فقرۀ ۱
اینپیدا (است) کهآذرپاد را فرزند تنیزاد نبود، و از آن پس آیستان «نیاز و دعا» به یزدان کرد، دیر برنیامد که اذرپاد را فرزندی ببود، هرآینه درست خیمی زرتشت سپینمان را زرتشت نام نهاد، وکفت که برخیز پسرم تا(ت) فرهنگ برآموزم.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
نیز چنین خوانده اند
1- ēn paydāg kū ādurbād rāy frazand tanīg-zād nē būd ud az ān pas abēstān ō yazdān kard, dagr nē mad kū ādurbād rāy frazand-e būd, ēg drust-xēmīh ī zardušt ī spitāmān rāy zardušt nām nihād, ud guft kū āxēz pus ī man tā frahang abar hammōzēm (Jamasp-Asana, 1913, p.58)
این پیدا است که آذرباد را فرزند تنیزاد نبود و از آن پس (= پس از آن، پس، در نتیجه) اعتماد به یزدان کرد (= به ایزدان پناه برد). دیر نیامد (= دیری نپایید) که آذرباد را فرزندی بود، برای درست خیمی زرتشت سپیتمان، [او را] زرتشت نام نهاد و گفت که خیز پسر من تا فرهنگ برآموزم.
abestān به معنی توکل و اعتماد و پناه است