گنجور

شمارهٔ ۸۱ - لطیفه

مثقلی با من ز روی طنز گفت
صحبت از فضلت به کشور می‌رود
گر ترا دستی است درعلم سیر
کشف این رمزت میسر می‌رود
این جهان چه‌؟ گاو چه‌؟ ماهی کدام
کز خیالش عقلم از سر می‌رود
گفتم اندر بی‌ثباتی‌های دهر
زبن اشارت‌ها مکرر می‌رود
یعنی این دنیاست روی شاخ گاو
پشت کردی‌، تا به آخر می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مثقلی با من ز روی طنز گفت
صحبت از فضلت به کشور می‌رود
هوش مصنوعی: شخصی به شوخی به من گفت که درباره برتری‌ات به مردم صحبت می‌شود و این موضوع به همه جا می‌رسد.
گر ترا دستی است درعلم سیر
کشف این رمزت میسر می‌رود
هوش مصنوعی: اگر در علم دانش و توانایی داشته باشی، به راحتی می‌توانی این راز را کشف کنی.
این جهان چه‌؟ گاو چه‌؟ ماهی کدام
کز خیالش عقلم از سر می‌رود
هوش مصنوعی: این دنیا و زندگی به چه معناست؟ و در این میان، چه چیزی ارزش دارد؟ گویی همه چیز باعث می‌شود که عقل و فهم من از دست برود.
گفتم اندر بی‌ثباتی‌های دهر
زبن اشارت‌ها مکرر می‌رود
هوش مصنوعی: گفتم در مورد تغییرات و بی‌ثباتی‌های زمانه، به نشانه‌ها و پیام‌های مکرری اشاره می‌شود.
یعنی این دنیاست روی شاخ گاو
پشت کردی‌، تا به آخر می‌رود
هوش مصنوعی: این دنیا مانند جایی است که بر روی شاخ گاوی قرار گرفته است و می‌تواند به هر سمتی برود تا زمانی که به پایان برسد.

خوانش ها

شمارهٔ ۸۱ - لطیفه به خوانش عندلیب