بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیبجویی
در بر مام و باب خاضع باش
امرشان را ز جان متابع باش
محترم دار پیرمردان را
قول استاد و حکم سلطان را
به قوانین مملکت بگرای
با بزرگان مخالفت منمای
اصلهای قدیم را مفکن
چون کهن یافتی قدح، مشکن
عیب چیزی مکن به دَم سردی
بهتر از او بیار اگر مردی
گفتن عیب کس نسنجیده
میشود عادتی نکوهیده
عیبجویی چوگشت عادت تو
بسته گردد در سعادت تو
نیست کس در جهان لاف و گزاف
بدتر از مردمان منفیباف
کانچه بینند زشت میبینند
دوزخ اندر بهشت میبینند
گر ز قرآن سخن کنی برشان
خرده گیرند بر پیمبرشان
همه آکنده از خطا و خلاف
تهی از رحم و خالی از انصاف
همه از فضل و تقوی آواره
همه بیبندوبار و بیکاره
هرچه آید به دست میشکنند
لیک چیزی درست مینکنند
هرچه رابشنوند رد سازند
هرچه بدهی ز کف بیندازند
به قبا و کلاه بد گوبند
به گدا و به شاه بد گویند
هرچه را بنگرند بد شمرند
یکی ار بشنوند صد شمرند
پی اغوای چند کودن عام
داد آزادمرد را دشنام
خوار سازند هر عزیزی را
نپسندند هیچ چیزی را
ور نشانی فراز مسندشان
سازی اندر عمل مقیدشان
با همه ادعا به وقت عمل
اندر افتند همچوخر به وحل
بتر اینجاست کاین گروه دنی
روز راحت کنند بددهنی
لیک چون سختیئی پدید آید
ظلم و بدبختیئی پدید آید
دشمنی چیره بر وطن کردد
سبب بیم مرد و زن گردد
عدل و انصاف را نهد به کنار
درکفی تیغ و درکفی دینار
این فضولان ناکس هوچی
همچو گربه به سفره مو موچی
بس که آهسته می کشند نفس
مرده از زندهشان نداند کس
در بر ظالمان ز روی نیاز
همگی پوزش آورند و نماز
پیش ظالم چو نوکر شخصی
گرمخوشخدمتیوخوشرقصی
بر آزادمرد لیک درشت
تیغی از ناسزاگرفته به مشت
در رود روزترس باد همه
هرزهلایی رود ز یاد همه
باز چون ملک با قرار آید
عدل و قانون به روی کار آید
لب به قدح عباد بگشایند
دفتر انتقاد بگشایند
غافلند از شجاعت ادبی
وز میانهروی و حق طلبی
گاه چون گرک وگاه چون موشند
گاه جوشان و گاه خاموشند
وز شجاعت که در میانه بود
این مفالیک را کرانه بود
زآدمیت که هست حد وسط
غافلند، اینت خلقتی بهغلط
گرکسیسست گشت چست شوند
ورکسی سخت گشت سست شوند
عیب از اینهاست کاین خرابه وطن
نشود عدل و داد را مسکن
نوبتی هرج ومرج وآشوبست
نوبتی ظلم وقهرسرکوبست
گفت دانشوری که هر کشور
یابد آن راکه باشدش درخور
آری ایران نکرده کار هنوز
نیز نگرفته اعتبار هنوز
مردم مرده ریگش از هر باب
کم و آب و گیا در آن کمیاب
بجز از هیرمند و خوزستان
طبرستان و دیلم و گرگان
همه کهسار و رودهای حقیر
واحههایی درون پهن کویر
همه افتادهاند دور از هم
خلق کم، علم کم، عمارت کم
خلقش از فرط فقر و بدروزی
روز و شب گرم حیلتاندوزی
عیبجویی شدست کار همه
تیره گشتست روزگار همه
کرده دیو دروغ در دل ها
خانهها، قصرها و منزلها
ناپسندند خلق در پندار
بد به گفتار و زشت در کردار
بس که بدسیرتند و زشتاندیش
یار بیگانهاند و دشمن خویش
جیش چنگیز و لشگر تیمور
کشتن و غارت و تعدی و زور
ظلم ظلام و جبر جباران
دزدی عاملان و بنداران
عوض سیرت مسلمانی
خلق را داده خوی شیطانی
معنی عدل و داد رفت از یاد
صدق و مردانگی ز قدر افتاد
شد فتوّت گزاف و افسانه
راستی دام و مردمی دانه
علم شد حصر بر کتابی چند
وان کتب مرجع دوابی چند
«علمهای صحیح» شد فرعی اا
اصل شد چند حیلهٔ شرعی
مردمانی که قرب نهصد سال
باشد احوالشان بدین منوال
ظلم چنگیز دیده و تیمور
سالها لال بوده و کر و کور
گه ز شیخ و امام حد خورده
گه ز یابوی شه لگد خورده
سگ ملعون شنیده از ملا
شده از ترس، روز و شب دولا
راز دل را ز بیم رنج وگزند
باز ناگفته با زن و فرزند
کرده دایم تقیه در مذهب
پرده گسترده بر ذهاب و ذهب اا
برده شبرو به شب دکانش را
راهزن روز، کاروانش را
از کتب جز فسانه نادیده
به جز از روضه پند نشنیده
بیخبر از کتاب و از تفسیر
غیر غسل جنابت و تطهیر
جز به تدبیرهای مردانه
کی شود رادمرد و فرزانه
وای اگر باز هم جفا بیند
باز هم ظلم و ابتلا بیند
حاکمانی دد و دنی یابد
همه را گرم رهزنی یابد
عوض مفتیان و آخوندان
لشگری بیند از فکلبندان
همگی خوبچهر و بدکردار
قاضی و شحنه جِهبِذ و بندار
پای تا سر فضولی و لوسی
جملگی مفتخر به جاسوسی
آن به عدلیه خورده مالش را
برده این یک زر و عیالش را
ملتی کاینچنین اداره شود
خواهی اندر جهان چکاره شود؟
زین چنین قوم بویهٔ اصلاح
هست چون از مسا امید صباح
ویژه کاو را ز دین جدا سازند
پاک مأیوسش از خدا سازند
غیرت و دین، شهامت و مردی
همه گردد بدل به بیدردی
چون که اخلاق ملتی شد پست
دیر یا زود میرود از دست
بارالها! تفضلی فرمای
دری از رحمتت به ما بگشای
مگذار این وطن ز دست شود
وین نژاد قدیم پست شود
کاین وطن مهد علم و عرفانست
جای پاکان و رادمردانست
دور ساز این اراذل و اوغاد
برکن از ملک بیخ جور و فساد
بخش ۶۹ - حکایت در معنی: الناس علی سلوک ملوکهم: چون ز عهد مسیح پیغمبربخش ۷۱: آمد اردیبهشت، ای ساقی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در بر مام و باب خاضع باش
امرشان را ز جان متابع باش
هوش مصنوعی: در نزد والدین باید فروتن و مطیع باشید و از ته دل از آنها پیروی کنید.
محترم دار پیرمردان را
قول استاد و حکم سلطان را
هوش مصنوعی: به بزرگترها و افراد با تجربه احترام بگذار و به حرف استاد و فرمان سلطان توجه کن.
به قوانین مملکت بگرای
با بزرگان مخالفت منمای
هوش مصنوعی: به قوانین کشور احترام بگذار و به بزرگترها و کسانی که در مقامهای معتبر هستند، اعتراض نکن.
اصلهای قدیم را مفکن
چون کهن یافتی قدح، مشکن
هوش مصنوعی: اگر کهنسالان و اصول قدیمی را یافتید، آنها را نشکنید و شکست ندهید.
عیب چیزی مکن به دَم سردی
بهتر از او بیار اگر مردی
هوش مصنوعی: عیبجویی نکن، اگر توانایی بهتری داری، آن را به نمایش بگذار. اگر واقعاً مرد هستی، باید تواناییهای خود را نشان دهی و به جای انتقاد، کار سازندهای انجام دهی.
گفتن عیب کس نسنجیده
میشود عادتی نکوهیده
هوش مصنوعی: انتقاد از دیگران بدون دقت و بررسی کافی، به عادتی ناپسند تبدیل میشود.
عیبجویی چوگشت عادت تو
بسته گردد در سعادت تو
هوش مصنوعی: وقتی که عیبجویی و ایرادگیری برای تو عادت شود، موفقیت و خوشبختیات تحت تأثیر قرار میگیرد.
نیست کس در جهان لاف و گزاف
بدتر از مردمان منفیباف
هوش مصنوعی: هیچ کس در دنیا بدتر از افرادی که به سادگی منفیبافی میکنند وجود ندارد.
کانچه بینند زشت میبینند
دوزخ اندر بهشت میبینند
هوش مصنوعی: هر چیزی را که ببینند، ناخوشایند و زشت به نظرشان میآید، حتی اگر در بهشت باشد، آن را همچون دوزخ میدانند.
گر ز قرآن سخن کنی برشان
خرده گیرند بر پیمبرشان
هوش مصنوعی: اگر از قرآن صحبت کنی، به پیامبرشان انتقاد خواهند کرد.
همه آکنده از خطا و خلاف
تهی از رحم و خالی از انصاف
هوش مصنوعی: همه انسانها پر از اشتباهات و نادرستیها هستند و فاقد رحم و انصاف.
همه از فضل و تقوی آواره
همه بیبندوبار و بیکاره
هوش مصنوعی: همه به خاطر دانش و پرهیزگاری سرگردان و بیهدف شدهاند و هیچکدام محدودیتی ندارند یا کاری انجام نمیدهند.
هرچه آید به دست میشکنند
لیک چیزی درست مینکنند
هوش مصنوعی: هر چیزی که در زندگی به دست میآورند را خراب میکنند، اما هیچ چیز صحیح و درستی ایجاد نمیکنند.
هرچه رابشنوند رد سازند
هرچه بدهی ز کف بیندازند
هوش مصنوعی: هر چه را بشنوند، رد میکنند و هر چیزی را که به دست میآوری، به راحتی از دست میدهی.
به قبا و کلاه بد گوبند
به گدا و به شاه بد گویند
هوش مصنوعی: برای لباس و ظاهر افراد، چه فقیر و چه ثروتمند، نمیتوان قضاوت کرد. در واقع، گاهی به ظاهر آنها میتوان قضاوتهای نادرستی کرد.
هرچه را بنگرند بد شمرند
یکی ار بشنوند صد شمرند
هوش مصنوعی: هر چیزی که افراد مشاهده میکنند، به بدی قضاوت میکنند و اگر فقط یک نفر چیزی را بشنود، به سرعت صد تا قضاوت انجام میدهند.
پی اغوای چند کودن عام
داد آزادمرد را دشنام
هوش مصنوعی: بخاطر فریب چند نادان، آن آزادمرد را دشنام دادند.
خوار سازند هر عزیزی را
نپسندند هیچ چیزی را
هوش مصنوعی: هر کسی که محترم و عزیز است، اگر پسندیده نشود، مورد بیاحترامی قرار میگیرد و به او اهمیت داده نمیشود.
ور نشانی فراز مسندشان
سازی اندر عمل مقیدشان
هوش مصنوعی: اگر نشانی از بلندی و مقامشان را به عمل بیاوری، آنها نیز به کارهای خود پایبند میشوند.
با همه ادعا به وقت عمل
اندر افتند همچوخر به وحل
هوش مصنوعی: افرادی که خود را دارای能力 و ادعاهای بزرگ نشان میدهند، در مواقع عمل و تصمیمگیری ممکن است به راحتی نتوانند با مشکلات روبهرو شوند و شکست بخورند، مشابه الاغی که در موقع سختی به زحمت میافتد.
بتر اینجاست کاین گروه دنی
روز راحت کنند بددهنی
هوش مصنوعی: بهتر است اینجا باشیم که این گروه در دنیا به راحتی زندگی میکنند و به بدदهنی مشغولند.
لیک چون سختیئی پدید آید
ظلم و بدبختیئی پدید آید
هوش مصنوعی: اما وقتی که مشکلات و سختیها به وجود بیاید، ظلم و رنج و بدبختی نیز همراه آن پدیدار میشود.
دشمنی چیره بر وطن کردد
سبب بیم مرد و زن گردد
هوش مصنوعی: دشمنی که بر سرزمین ما مسلط شده، باعث ترس و نگرانی مردان و زنان شده است.
عدل و انصاف را نهد به کنار
درکفی تیغ و درکفی دینار
هوش مصنوعی: عدل و انصاف را کنار میگذارد و به جای آن، قدرت و ثروت را در دست میگیرد.
این فضولان ناکس هوچی
همچو گربه به سفره مو موچی
هوش مصنوعی: این افراد بیفایده و مزاحم مانند گربههایی هستند که دور سفره میچرخند و زبون میزنند.
بس که آهسته می کشند نفس
مرده از زندهشان نداند کس
هوش مصنوعی: نفس مرده به آرامی از زنده خارج میشود، طوری که هیچکس متوجه این امر نیست.
در بر ظالمان ز روی نیاز
همگی پوزش آورند و نماز
هوش مصنوعی: در نزد ظالمان، از روی احتیاج، همه به عذرخواهی و دعا مشغولاند.
پیش ظالم چو نوکر شخصی
گرمخوشخدمتیوخوشرقصی
هوش مصنوعی: در حضور ظالم، مانند یک خدمتکار، مشغول خوش خدمتی و شادی هستی.
بر آزادمرد لیک درشت
تیغی از ناسزاگرفته به مشت
هوش مصنوعی: من انسانی آزاد و بزرگمنش هستم، اما در دل خود خشم و خشونتی ناشی از بیاحترامی را حمل میکنم.
در رود روزترس باد همه
هرزهلایی رود ز یاد همه
هوش مصنوعی: در روز روشن، باد همه چیز را به حرکت در میآورد و خاطرات و یادها از ذهنها پاک میشوند.
باز چون ملک با قرار آید
عدل و قانون به روی کار آید
هوش مصنوعی: زمانی که پادشاه یا حاکم با آرامش و ثبات عمل کند، عدالت و قوانین به درستی اجرا خواهند شد.
لب به قدح عباد بگشایند
دفتر انتقاد بگشایند
هوش مصنوعی: افراد در مجالس رفاقت و خوشگذرانی، صحبتهای خود را آغاز میکنند و به نقد و بررسی مسائل میپردازند.
غافلند از شجاعت ادبی
وز میانهروی و حق طلبی
هوش مصنوعی: آنها از شجاعت در ادبیات و همچنین از میانهروی و طلب حق غافلند.
گاه چون گرک وگاه چون موشند
گاه جوشان و گاه خاموشند
هوش مصنوعی: گاهی مانند گرگ پرقدرت و مهاجم هستند و گاهی مثل موش نرم و آرام. گاه در اوج هیجان و شور و گاه در حالت سکون و خاموشی به سر میبرند.
وز شجاعت که در میانه بود
این مفالیک را کرانه بود
هوش مصنوعی: در دل شجاعت، مرز و حدی برای این گونه ی خطرات وجود دارد.
زآدمیت که هست حد وسط
غافلند، اینت خلقتی بهغلط
هوش مصنوعی: بعضی از انسانها از جایگاه واقعی خود بیخبرند و نمیدانند که خلقتشان به اشتباه بوده است.
گرکسیسست گشت چست شوند
ورکسی سخت گشت سست شوند
هوش مصنوعی: اگر کسی ضعیف و بیرمق شود، دیگران او را در حالتی فعال و چالاک میبینند، اما اگر کسی قوی و محکم باشد، به نظر میرسد که از حالت انعطاف و نرمش دور شده است.
عیب از اینهاست کاین خرابه وطن
نشود عدل و داد را مسکن
هوش مصنوعی: این خرابه، که میهن ماست، نمیتواند محل امنی برای عدالت و انصاف باشد؛ زیرا مشکلاتی در اینجا وجود دارد.
نوبتی هرج ومرج وآشوبست
نوبتی ظلم وقهرسرکوبست
هوش مصنوعی: هر زمان در جامعهای آشفتگی و هرجومرج به وجود میآید، زمان دیگری ظلم و قهر حاکم میشود.
گفت دانشوری که هر کشور
یابد آن راکه باشدش درخور
هوش مصنوعی: یک دانشمند گفت: هر کشوری باید چیزی مطابق با لیاقتش داشته باشد.
آری ایران نکرده کار هنوز
نیز نگرفته اعتبار هنوز
هوش مصنوعی: بله، ایران هنوز کارهای زیادی دارد که انجام دهد و هنوز به اعتبار و موقعیت واقعی خود نرسیده است.
مردم مرده ریگش از هر باب
کم و آب و گیا در آن کمیاب
هوش مصنوعی: مردم در این منطقه بسیار کم هستند و منابع طبیعی مانند آب و گیاهان به سختی یافت میشود.
بجز از هیرمند و خوزستان
طبرستان و دیلم و گرگان
هوش مصنوعی: غیر از هیرمند و خوزستان، مناطق طبرستان، دیلم و گرگان هم به شمار میآیند.
همه کهسار و رودهای حقیر
واحههایی درون پهن کویر
هوش مصنوعی: تمام کوهها و رودخانههای کوچک، مانند واحههایی در دل بیابان وسیع هستند.
همه افتادهاند دور از هم
خلق کم، علم کم، عمارت کم
هوش مصنوعی: همه از هم فاصله گرفتهاند و کمتر به یکدیگر نزدیکاند؛ علم کمتر شده و بناها نیز کمتر ساخته میشوند.
خلقش از فرط فقر و بدروزی
روز و شب گرم حیلتاندوزی
هوش مصنوعی: او که به دلیل فقر و بدبختی، روز و شب در تلاش برای تدبیر و چارهاندیشی است.
عیبجویی شدست کار همه
تیره گشتست روزگار همه
هوش مصنوعی: نقد و عیبجویی از دیگران باعث شده است که همه چیز به سمت تاریکی و مشکلات برود و روزگار به سختی سپری شود.
کرده دیو دروغ در دل ها
خانهها، قصرها و منزلها
هوش مصنوعی: دروغ مانند یک دیو، در دلها و مکانهای مختلف نفوذ کرده و در آنها جا گرفته است.
ناپسندند خلق در پندار
بد به گفتار و زشت در کردار
هوش مصنوعی: مردم رفتار و گفتار زشت را نمیپسندند و همچنین دربارهی اندیشههای بد هم نظر خوبی ندارند.
بس که بدسیرتند و زشتاندیش
یار بیگانهاند و دشمن خویش
هوش مصنوعی: چقدر افراد بدرفتار و زشتانگار وجود دارند که با دوستانشان بیگانهاند و به نوعی دشمن خودشان به حساب میآیند.
جیش چنگیز و لشگر تیمور
کشتن و غارت و تعدی و زور
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف خشونت و ظلمی میپردازد که در تاریخ توسط بزرگان جنگ و فتح به وقوع پیوسته است. اشاره به قساوت و بیرحمی در جنگها دارد و به نوعی به یادآوری خطرات و آسیبهای ناشی از قدرت طلبی و تجاوزات آنها میباشد.
ظلم ظلام و جبر جباران
دزدی عاملان و بنداران
هوش مصنوعی: ستم و ظلم باعث ایجاد تاریکی میشود و زورگویان و دزدان موجب مشکلاتی برای مردم میگردند.
عوض سیرت مسلمانی
خلق را داده خوی شیطانی
هوش مصنوعی: به خاطر رفتارهای بد و نامناسبش، به جای اینکه به ویژگیهای خوب و انسانی رفتار کند، نشاندهندهی صفات شیطانی شده است.
معنی عدل و داد رفت از یاد
صدق و مردانگی ز قدر افتاد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره دارد که ارزشها و اصول اخلاقی مانند انصاف و صداقت در جامعه به فراموشی سپرده شده و اهمیت و جایگاه مردانگی کاهش یافته است.
شد فتوّت گزاف و افسانه
راستی دام و مردمی دانه
هوش مصنوعی: شجاعت و جوانمردی دیگر به داستانها و افسانهها بدل شده و حقیقت و انسانیت به تلهای تبدیل شده است.
علم شد حصر بر کتابی چند
وان کتب مرجع دوابی چند
هوش مصنوعی: دانش به مجموعهای از چند کتاب محدود شده است و این کتابها نیز منابع معتبر و دائمی هستند.
«علمهای صحیح» شد فرعی اا
اصل شد چند حیلهٔ شرعی
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده که اصول و پایههای اعتقادی و فکری با روشهای مختلف و زیرکانه تغییر میکنند. به عبارتی، داناییهای درست و صحیح به حاشیه میروند و از اهمیت آنها کاسته میشود.
مردمانی که قرب نهصد سال
باشد احوالشان بدین منوال
هوش مصنوعی: مردمانی که به مدت نهصد سال در چنین وضعیت نامناسبی زندگی کردهاند.
ظلم چنگیز دیده و تیمور
سالها لال بوده و کر و کور
هوش مصنوعی: ظلم و ستمی که چنگیز و تیمور بر مردم روا داشتند، سالها در سکوت و بیحرکتی گذشت و انگار کسی صدای این ظلم را نشنید و یا متوجه آن نشد.
گه ز شیخ و امام حد خورده
گه ز یابوی شه لگد خورده
هوش مصنوعی: گاهی با راهنمایی و نصیحت از سوی دانشمندان و روحانیان روبرو میشوی و گاهی نیز از ناملایمات و مشکلات زندگی رنج میبری که مانند لگد یابویی میماند.
سگ ملعون شنیده از ملا
شده از ترس، روز و شب دولا
هوش مصنوعی: سگ ناپاک از سر ترس به حرفهای ملا گوش داده و به همین دلیل روز و شب خود را خم کرده و در حالتی خُبُک درمیآید.
راز دل را ز بیم رنج وگزند
باز ناگفته با زن و فرزند
هوش مصنوعی: دلش پر از رازهایی است که به خاطر ترس از درد و زخمها هرگز آنها را با همسر و فرزندانش در میان نمیگذارد.
کرده دایم تقیه در مذهب
پرده گسترده بر ذهاب و ذهب اا
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به طور غیرمستقیم به مفهوم تقیه در مذهب اشاره دارد و اشاره میکند که این عمل به نوعی حفاظتی است که از آسیبها و خطرات جلوگیری میکند، و به این ترتیب پردهای بر افکار و دیدگاهها کشیده شده است. این موضوع نشاندهنده پیچیدگیهای معنوی و مذهبی است که در جامعه وجود دارد.
برده شبرو به شب دکانش را
راهزن روز، کاروانش را
هوش مصنوعی: شخصی که در شب به خرده کاری مشغول است، در روز با دزدان و مزاحمان روبرو میشود که راه و مسیر او را مختل میکنند.
از کتب جز فسانه نادیده
به جز از روضه پند نشنیده
هوش مصنوعی: در کتابها تنها داستانهای بیپایه و افسانهای دیدهام و از موعظههای مفید و آموزنده چیزی نشنیدهام.
بیخبر از کتاب و از تفسیر
غیر غسل جنابت و تطهیر
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که شخص هیچ اطلاعی از دانش و آگاهیهای دیگر ندارد و تنها به امور سطحی و ابتدایی مثل طهارت و پاکی جسمی توجه میکند. به عبارتی، او از مسایل عمیقتر و پیچیدهتر غافل است و فقط در پی موارد ظاهری و ساده میباشد.
جز به تدبیرهای مردانه
کی شود رادمرد و فرزانه
هوش مصنوعی: تنها با تدبیر و اندیشهی مردانه است که انسان میتواند رادمرد و حکیم شود.
وای اگر باز هم جفا بیند
باز هم ظلم و ابتلا بیند
هوش مصنوعی: آه اگر دوباره با بیرحمی مواجه شود و بار دیگر ظلم و سختی را تجربه کند.
حاکمانی دد و دنی یابد
همه را گرم رهزنی یابد
هوش مصنوعی: حاکمان ظالم و بیرحم با رفتارهای خود باعث میشوند که همه در معرض خطر و آسیب قرار بگیرند. در جامعهای که اینگونه حاکمیت حاکم است، افراد به راحتی مورد ظلم و چپاول قرار میگیرند.
عوض مفتیان و آخوندان
لشگری بیند از فکلبندان
هوش مصنوعی: برخی از فقها و روحانیون، در واقع نظامیانی را میبینند که به جای علم و دانش، در زمینههای دیگر مشغول به کارند.
همگی خوبچهر و بدکردار
قاضی و شحنه جِهبِذ و بندار
هوش مصنوعی: همه آنهایی که چهرههای زیبا دارند، اما رفتارهای ناپسند و نادرستی از خود بروز میدهند، قاضی و شحنهای هستند که در دلشان به فساد و بدی گرایش دارند.
پای تا سر فضولی و لوسی
جملگی مفتخر به جاسوسی
هوش مصنوعی: تمام وجودت پر از فضولی و بیادبی است و بدون خجالت از این ویژگیها باید به خودت ببالیدی.
آن به عدلیه خورده مالش را
برده این یک زر و عیالش را
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که فردی، به دلیل قضاوت ناعادلانه یا فساد، اموال خود را از دست داده، در حالی که فرد دیگر به راحتی طلا و خانوادهاش را به دست آورده است. به طور کلی، بیانکننده ناعدالتی و تفاوتهای آشکار در سرنوشت افراد است.
ملتی کاینچنین اداره شود
خواهی اندر جهان چکاره شود؟
هوش مصنوعی: اگر ملتی اینگونه اداره شود، در دنیا چه سرنوشتی خواهد داشت؟
زین چنین قوم بویهٔ اصلاح
هست چون از مسا امید صباح
هوش مصنوعی: از چنین گروهی که به دنبال اصلاح هستند، امیدی به روشنایی صبح نمیرود.
ویژه کاو را ز دین جدا سازند
پاک مأیوسش از خدا سازند
هوش مصنوعی: کسی را به گونهای از دین جدا کنند که او را از خداوند مأیوس سازند.
غیرت و دین، شهامت و مردی
همه گردد بدل به بیدردی
هوش مصنوعی: اگر انسانها از غیرت و دین، شهامت و مردانگی فاصله بگیرند، در نهایت به بیاحساسی و بیدردی میرسند.
چون که اخلاق ملتی شد پست
دیر یا زود میرود از دست
هوش مصنوعی: هرگاه ویژگیهای رفتار و کردار یک ملت پایین بیاید، به زودی آن ملت چیزی را که دارد از دست خواهد داد.
بارالها! تفضلی فرمای
دری از رحمتت به ما بگشای
هوش مصنوعی: خداوندا! لطفی کن و دری از رحمتت را به روی ما باز کن.
مگذار این وطن ز دست شود
وین نژاد قدیم پست شود
هوش مصنوعی: نگذار که این سرزمین از دست برود و این نسل باستانی ذلیل شود.
کاین وطن مهد علم و عرفانست
جای پاکان و رادمردانست
هوش مصنوعی: این سرزمین محل تربیت دانش و معرفت است و مکانی است برای افراد با تقوا و دلیر.
دور ساز این اراذل و اوغاد
برکن از ملک بیخ جور و فساد
هوش مصنوعی: این عبارت به معنای دور کردن افراد نادرست و بیاخلاق از جامعه و جلوگیری از نفوذ آنها در سرزمینهای آلوده به فساد و ظلم است. به نوعی، اشاره دارد به لزوم پاکسازی از وجود افرادی که باعث ناپاکی و دغلکاری میشوند.
حاشیه ها
1396/06/22 17:09
بیک بابا
سلام
کلمه چهبد در بیت همگی خوبچهر و بدکردار
قاضی و شحنه جِهبِذ و بندار ( 11 بیت مانده به آخر اصولا کلمه ( شهبد ) است و چهبد فاقد معنی است مگر به طنز گفته باشد.

ملکالشعرا بهار