گنجور

بخش ۵۳ - سیل در اصفهان

در زمستان هوای اصفاهان
گشت چون زمهریر آفت جان
برف‌هایی دراوفتاد عظیم
شد در و دشت‌وکوه‌، معدن سیم
ماه دی جمله این‌چنین بگذشت
ماه بهمن هوا ملایم گشت
بس که بارید از هوا باران
سر بسر نم کشید اصفاهان
پخت نانی فطیر ابر مطیر
خلق از آن نان شدند خانه‌خمیر
بس که باران به سقف‌ها جاکرد
رویشان را به مردمان واکرد
هرزه گشتند و عیب‌دار شدند
بر سر مرد و زن هوار شدند
برف‌های پیاپی دی ماه
در در و دشت آب شد ناگاه
سیلی آمد به زنده‌رود فرود
که کسی را به عمر یاد نبود
بست سی‌وسه چشمه را سیلاب
وز دو بازوی پل برون زد آب
سیل افتاد در خیابان‌ها
پای دیوارها و ایوان‌ها
از دو سو بسته شد طریق مجال
راه باغ ز رشک و طاق کمال
گوسفند و درخت و گاو ، بر آب
گردگردان چو گوی در طبطاب
هرچه دیوار بود بر لب رود
همه یکباره آمدند فرود
قصرها در میان آب روان
همچوکشتی شدند رقص کنان
وان عمارت که خود زپا ننشست
دارد اکنون عصا ز شمع به‌دست
آب اگر یک ‌وجب زدی بالا
میهمان می‌شدی به خانهٔ ما
پل خواجو مگو، صراط بگو
این سخن هم به احتیاط بگو
زان که بد پیش سیل غرنده
هفت دوزخ یکی کمین بنده
دوزخ ارچه دهانه می‌خایید
دهنش پیش سیل می‌چایید
جستی این سیل اگربه دوزخ راه
ننهادی اثر ز خشم اله
ور شدی جانب بهشت روان
محو کردی نشان باغ جنان
کندی از جا بهشت و دوزخ را
صاف کردی صراط و برزخ را
سیل را دیدم از پل خواجو
چین فکنده ز خشم بر ابرو
شترک‌ها ز موج‌خیز، دوان
راست چون ‌پشته‌های ریگ روان
بر سر موج‌هاش چین و شکن
حلقه حلقه چو غیبهٔ جوشن
بود نر اژدری دمنده چو برق
تنش در خون بیگناهان غرق
قصد صحرا نموده از کورنگ
ساخته جا به گاوخونی تنگ
زی ده و روستا شتابیده
خورده در راه هرچه را دیده
بانگ‌ سخنش که گوش کر می کرد
از دو فرسنگ ره خبر می کرد
شهرداران به وقت برجستند
راه او را ز شارسان بستند
رخنه‌هایی که بود جانب شهر
زود کردند سد ز جدول و نهر
ورنه اوضاع شهر بود خراب
پل ما مانده بود آن‌ور آب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در زمستان هوای اصفاهان
گشت چون زمهریر آفت جان
هوش مصنوعی: در زمستان، هوای اصفهان به قدری سرد و سخت می‌شود که مانند سرمای جان‌سوز است.
برف‌هایی دراوفتاد عظیم
شد در و دشت‌وکوه‌، معدن سیم
هوش مصنوعی: برف‌های بسیار زیادی بر زمین و در دشت و کوه‌ها نشسته است، مانند معادن نقره که انباشته شده‌اند.
ماه دی جمله این‌چنین بگذشت
ماه بهمن هوا ملایم گشت
هوش مصنوعی: در ماه دی، همه چیز به همین حالت گذشت و وقتی به ماه بهمن رسیدیم، هوا کم‌کم ملایم و دلپذیر شد.
بس که بارید از هوا باران
سر بسر نم کشید اصفاهان
هوش مصنوعی: باران به قدری در اصفهان باریده که آب در همه جا جمع شده و شهر باطراوت و سرسبز شده است.
پخت نانی فطیر ابر مطیر
خلق از آن نان شدند خانه‌خمیر
هوش مصنوعی: باران به قدری بارید که زمینی خیس و مرطوب شد و از این بارش، نان مایه‌دار به وجود آمد. مردم از این نان استفاده کردند و به خانه‌های خود رونق بخشیدند.
بس که باران به سقف‌ها جاکرد
رویشان را به مردمان واکرد
هوش مصنوعی: باران به قدری بر روی سقف‌ها می‌بارد که باعث می‌شود سقف‌ها شکاف‌های کوچکی پیدا کنند و این شکاف‌ها خود را به مردم نشان دهند.
هرزه گشتند و عیب‌دار شدند
بر سر مرد و زن هوار شدند
هوش مصنوعی: مرد و زن به زیبایی و وضعیت خود اهمیت نمی‌دهند و به مشکلات و عیوب خود اشاره می‌کنند و به نوعی در حال فریاد و شکایت هستند.
برف‌های پیاپی دی ماه
در در و دشت آب شد ناگاه
هوش مصنوعی: برف‌های مداوم در دی‌ماه به یک‌باره در زمین و دشت ذوب شدند.
سیلی آمد به زنده‌رود فرود
که کسی را به عمر یاد نبود
هوش مصنوعی: حیاتی پرنشاط و شاداب به یکباره دچار دگرگونی و ویرانی می‌شود، به‌گونه‌ای که هیچ‌کس دیگر یادش نمی‌آید چه زمانی آن زندگی پرجنب‌وجوش وجود داشت.
بست سی‌وسه چشمه را سیلاب
وز دو بازوی پل برون زد آب
هوش مصنوعی: سی‌وسه چشمه به خاطر شدت سیلاب پرآب شده و از دو بازوی پل آب در حال جریان است.
سیل افتاد در خیابان‌ها
پای دیوارها و ایوان‌ها
هوش مصنوعی: باران شدیدی به پا خاسته و آب به خیابان‌ها و کنار دیوارها و ایوان‌ها سرازیر شده است.
از دو سو بسته شد طریق مجال
راه باغ ز رشک و طاق کمال
هوش مصنوعی: راه ورود به باغ به دلیل حسادت و کمال‌گرایی، از دو طرف مسدود شده است.
گوسفند و درخت و گاو ، بر آب
گردگردان چو گوی در طبطاب
هوش مصنوعی: در این تصویر، گوسفند و درخت و گاو بر روی آب مانند توپ در حال چرخش و بازی دیده می‌شوند. این توصیف به نوعی جاذبه و زیبایی طبیعت را نشان می‌دهد که زندگی و حرکت موجودات را در کنار هم به تصویر می‌کشد.
هرچه دیوار بود بر لب رود
همه یکباره آمدند فرود
هوش مصنوعی: هر چه موانع و دیواری که در کنار رود بود، همه به یکباره فرو ریختند و به پایین آمدند.
قصرها در میان آب روان
همچوکشتی شدند رقص کنان
هوش مصنوعی: قصرها در میان آب‌های جاری مانند کشتی‌هایی هستند که به آرامی در حال رقصیدن‌اند.
وان عمارت که خود زپا ننشست
دارد اکنون عصا ز شمع به‌دست
هوش مصنوعی: آن بنایی که برپا شده و به خودی خود از جا نرانده است، حالا با عصا و شمعی در دست ایستاده است.
آب اگر یک ‌وجب زدی بالا
میهمان می‌شدی به خانهٔ ما
هوش مصنوعی: اگر کمی آب بالا برود، به راحتی می‌توانی به خانه‌ ما بیایی و مهمان ما شوی.
پل خواجو مگو، صراط بگو
این سخن هم به احتیاط بگو
هوش مصنوعی: به جای نام بردن از پل خواجو، بهتر است به راهی مستقیم و درست اشاره کنیم؛ بنابراین این جمله را هم با احتیاط بیان کن.
زان که بد پیش سیل غرنده
هفت دوزخ یکی کمین بنده
هوش مصنوعی: از آنجا که در برابر طوفان و سیل نیرومندی قرار داریم، در هفت دوزخ یکی از آن‌ها به کمین نشسته است.
دوزخ ارچه دهانه می‌خایید
دهنش پیش سیل می‌چایید
هوش مصنوعی: هرچند جهنم دهن گسترده‌ای دارد، اما در برابر سیل عظیم، حتی آن دهن هم کوچک به نظر می‌رسد.
جستی این سیل اگربه دوزخ راه
ننهادی اثر ز خشم اله
هوش مصنوعی: اگر این طغیانی که ایجاد کردی، به دوزخ راه نمی‌یافت، نشانه‌ای از خشم الهی بر تو باقی نمی‌ماند.
ور شدی جانب بهشت روان
محو کردی نشان باغ جنان
هوش مصنوعی: اگر به سوی بهشت رفتی، نشانه‌های باغ بهشت را تحت تاثیر قرار دادی و از بین بردی.
کندی از جا بهشت و دوزخ را
صاف کردی صراط و برزخ را
هوش مصنوعی: تو از جا بهشت و جهنم را صاف کردی و راه و برزخ را هم به روشنی نشان دادی.
سیل را دیدم از پل خواجو
چین فکنده ز خشم بر ابرو
هوش مصنوعی: سیل را دیدم که با خشم، از پل خواجو عبور کرده و آب را به طرز عجیبی به هم ریخته است.
شترک‌ها ز موج‌خیز، دوان
راست چون ‌پشته‌های ریگ روان
هوش مصنوعی: شترها به نرمی و به سرعت از روی امواج دریا عبور می‌کنند، همچنان که تپه‌های ریگ به آرامی در حال حرکت هستند.
بر سر موج‌هاش چین و شکن
حلقه حلقه چو غیبهٔ جوشن
هوش مصنوعی: بر فراز موج‌ها، چین و چروک‌هایی دیده می‌شود که مانند حلقه‌های زره است و زیبایی خاصی به آن می‌بخشد.
بود نر اژدری دمنده چو برق
تنش در خون بیگناهان غرق
هوش مصنوعی: یک اژدهای نر قدرتمند و خطرناک وجود دارد که مانند برق در میان خون کسانی که بی‌گناه هستند، حرکت می‌کند و این خونریزی را به وجود می‌آورد.
قصد صحرا نموده از کورنگ
ساخته جا به گاوخونی تنگ
هوش مصنوعی: به بیابان رفته و از رنگ کورنگ (رنگی تیره) مکانی برای استراحت در نزدیکی گاوخونی ساخته است.
زی ده و روستا شتابیده
خورده در راه هرچه را دیده
هوش مصنوعی: از ده و روستا بیرون رفته و در مسیر، هر چیزی را که دیده، با شتاب و سرعت بلعیده است.
بانگ‌ سخنش که گوش کر می کرد
از دو فرسنگ ره خبر می کرد
هوش مصنوعی: صدای سخنش آرزوی شنیدن داشت، حتی اگر از دو فرسنگ دورتر بود، تمام جزئیات را به خوبی منتقل می‌کرد.
شهرداران به وقت برجستند
راه او را ز شارسان بستند
هوش مصنوعی: شهرداران در زمان مشخصی، به خاطر او، راهش را از موانع و مشکل‌ها پاک کردند.
رخنه‌هایی که بود جانب شهر
زود کردند سد ز جدول و نهر
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به آسیب‌هایی است که در اطراف شهر به وجود آمده است و برای جلوگیری از ورود آب از جداول و نهرها، اقداماتی انجام شده است. به عبارتی، سعی شده تا از نفوذ آب به منطقه جلوگیری شود.
ورنه اوضاع شهر بود خراب
پل ما مانده بود آن‌ور آب
هوش مصنوعی: اگر اوضاع شهر خراب نبود، پل ما در آن سمت آب باقی می‌ماند.