گنجور

فقرۀ ۹۱

دخت خود را به زیرک و دانا مرد ده‌، چه زیرک و دانا مرد هر آینه چون زمین نیکوست‌. کجا تخم بدو افکند و از او بس جورتاک (‌؟‌) اندر آید.

گرت هست دختر، به داننده ده
ز هر شوهری شوی داننده به
بود مرد داننده چون خوب خاک
که در وی نشانند هرگونه تاک

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دخت خود را به زیرک و دانا مرد ده‌، چه زیرک و دانا مرد هر آینه چون زمین نیکوست‌. کجا تخم بدو افکند و از او بس جورتاک (‌؟‌) اندر آید.
هوش مصنوعی: دخترت را به مردی باهوش و دانا بدهد، زیرا مرد باهوش و دانا مانند زمین خوب است. هر کجا که تخم (نطفه) در آن کاشته شود، محصول خوبی از آن به دست می‌آید.
گرت هست دختر، به داننده ده
ز هر شوهری شوی داننده به
هوش مصنوعی: اگر دختری داری، باید به کسی که آگاه است (داننده) معرفی‌اش کنی، تا از هر شوهر و همسری به دانایی برسد.
بود مرد داننده چون خوب خاک
که در وی نشانند هرگونه تاک
هوش مصنوعی: مردی دانا مانند خاک خوب است که می‌تواند هر نوع دانشی را در خود جای دهد و پرورش دهد.