بخش ۶۳ - در عقل و علم
خرد و داد و راستی کرم است
کژی و جهل وکاستی ستم است
عاقل ار هیچ علم ناموزد
وز ادب نکتهای نیندوزد
در جهان راه راست میپوبد
وز کژیها کرانه میجوید
ورشود پادشاه کشور خویش
بالد از عقل عدل گستر خویش
بس که با خلق نیکخوی بود
نگسلد رشته گرچه موی بود
گرکشد خلق رشته، بگذارد
ور رها کرد او نگهدارد
وآن که را عقل و عدل نیست بهطبع
الکن است ار کند قرائت سبع
علم او گر بزی و ریمنی است
گر به خورشید سرکشد دنی است
اصل هایی ز علم بگزیند
که به وفق خیال خود بیند
وان که باشد میانهٔ بد و نیک
در دلش دیو را فرشته شریک
علمش از دست دیو برهاند
در سرشتش فرشتگی ماند
وان که باشد فرشته از اول
از ملک بگذرد به علم و عمل
وای از آن دیو طبع بدکردار
که نباشد ز علم برخوردار
جاهل و پست و بی کتاب و شرور
ظالم و دون و طامع و مغرور
مفرط و پر طمع به شهوت و کین
نه شرف نی خرد نه داد و نه دین
از حیا و وقار و مردی و قول
متنفر چو دیو از لاحول
کرده پندار و عجب بیدرمان
سر او را چوگنبد هرمان
رفته درگوش او مبالغهای
کرده باورکه هست نابغهای
ویژه کاین آسمان ز مکاری
چندگاهی با وی کند یاری
و ابلهی چند از طریق خری
یا ز راه فریب و حیله گری
وارث کورش و جمش خوانند
داریوش معظمش خوانند
بینصیب آید از مسلمانی
خویش راگم کند ز نادانی
نشود ابن سعد سالارش
نیز شمر لعین جلودارش
سیلسان بردَوَد به پست و بلند
نشود هیچ چیز پیشش بند
بشکند بند و بگسلد افسار
جفته کوبد به گنبد دوار
اصلهای کهن براندازد
رسمهایی نوین عیان سازد
عالمان را ز خود نفورکند
عاقلان را ز خویش دور کند
دوستانش نخست پند دهند
بخردان پند سودمند دهند
او از آن پندها به خشم آید
دوستان را نکال فرماید
نیکمردان و کاردانان را
کشد و برکشد عوانان را
مردم از بیم جان سکوت کنند
مگسان مدح عنکبوت کنند
هرچه کارآگهان زبون گردند
گرد او ناکسان فزون گردند
کار افتد به دست عامی چند
نان شودپخته بهر خامی چند
چرخ چون برکشد اراذل را
گاو مرگی فتد افاضل را
چاپلوسان سویش هجوم کنند
عارفان ترک مرز و بوم کنند
فسخ گردد اصول آزادی
طی شود رسم مردی و رادی
نر گدایان به جان خلق افتند
قوم در حلق و جلق و دلق افتند
اندک اندک شوند خلق فقیر
پر شود گنج پادشاه و وزیر
جیب یک شهر میشود خالی
تاکه قصری بنا شود عالی
خلق گردند مشرف و جاسوس
ازشرفدستشستهوز ناموس
تهمت و کذب و کید و غمازی
حسد و شهوت و دغلبازی
این همه عادت عموم شود
کارفرمای مرز وبوم شود
زیردستان به شه نگاه کنند
خلق تقلید پادشاه کنند
کس به فضل و کمال رو نکند
گل جود و نوال بونکند
چون شود شورشی به برکه پدید
بر سر آیند جرمهای پلید
هرچه باشد به قعر آب، لجن
بر سر آبدان کند مسکن
میشود تیره سطح صافی آب
آبدانی بدل شود به خلاب
سازد این انقلاب ادباری
این عمل را به مملکت جاری
اهل کشور به مدت دو سه بال
میروند آنچنان به راه ضلال
که به صد سال عدل و دینداری
نتوانیش باز جای آری
دیدهای لکهای که در یکدم
بر حریری چکد ز نوک قلم
صد ره ار شویی و کنیش درست
برنگردد دگر به حال نخست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرد و داد و راستی کرم است
کژی و جهل وکاستی ستم است
هوش مصنوعی: خرد و انصاف و صداقت ویژگیهای مثبت و خوب هستند، در حالی که ناآگاهی و نقصها به عنوان ظلم و بیعدالتی شناخته میشوند.
عاقل ار هیچ علم ناموزد
وز ادب نکتهای نیندوزد
هوش مصنوعی: اگر شخصی هیچ دانشی نیاموزد و از ادب نکتهای یاد نگیرد، عاقل نخواهد بود.
در جهان راه راست میپوبد
وز کژیها کرانه میجوید
هوش مصنوعی: در این دنیا، انسان تلاش میکند تا مسیر درست را پیدا کند و از اشتباهات و انحرافات دوری کند.
ورشود پادشاه کشور خویش
بالد از عقل عدل گستر خویش
هوش مصنوعی: اگر پادشاه کشورش با درایت و عدالت خود بر تخت بنشیند، جامعهاش به سمت ترقی و آرامش خواهد رفت.
بس که با خلق نیکخوی بود
نگسلد رشته گرچه موی بود
هوش مصنوعی: اگر انسان با کسانی که اخلاق نیکو دارند، معاشرت کند و با آنها رابطه خوبی داشته باشد، رابطهاش هرچند که ضعیف باشد، هرگز قطع نخواهد شد، حتی اگر ظاهراً به نازکی مو باشد.
گرکشد خلق رشته، بگذارد
ور رها کرد او نگهدارد
هوش مصنوعی: اگر مردم رشتهای را بکشند و رها کنند، او (محبت یا دوستی) آن را نگهداشت میکند.
وآن که را عقل و عدل نیست بهطبع
الکن است ار کند قرائت سبع
هوش مصنوعی: کسی که عقل و انصاف ندارد، به طور طبیعی در فهم و برداشت مسائل ناتوان است، حتی اگر زیادی هم مطالعه کند.
علم او گر بزی و ریمنی است
گر به خورشید سرکشد دنی است
هوش مصنوعی: اگر علم او در حد زنبور عسل و یا سوسن باشد، حتی اگر به خورشید نیز برسد، باز هم دنیا به حساب نمیآید.
اصل هایی ز علم بگزیند
که به وفق خیال خود بیند
هوش مصنوعی: باید از دانشهای اصلی و بنیادی انتخاب کند که با تصور و آرزوی خود هماهنگ باشد.
وان که باشد میانهٔ بد و نیک
در دلش دیو را فرشته شریک
هوش مصنوعی: کسی که در دلش هم افکار بد و هم خوب وجود دارد، در واقع درونش جنگی میان دیو و فرشته در جریان است.
علمش از دست دیو برهاند
در سرشتش فرشتگی ماند
هوش مصنوعی: دانش او با کمک عقل و نیروی خدایی از چنگ شیطان رهایی مییابد و در وجودش ویژگیهای فرشتهگون باقی میماند.
وان که باشد فرشته از اول
از ملک بگذرد به علم و عمل
هوش مصنوعی: کسی که از ابتدا فرشته است، با دانایی و کارهای نیک از مقام ملک (مادی) عبور میکند.
وای از آن دیو طبع بدکردار
که نباشد ز علم برخوردار
هوش مصنوعی: ای کاش از آن انسان بدطینت آگاه به علم و دانش خبری نبود، زیرا که او میتواند بر دیگران آسیب بزند.
جاهل و پست و بی کتاب و شرور
ظالم و دون و طامع و مغرور
هوش مصنوعی: دانشآموزی که نادان، پست، بیکتاب و شرور است، ظالم، پستفطرت، طماع و فریبخورده نیز هست.
مفرط و پر طمع به شهوت و کین
نه شرف نی خرد نه داد و نه دین
هوش مصنوعی: بیش از حد طمعکار و حریص به شهوت و انتقام، نه به شرافت توجهی دارد، نه خرد و عقل را در نظر میگیرد، و نه به عدالت و دین اهمیت میدهد.
از حیا و وقار و مردی و قول
متنفر چو دیو از لاحول
هوش مصنوعی: از حیا، احترام، مردانگی و راستگویی بیزارم، مانند دیوانهای که از بیحالی و ناتوانی گریزان است.
کرده پندار و عجب بیدرمان
سر او را چوگنبد هرمان
هوش مصنوعی: او دچار خیال باطل و خودپسندی شده است و سرش مانند گنبدی بزرگ و محکم به نظر میرسد.
رفته درگوش او مبالغهای
کرده باورکه هست نابغهای
هوش مصنوعی: شخصی در گوش او سخنی گفته است که او را مجذوب و شگفتزده کرده، به طوری که به او ایمان آورده که فردی بسیار باهوش و نابغه وجود دارد.
ویژه کاین آسمان ز مکاری
چندگاهی با وی کند یاری
هوش مصنوعی: این شعر درباره این است که آسمان به خاطر مکر و حیلههایی که دارد، گهگاهی با انسان همدست میشود و به او یاری میکند. به عبارتی، برخی اوقات اوضاع به نفع انسان تغییر میکند و او احساس میکند که از حمایت آسمانی برخوردار است، حتی اگر این یاری به دلیل تدبیر و فریبکاری باشد.
و ابلهی چند از طریق خری
یا ز راه فریب و حیله گری
هوش مصنوعی: چند نفر نادان از راهی نادرست و با فریب و تقلب به جلو میروند و از حقیقت دور میشوند.
وارث کورش و جمش خوانند
داریوش معظمش خوانند
هوش مصنوعی: داریوش را به عنوان وارث کورش و جمش میدانند و او را بزرگ و محترم خطاب میکنند.
بینصیب آید از مسلمانی
خویش راگم کند ز نادانی
هوش مصنوعی: آدمی که از دین و ایمان خود بهرهای نمیبرد، در جهل و نادانی راه خود را گم میکند و به سرنوشت خوبی نمیرسد.
نشود ابن سعد سالارش
نیز شمر لعین جلودارش
هوش مصنوعی: نمیشود که ابن سعد، سرپرست سپاهش، شمر لعنتی باشد که جلوی او را بگیرد.
سیلسان بردَوَد به پست و بلند
نشود هیچ چیز پیشش بند
هوش مصنوعی: سیل مانند به هر سمتی میریزد و هیچ چیزی نمیتواند در برابر آن مقاومت کند.
بشکند بند و بگسلد افسار
جفته کوبد به گنبد دوار
هوش مصنوعی: اگر رنج و مشکلاتی که بر ما حاکم است از هم بگسلند و برطرف شوند، ما با تمام قدرت و شوق به آزادی و حقیقت دست خواهیم یافت.
اصلهای کهن براندازد
رسمهایی نوین عیان سازد
هوش مصنوعی: اصول و ارزشهای قدیمی را کنار بگذارد و روشهای جدید و واضحی را معرفی کند.
عالمان را ز خود نفورکند
عاقلان را ز خویش دور کند
هوش مصنوعی: افراد عاقل و دانشمندان را از خود دور میکند و باعث میشود که نسبت به خود احساس ناخوشایندی داشته باشند.
دوستانش نخست پند دهند
بخردان پند سودمند دهند
هوش مصنوعی: دوستان ابتدا نصیحت میکنند و افراد خردمند پیشنهادهای مفیدی ارائه میدهند.
او از آن پندها به خشم آید
دوستان را نکال فرماید
هوش مصنوعی: او از نصیحتها ناراحت میشود و به دوستانش میگوید که از او دوری کنند.
نیکمردان و کاردانان را
کشد و برکشد عوانان را
هوش مصنوعی: مردان با فضیلت و صاحبنظران را به پیش میبرد و افراد نالایق و بیتجربه را کنار میزند.
مردم از بیم جان سکوت کنند
مگسان مدح عنکبوت کنند
هوش مصنوعی: مردم به خاطر ترس از خطر سکوت میکنند، اما برخی هنوز دربارهی چیزهای بیارزش و ناچیز صحبت میکنند.
هرچه کارآگهان زبون گردند
گرد او ناکسان فزون گردند
هوش مصنوعی: هرچه افراد با تجربه و دانا کمتر صحبت کنند، افرادی که کمتر از آنها میدانند بیشتر به نظر میرسند.
کار افتد به دست عامی چند
نان شودپخته بهر خامی چند
هوش مصنوعی: گاهی اوقات افراد عادی و بیتجربه میتوانند به کارهایی که به مهارت و تخصص نیاز دارد، رسیدگی کنند و در نتیجه نتیجهی خوبی به دست آید.
چرخ چون برکشد اراذل را
گاو مرگی فتد افاضل را
هوش مصنوعی: وقتی زمانه به سمت ناپسند پیش برود، افراد بیارزش و بدرفتار قدرت میگیرند و برعکس، افراد با شخصیت و بافضیلت در خطر خواهند بود.
چاپلوسان سویش هجوم کنند
عارفان ترک مرز و بوم کنند
هوش مصنوعی: دور و بریهای چاپلوس به سمت او میآیند، ولی عارفان واقعی از وطن و سرزمین خود دور میشوند.
فسخ گردد اصول آزادی
طی شود رسم مردی و رادی
هوش مصنوعی: آزادی از اصول خود کنار گذاشته میشود و شیوههای مردانگی و بزرگواری نیز به فراموشی سپرده میشوند.
نر گدایان به جان خلق افتند
قوم در حلق و جلق و دلق افتند
هوش مصنوعی: نانجیبان و بیمقدار به جان مردم میافتند و جماعت هم در زرق و برق و ظواهر دنیوی غرق میشوند.
اندک اندک شوند خلق فقیر
پر شود گنج پادشاه و وزیر
هوش مصنوعی: به مرور زمان، تعداد فقیران افزایش مییابد، در حالی که ثروت پادشاه و وزیران روز به روز بیشتر میشود.
جیب یک شهر میشود خالی
تاکه قصری بنا شود عالی
هوش مصنوعی: پول و ثروت مردم یک شهر به تدریج برای ساختن یک کاخ بزرگ و مجلل صرف میشود، به طوری که جیب آنها خالی میماند.
خلق گردند مشرف و جاسوس
ازشرفدستشستهوز ناموس
هوش مصنوعی: مردم تحت تأثیر و نظارت قرار میگیرند و از مقام و عزت خود دور میشوند و به دور از اصول و ارزشها زندگی میکنند.
تهمت و کذب و کید و غمازی
حسد و شهوت و دغلبازی
هوش مصنوعی: پیشداوری و دروغ و نیرنگ و عیبجویی، حسد و تمایلات ناپسند و فریبکاری.
این همه عادت عموم شود
کارفرمای مرز وبوم شود
هوش مصنوعی: این همه عادت به کارهای عمومی تبدیل میشود و باعث میشود که مسئولان و کارفرمایان در کشور به شیوهای خاص عمل کنند.
زیردستان به شه نگاه کنند
خلق تقلید پادشاه کنند
هوش مصنوعی: زیردستان به رفتار شاه نگاه میکنند و بر اساس آن، اقدام به تقلید میکنند.
کس به فضل و کمال رو نکند
گل جود و نوال بونکند
هوش مصنوعی: هیچکس به زیبایی و کمال خود، مانند گل که بخشش و نیکی را نمایان میسازد، نمیتواند به دیگران کمک کند.
چون شود شورشی به برکه پدید
بر سر آیند جرمهای پلید
هوش مصنوعی: زمانی که در برکهای آشفتگی به وجود آید، ناپاکیها و زشتیها خود را نشان میدهند.
هرچه باشد به قعر آب، لجن
بر سر آبدان کند مسکن
هوش مصنوعی: هر چیزی که در اعماق آب باشد، نهایتاً لجن و کثیفی را به سطح میآورد و محل زندگیاش را آلوده میکند.
میشود تیره سطح صافی آب
آبدانی بدل شود به خلاب
هوش مصنوعی: آب زلال و صاف یک آبدان ممکن است به طور ناگهانی به سیاه و تیره تبدیل شود.
سازد این انقلاب ادباری
این عمل را به مملکت جاری
هوش مصنوعی: این تغییر و تحول، تاثیری عمیق بر فرهنگ و آداب و رسوم کشور خواهد گذاشت و این روند را در جامعه گسترش خواهد داد.
اهل کشور به مدت دو سه بال
میروند آنچنان به راه ضلال
هوش مصنوعی: مردم کشور به مدت چند سال به راه نادرست و گمراهی میافتند، آنگونه که در دل جهل و اشتباه خود غرق میشوند.
که به صد سال عدل و دینداری
نتوانیش باز جای آری
هوش مصنوعی: به مدت صد سال انصاف و دیانت را به جای خود برنمیگردانی.
دیدهای لکهای که در یکدم
بر حریری چکد ز نوک قلم
هوش مصنوعی: یک لکه که به سرعت بر روی پارچهی ابریشمی بروز میکند، مانند قطرهای است که از نوک قلم میچکد.
صد ره ار شویی و کنیش درست
برنگردد دگر به حال نخست
هوش مصنوعی: اگر با صد راه هم خود را تغییر دهی، دیگر هیچگاه به حالت اولیهات برنمیگردی.