام
نیکمردان شوند صید لئام
چون ملک تجربت تمام کند
هم مگر رستخیز عام کند
کاهل اصلاح دردسر بردند
یا بکشتید یاکه خود مردند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مردی از فاقه در امان آمد
کارش از گشنگی به جان آمد
هوش مصنوعی: مردی از گرسنگی نجات یافت، اما به حدی از بیغذایی رنج برد که جانش در خطر افتاد.
دید درکوی لاشهٔ مردار
روزه بگشود بر چنان افطار
هوش مصنوعی: در کوی افرادی که در حال ضیافت افطار هستند، جسدی پیدا شد که نشانهای از مرگ و نابودی است.
یافت با لاشه مرد را، یاری
گفت زنهار! مرد و مرداری
هوش مصنوعی: مردی که به کمک دیگری آمد، وقتی جسد مرد را دید، به او هشدار داد که مراقب باشد چون هم مرد زنده و هم مرده در کنار هم هستند.
زین حرام ای رفیق دست بدار
تا دهد خوشهٔ حلالت بار
هوش مصنوعی: ای رفیق، از این کار نادرست دست بکش تا بتوانی نتیجهٔ خوبی و حلالی را به دست آوری.
گفت کم گوی از حرام و حلال
کار جانست، نیست فرصت قال
هوش مصنوعی: شخصی اشاره میکند که در مورد مسائل حرام و حلال کمتر صحبت کن، زیرا زندگی و جان انسان اهمیت بیشتری دارد و زمان برای بحث و گفتگو محدود است.
تا دمد خوشهٔ حلال از دشت
من مسکین حرام خواهم گشت
هوش مصنوعی: تا زمانی که خوشههای حلال از دشت من به دست نیاید، به ناچار دچار سرنوشت نامطلوب و حرام خواهم شد.
تا شود امتحان شاه تمام
نیکمردان شوند صید لئام
هوش مصنوعی: برای آنکه راحتی شاه مشخص شود، تمام افراد خوب به دام تبهکاران خواهند افتاد.
چون ملک تجربت تمام کند
هم مگر رستخیز عام کند
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه تجربهات به پایان برسد، آیا ممکن است که قیامت عمومی برپا شود؟
کاهل اصلاح دردسر بردند
یا بکشتید یاکه خود مردند
هوش مصنوعی: آدمهای تنبل یا مشکلات را با دست خود رفع نمیکنند و یا خودشان در پی حل آن نمیروند؛ به همین دلیل یا به زحمت میافتند یا به مرور زمان از دردسرها رهایی مییابند.

ملکالشعرا بهار