گنجور

بخش ۷۱

آمد اردیبهشت‌، ای ساقی
اصفهان شد بهشت‌، ای ساقی
آن بهشتی که گم شد از دنیا
هر به سالی مهی‌، شود پیدا
وان مه اردیبهشت باشد و بس
اصفهان چون بهشت باشد و بس
جنت عدن و روضهٔ رضوان
هست اردیبهشت اصفاهان
آفتابی لطیف و هر روزه
آسمانی چو طشت فیروزه
طاق و ایوان و گنبد و کاشی
شهر را کرده پر ز نقاشی
نقشه‌ها هرچه خوب و دلکش‌تر
نقش اردیبهشت از آن خوشتر
گل شب بوش پُر پَر و پرپشت
یاسش انبوه و اطلسیش درشت
باز هم صحبت از گل آمد پیش
و اوفتادم به یاد گلشن خویش
شده‌ام این سفر من از جان سیر
لیک کی گردم از صفاهان سیر
دست از جان همی توان شستن
وز صفاهان نمی‌توان شستن
گل آسایشم به بار آمد
تلگرافی ز شهریار آمد
خرقهٔ ژنده‌ام رفو کردند
جرم ناکرده‌ام عفو کردند
قاسم صور شرح حال مرا
کرد انهی به هیئت وزرا
شد فروغی شفیعم از سر مهر
سود برآستان خسروچهر
در نهان با «‌شکوه‌» شد همدست
بر خسرو شفاعتی پیوست
نامهٔ من به پیشگاه رسید
شرح حالم به عرض شاه رسید
خواستندم ز شهر اصفاهان
این چنین است عادت شاهان
گرچه دولت رضای من می‌جست
التزامی ز من گرفت نخست
که به ری انزوا کنم پیشه
نکنم در سیاست اندیشه
آنچه گفتند سربسر دادم
مهر و امضای خویش بنهادم
ره تهران گرفتم اندر پیش
تا شوم منزوی به خانهٔ خویش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد اردیبهشت‌، ای ساقی
اصفهان شد بهشت‌، ای ساقی
هوش مصنوعی: اردیبهشت فرا رسیده، ای ساقی! اصفهان به جنتی زیبا تبدیل شده، ای ساقی!
آن بهشتی که گم شد از دنیا
هر به سالی مهی‌، شود پیدا
هوش مصنوعی: بهشتی که از دنیا گم شده است، هر سال در زمانی مشخص دوباره نمایان خواهد شد.
وان مه اردیبهشت باشد و بس
اصفهان چون بهشت باشد و بس
هوش مصنوعی: آن ماهی که در اردیبهشت است، فقط به اصفهان می‌ماند، زیرا اصفهان همچون بهشت است و بس.
جنت عدن و روضهٔ رضوان
هست اردیبهشت اصفاهان
هوش مصنوعی: اردیبهشت در اصفهان به مانند بهشت و باغی دل‌انگیز و زیباست.
آفتابی لطیف و هر روزه
آسمانی چو طشت فیروزه
هوش مصنوعی: خورشید ملایمی که هر روز آسمان را مانند یک طشت فیروزه‌ای می‌سازد.
طاق و ایوان و گنبد و کاشی
شهر را کرده پر ز نقاشی
هوش مصنوعی: شهر به زیبایی تزئین شده و دیوارها و سقف‌ها با تصاویری زیبا پوشانده شده‌اند.
نقشه‌ها هرچه خوب و دلکش‌تر
نقش اردیبهشت از آن خوشتر
هوش مصنوعی: هرچقدر که طراحی‌ها زیبا و جذاب باشند، نقش اردیبهشت از همه آنها دلپذیرتر است.
گل شب بوش پُر پَر و پرپشت
یاسش انبوه و اطلسیش درشت
هوش مصنوعی: گل شب بو پر از گلبرگ است و یاس‌هایش انبوه و بزرگ هستند.
باز هم صحبت از گل آمد پیش
و اوفتادم به یاد گلشن خویش
هوش مصنوعی: محتوای صحبت دوباره به گل‌ها و زیبایی‌هایشان کشیده شد و این موضوع مرا به یاد باغ زیبای خودم انداخت.
شده‌ام این سفر من از جان سیر
لیک کی گردم از صفاهان سیر
هوش مصنوعی: من از زندگی و جان خود خسته شده‌ام، اما نمی‌دانم چگونه می‌توانم از زیبایی‌های اصفهان دل بکنم.
دست از جان همی توان شستن
وز صفاهان نمی‌توان شستن
هوش مصنوعی: می‌توان از جان دست کشید و جدا شد، اما نمی‌شود از زیبایی‌های اصفهان دل برید و جدا شد.
گل آسایشم به بار آمد
تلگرافی ز شهریار آمد
هوش مصنوعی: گل آرامشم به ثمر رسید، خبری از شاه رسید.
خرقهٔ ژنده‌ام رفو کردند
جرم ناکرده‌ام عفو کردند
هوش مصنوعی: لباس پاره‌ام را تعمیر کردند و بدون اینکه گناهی کرده باشم، مورد بخشش قرار گرفتم.
قاسم صور شرح حال مرا
کرد انهی به هیئت وزرا
هوش مصنوعی: قاسم زندگی و وضعیت من را به گونه‌ای توضیح داد که مانند وزرا و مقام‌های بزرگ به نظر می‌رسید.
شد فروغی شفیعم از سر مهر
سود برآستان خسروچهر
هوش مصنوعی: از روی محبت و دوستی، نوری به من بخشیده شده که به درگاه انسانی با چهره‌ای زیبا و بزرگوار روی می‌آورد.
در نهان با «‌شکوه‌» شد همدست
بر خسرو شفاعتی پیوست
هوش مصنوعی: در خفا با «شکوه» همراه شد و در ماجرای خسرو، به او یاری رسانید.
نامهٔ من به پیشگاه رسید
شرح حالم به عرض شاه رسید
هوش مصنوعی: نامه‌ام به دست شاه رسید و وضعیت من به او گزارش شد.
خواستندم ز شهر اصفاهان
این چنین است عادت شاهان
هوش مصنوعی: درخواست کردند که از شهر اصفهان به همین شکل رفتار شود. این رفتار مخصوص شاهان است.
گرچه دولت رضای من می‌جست
التزامی ز من گرفت نخست
هوش مصنوعی: هرچند که خوشبختی من دنبال رضایت و خواسته‌ام بود، اما در ابتدا از من تعهدی گرفت.
که به ری انزوا کنم پیشه
نکنم در سیاست اندیشه
هوش مصنوعی: به جای اینکه به سیاست پرداخته و مشغول شوم، تصمیم دارم در ری آشتی و انزوا زندگی کنم.
آنچه گفتند سربسر دادم
مهر و امضای خویش بنهادم
هوش مصنوعی: من تمام حرف‌هایی که گفتند را پذیرفتم و با مهر و امضای خودم آن را تأیید کردم.
ره تهران گرفتم اندر پیش
تا شوم منزوی به خانهٔ خویش
هوش مصنوعی: به سمت تهران حرکت کردم تا به خانه‌ام برسم و از دیگران دور شوم.