فقرۀ ۱۰۳
دهیوپد مرد (شاه) را نفرین مکن چه شهر پاسبانند، و نیکویی به جهانیان اندازند.
بهشاهنشهانزشتو ناخوش مگوی
کجا پاسبانند بر شهر وکوی
به کشور نکویی از ایشان رسد
وزیشان بود کیفرکار بد
فقرۀ ۱۰۲: به یزدان آفرین کن و دل به رامش دار کت از یزدان فزایش به نیکویی رسد.فقرۀ ۱۰۴: و تراگویم ای پسر من، نیکوترین دهشیاری به مردمان، گوهر خرد است. چه اگر بر کست خواسته برود و یا چهارپایان بمیرد خرد بماند.
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دهیوپد مرد (شاه) را نفرین مکن چه شهر پاسبانند، و نیکویی به جهانیان اندازند.
هوش مصنوعی: مرد (شاه) را نفرین نکن، زیرا او نگهدارنده شهرهاست و نیکویی را برای مردم به ارمغان میآورد.
بهشاهنشهانزشتو ناخوش مگوی
کجا پاسبانند بر شهر وکوی
هوش مصنوعی: به پادشاهانی که ناپسند و زشتاند، نگو که نیروهای محافظ کجا هستند و از شهر و محلهها چه اطلاعی دارند.
به کشور نکویی از ایشان رسد
وزیشان بود کیفرکار بد
هوش مصنوعی: از آنها به سرزمین نیکی میرسد و از همینها است که مجازات کارهای بد به وجود میآید.