گنجور

بخش ۱۸ - گفتار چهارم در صفت استاد گوید

گیتی از اوستاد باشد راست
کارگیتی از اوستاد بپاست
کیست استاد آن که هم ز اول
سوی یک علم رفت و کرد عمل
هنر آموخت نزد استادی
اوستا دیده‌ای ملک زادی
چون کز استاد علم حاصل کرد
به عمل علم خویش کامل کرد
خورد سی سال خون دل پیوست
اوستادی بدو برازنده است
وز دو استاد آن بود برتر
که به یک فن شدست نام‌آور
ذوفنون پیش مردم یک فن
خوار باشد به وقت عرض سخن
علم‌ها را کرانه پیدا نیست
آن که علمی تمام داند کیست‌؟‌!
علم‌هاگرچه پیچ درپیچ است
علم ما پیش جهل ما هیچ است
عمرها گر هزار سال بدی
وآن هم اندر علوم صرف شدی
بودی آن جمله پیش علم وجود
نقطه‌ای پیش سطح نامحدود
حد آن جز خدا ندانسته
چیست دانسته یا ندانسته
چون‌چنین‌است‌هست شرط هنر
که به یک فن کنی پدیدگهر
چون نهادی به کارگردن را
می‌توان داد، داد یک فن را

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گیتی از اوستاد باشد راست
کارگیتی از اوستاد بپاست
هوش مصنوعی: جهان بر اساس آموزه‌های او درست و سامان یافته است؛ کارهای این جهان تحت نظارت و هدایت او قرار دارد.
کیست استاد آن که هم ز اول
سوی یک علم رفت و کرد عمل
هوش مصنوعی: کیست که می‌تواند بگوید استاد کسی است که از ابتدا به سمت یک علم رفته و در آن عمل کرده است؟
هنر آموخت نزد استادی
اوستا دیده‌ای ملک زادی
هوش مصنوعی: تو نزد استادی با تجربه و ماهر هنر آموخته‌ای، گویی که فرزند یک پادشاهی.
چون کز استاد علم حاصل کرد
به عمل علم خویش کامل کرد
هوش مصنوعی: وقتی انسان علم را از استاد می‌آموزد، با به کارگیری آن علم در عمل، دانش خود را به کمال می‌رساند.
خورد سی سال خون دل پیوست
اوستادی بدو برازنده است
هوش مصنوعی: او به مدت سی سال درد و رنج را تحمل کرده و به همین خاطر، شایسته است که در مقام استادی قرار گیرد.
وز دو استاد آن بود برتر
که به یک فن شدست نام‌آور
هوش مصنوعی: از میان دو استاد، آنکه در یک حرفه مشهورتر است، برتر به شمار می‌آید.
ذوفنون پیش مردم یک فن
خوار باشد به وقت عرض سخن
هوش مصنوعی: وقتی که کسی در جمع مهارت‌های متنوعی دارد، اما در میان دیگران فقط یک مهارت را نشان می‌دهد، ممکن است آن مهارت در نظر دیگران کم‌ارزش شود.
علم‌ها را کرانه پیدا نیست
آن که علمی تمام داند کیست‌؟‌!
هوش مصنوعی: دانش‌ها مرز و محدودیتی ندارند و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که همه‌ی علم را به‌طور کامل فراگرفته است.
علم‌هاگرچه پیچ درپیچ است
علم ما پیش جهل ما هیچ است
هوش مصنوعی: هرچند که علم و دانش گاهی پیچیده و دشوار به نظر می‌رسند، اما در مقایسه با جهل و نادانی ما، هیچ ارزش و اهمیتی ندارند.
عمرها گر هزار سال بدی
وآن هم اندر علوم صرف شدی
هوش مصنوعی: اگر هزار سال هم زندگی کنی و تمام آن را صرف یادگیری علم کنی، باز هم به هدف نخواهی رسید.
بودی آن جمله پیش علم وجود
نقطه‌ای پیش سطح نامحدود
هوش مصنوعی: وجود تو همانند نقطه‌ای در مقابل یک سطح نامحدود است؛ این بیانگر آن است که هر چه علم و دانش گسترده‌تر باشد، جایگاه ما در مقابل آن کوچک و محدود می‌شود.
حد آن جز خدا ندانسته
چیست دانسته یا ندانسته
هوش مصنوعی: حد آن که هیچ کس جز خدا نمی‌داند چیست، چه دانسته باشد و چه ندانسته.
چون‌چنین‌است‌هست شرط هنر
که به یک فن کنی پدیدگهر
هوش مصنوعی: هنر و خلاقیت به این بستگی دارد که بتوانی به یک روش خاص و تکنیک مشخص دل بدهی و آن را به نمایش بگذاری.
چون نهادی به کارگردن را
می‌توان داد، داد یک فن را
هوش مصنوعی: وقتی که کاری را به کسی واگذار می‌کنید، می‌توانید به او شایستگی‌ای را نیز بسپارید که در آن مهارت دارد.