فقرۀ ۵۶
به مرد مهسال (زیاد سال) افسوس(استهزاء)مکن،چهتو نیز بسیار مهسال شوی
بهمردمبر افسوس و خواری مکن
بویژه به مهسال مردکهن
که روزی تو مهسال گردی و پیر
همان بینی از رببدکان هژبر
فقرۀ ۵۵: خوبخیم و درست وکارآگاه مرد اگرچه درویش است هم به دامادی گیر ، هرآینه او را خواسته از یزدان برسد.فقرۀ ۵۷: ناآمرزیده مرد آزرمان را به زندان مکن، گزیده و بزرگ مردم و هشیار مرد را بر بند زندانبان کن.
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به مرد مهسال (زیاد سال) افسوس(استهزاء)مکن،چهتو نیز بسیار مهسال شوی
هوش مصنوعی: به مردی که سن و سال زیادی دارد، حسرت نخور، زیرا تو هم روزی به این سن و سال خواهی رسید.
بهمردمبر افسوس و خواری مکن
بویژه به مهسال مردکهن
هوش مصنوعی: به دیگران نغو و افسوس نزن، بهویژه به مرد پیر و کهن سال.
که روزی تو مهسال گردی و پیر
همان بینی از رببدکان هژبر
هوش مصنوعی: روزی میگذرد که تو مانند ماهی درخشان خواهی شد و در همان حال، پیرمردهایی را خواهی دید که از نیکوکاران و بزرگمنشان هستند.